پایگاه خبری تحلیلی امروله22:39 - 1400/09/30

چرا در شب یلدا فال حافظ می‌گیریم؟/ ماجرای پیدا شدن انگشتر گرانبهای شاه صفوی با شعر خواجه شیراز

حافظ شاعری است که خواسته و توانسته احساسات و عواطف درونی ما را به درستی نشان دهد و در آیینۀ شعرش بنمایاند؛ هرکسی شعر او را بخواند، دریافت خود را دارد.

به گزارش امروله ،به نقل ازخبرگزاری تسنیم، برگزاری مراسم شب یلدا یکی از کهن‌ترین مراسم‌های ایرانی‌هاست که در این سال‌ها با تلفیقی از سنت و تجدد، رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. با وجود مشکلات اقتصادی و تحول فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در سال‌های گذشته، برگزاری این مراسم تقریباً یکی از سنت‌های رایج در سال‌های گذشته بوده است. رسمی که کم‌کم بر حواشی آن نیز افزوده شده است؛ حواشی که چندان قرابت با سنت ایرانی ندارد. با این حال تفأل به دیوان خواجه شیراز همواره یکی از سنت‌های رایج میان ایرانیان بوده است. اما چرا در شب یلدا فال می‌گیریم و چرا این کار با دیوان حافظ انجام می‌شود؟ چه رازی در شعر حافظ است که کلام او را چنین گوهرین و نغز کرده و سبب می‌شود تا همه با او همراه شوند؟

بی‌هیچ گمان و گزافه، یکی از بزرگ‌ترین غزل‌سرایان ایران خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی است؛ همچنین داوری و دیدی بر گزاف نخواهد بود اگر بر آن باشیم که حافظ بزرگ‌ترین غزل‌سرای ایران است. سروده‌های استوار و سخته و شیوای حافظ از چنان شور و شرار و شکوهی گرم و رنگین برخوردارند که به جان‌های سرد و افسرده و پژمرده، جان و جنب و شکفتگی و شادابی می‌بخشند و از این رهگذر می‌توان دریافت چرا سخن حافظ این‌چنین بر دل‌ها می‌نشیند و این‌چنین سخنانش «زبان جهان نهان» نام می‌گیرد.

حافظ شاعری است که خواسته و توانسته احساسات و عواطف درونی ما را به درستی نشان دهد و در آیینۀ شعرش بنمایاند؛ هرکسی شعر او را بخواند، قرائت و دریافت خود را دارد. خوانندۀ غربی از شعر حافظ برداشت خود را دارد و انسان شرقی نیز دریافت خود را. رندی حافظ نیز در همین جاست. یکی از وجوه رندی حافظ و راز ابهام شعر قدسی او همین است که ما را دقیقاً بر سر دوراهی قرار می‌دهد. شعر حافظ چون موم با ذهنیت خواننده درهم می‌آمیزد تا بتواند از حافظ برداشتی آزاد داشته باشد. بی‌شک آنان که معشوق حافظ را صرفاً زمینی یا آسمانی پنداشته‌اند به خطار رفته و اصل آزادی و رهایی شعر و مخاطب‌محوری حافظ را نادیده انگاشته‌اند. حافظ شاعر خاص و عام است. مردم در سور و شادی و آیین‌های خود آن را می‌خوانند و با آن فال می‌گیرند و مثل می‌زنند و خواص نیز در خلوت و جلوت و گفتار و نوشتار خود به شعر عرشی و قدسی حافظ تأسی می‌جویند.

کتاب «حافظ خودمونی»، از جمله آثار تقریباً تازه‌منتشر شده است که تلاش دارد شعر و فکر حافظ را به صورتی ساده و همه‌خوان به مخاطب خود ارائه دهد. این اثر که با مقدمه حسن ذوالفقاری و به کوشش غلامعلی گرایی، زهراسادات حسینی، مجید شمس‌الدین توسط نشر خاموش به چاپ رسیده، در کنار توجه به اشعار خواجه شیراز، به مباحث مرتبط با شعر او مانند موضوع تفأل زدن به اشعارش و چرایی رایج بودن این سنت در میان ایرانیان نیز پرداخته است.

در بخشی از کتاب «حافظ خودمونی» به سابقه فال زدن در سنت ایرانی‌ها اشاره شده و نوشته است: فال زدن در روزگار ایران باستان وجود داشته است؛ به شهادت شاهنامه،‌ پادشاهان، پهلوانان و بزرگان فال می‌زدند و شرح بعضی از آنها در شاهنامه آمده است. در فرهنگ اسلامی تفأل و استخاره با قرآن سابقه کهنی دارد که اگر به عهد خود پیامبر(ص) نرسد، نمونه‌های تاریخی آن به قرن اول هجری می‌رسد.

حافظ خود به فال، اشارتی مثبت و امیدوارانه دارد. چنانکه می‌گوید:

به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به نام ما افتد

از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

در روزگاران پیش از حافظ، فال زدن به شاهنامه و کتاب‌های دیگر(به قولی مثنوی) رسم بوده است؛ ولی پس از آنکه دیوان حافظ محرم اسرار و مقبول طبع همگان واقع شد، فقط با آن فال می‌زنند و از فال‌های درست درآمده‌ای که با دیوان حافظ گرفته‌اند، نمونه‌های تاریخی بسیاری نقل شده است که بسیار عجیب و موافق نیت فال‌گیرنده و خبر دهنده از غیب جهان و جهان غیب است. نظیر فالی که شاه طهماسب صفوی زده است، گویند انگشتری گران‌بهای او گم شده بود و شاه،‌ پریشان خاطر شده بود، برای تسلی خاطر و چاره‌جویی فالی با دیوان حافظ می‌زند. چنین می‌آید:

دلی که غیب‌نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد

شاه از شدت مناسب آمدن فال، از سر حیرت، دست بر زانو می‌زند و در همین حال احساس می‌کند چیزی برجسته زیر دستش آمده است، جست‌وجو می‌کند و انگشتری را که در درزِ قبایش پنهان مانده بود، پیدا می‌کند. یا شاه عباس صفوی در آغاز کارش، پیش از آنکه همه ایالات و ولایات ایران را تصرف کند، عزم سفری نظامی به آذربایجان داشته است و چون اندک شک و تردیدی به خاطرش خطور می‌کند، روی به حافظ می‌آورد و چنین می‌آید:

عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است

شاه شگفت‌زده می‌شود و عزم خود را برای سفر یا لشکرکشی به تبریز جزم می‌کند و بعدها به اهمیت و تاریخ‌سازی آن فال پی می‌برد.

بخش دیگری از کتاب «حافظ خودمونی» به شیوه‌های رایج در فال‌ گرفتن اشاره دارد. با وجود آنکه بسیاری از ما تفأل به دیوان حافظ را امری ساده می‌پنداریم، این سنت آداب خاصی میان اهل فن دارد که نویسندگان کتاب به بخشی از آن اشاره کرده‌اند: فال‌خوانی و انتخاب غزل فال، دارای آداب و شرایطی است. با کتابی که صفحه‌های آن پاره یا ناقص است،‌ فال نمی‌گیرند. بیش از سه فال برای یک نفر، بی‌احترامی به حافظ است. فال‌خوان دیوان را مانند کتاب مقدسی در دست می‌گیرد، رو به قبله می‌نشیند، سپس نیت می‌کند.

پس از آنکه صاحب فال نیت کرد، فال‌خوان با سرِ انگشت معمولاً با چشمِ بسته، صفحه‌ای را نشان کرده و کتاب را باز می‌کند«غزلِ فال» اولین غزل در صفحه سمت راست است. اگر شروع غزل در صفحه قبل باشد، ورق زده و از آغاز می‌خواند. غزلی را که بلافاصله بعد از آن می‌آید، «شاهد فال» گویند. بیت اول و بعضی سوم و بعضی هفتم یا سه بیت اول آن را نیز به عنوان دنبال غزل اصلی به عنوان تکمیل آن می‌خوانند.

گفتنی است که اگر غزل منفی و ناامیدکننده باشد، گیرنده فال یا فال‌خوان چنین اظهار نظر می‌کند که فال راه نمی‌دهد. پر و بال زدن به غزل فال، به درجه ادب‌دانی، نکته‌دانی و هوش و هنر فال‌خوان بستگی دارد که بیتی را یا کلمه و تعبیری را برجسته کند یا به هر حال ربط اصلی فال را پیدا کند.