حب شهرت و میل به جلب توجه مردم، به مقدار ایجاد انگیزه برای حرکت و مسۆولیت پذیری در جامعه مفید است اما حساسیت بیش از آن مقدار موجب خودبینی، عجب و غرور و تکبر می شود و ناپسند است.
انسان به صورت فطری و غریزی، شهرت خواه و خویشتن دوست است و خدای متعال این گرایش را در نهاد بشر قرار داده است. پر واضح است آنچه به صورت طبیعی در سرشت ما قرار دارد، به اقتضای حکمت و مصلحت است و خدای متعال کاری که برخلاف حکمت و مصلحت باشد انجام نمی دهد.
اگر حب شهرت که زمینه حب جاه که مالک شدن بر دل های مردمان است و همچنین حب ریاست و قدرت که نتیجه این دو است، در انسان نبود، یکی از بزرگترین نیازهای انسان به لحاظ اجتماعی که همانا نیاز به مدیریت و ریاست است، تأمین نمی شد و از این رهگذر جامعه انسانی دچار هرج و مرج و بی نظمی می گشت.
گرچه حالت تفریطی آن که باعث عدم احساس مسۆولیت و نبود تعهد اجتماعی و بی توجهی به سرنوشت جامعه میشود، نیز رذیلت اخلاقی بزرگی است که به نقصان قوه غضبیه در انسان باز می گردد.
در همین زمینه در قسمتی از کتاب «علم اخلاق اسلامی» آمده است: بدان که حب جاه و شهرت از مهلکات بزرگ است و طالب آ ن در واقع خواستار آفات دنیوی و اخروی است. کسی که نام او مشهور و آوازه اش بلند گردید، سلامت دنیا و آخرتش در خطر است، مگر این که خداوند وی را برای نشر دین خود مشهور سازد، بی آن که خود در طلب شهرت بکوشد. از این رو در مذمت جاه طلبی و شهرت خواهی آیات و اخبار بی شمار رسیده است. (علم اخلاق اسلامی، ج 2، ص 461، فصل 20)
در روایتی پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) میفرماید: حب جاه و مال در قلب نفاق میرویاند هم چنان که آب گیاه را میرویاند.( بحار الانوار)
در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «ملعون من ترأس ملعون من هم بها ملعون من حدث بها نفسه؛ ملعون است کسی که ریاست طلبی کند و کسی که به ریاست همت گمارد و کسی که در فکر آن باشد.» (بحار الانوار)
امام علی (علیه السلام) میفرماید: «بزرگمنشی را رها کن تا مشهور نشوی، خود را بلند نکن تا بر سر زبانها نیفتی و شناخته نشوی، خود را پنهان کن و ساکت باش تا سالم بمانی » شهرتطلبی مانند ریاستطلبی یکی از انشعابات حس قدرتطلبی در وجود انسان است با این تفاوت که ریاست، فرمانروایی بر ابدان مردم است و قدرت اجرایی آن نیروهای مادی است ولی جاه، مالکیت بر دلها است و نفوذ معنوی و محبوبیتی است که مردم را به اطاعت وا میدارد».
راه علمی علاج جاهطلبی این است که انسان سعی کند قدری به گوشهگیری و قناعت به قبول خالق و کنارهگیری مثبت از مخلوق، انس گرفته و جاه و مقام خود را در قلوب دیگران از بین ببرد و جایی رود که بتواند در حال گوشه نشینی به سر برد. به علاوه این که در مبارزه با جاهطلبی از اخبار و روایات مربوط در این خصوص و اخباری که در مدح گوشهگیری و نکوهش جاه وارد شده و نیز سیره ائمه معصومین (علیهم السلام) و بزرگان و علمای دین کمک گرفت
راهکارهای درمان شهرت طلبی
- ارتباط خود را با خداوند محکم کنید و به نماز و اوقات و آداب آن اهمیت بدهید؛ چرا که محور و عمود مکتب تربیتى اسلام نماز است که مىتواند بر محور خود آدمى را از زشتىها باز دارد.
- آیات قرآن را با تدبر بخوانید؛ به ویژه آیاتى که سرگذشت اقوام و قدرتمندان را بیان کرده است و نیز آیات مربوط به قیامت و معاد و... .
شهرتطلبی از آرامش درونی انسان میکاهد. صاحب ریاست همیشه بر ریاست و شهرت خود هراسان است و از زوال موقعیتی که در قلوب مردم دارد میترسد؛ زیرا تغیر و دگرگونی قلوب از دیگ در حال غلیان سریعتر است، قلوب همیشه بین اعراض و اقبال در ترددند و آنچه مبنایش بر قلوب مردم است در بی ثباتی، شبیه خانهای است که بر موج دریا بنا شود
هر شب نفس خود را مورد محاسبه قرار دهید؛ به گونهاى که این کار عادت و برنامه شما نشود. نیمساعت وقت براى خود بگذارید و در آن زمان به محاسبه نفس بپردازید؛ به این صورت که چه کار ارزنده و چه کار نامناسبى کردهاید و چه خصلتى خود را نشان داده است و... بر خوبىها خدا را شکر گزارید و بر بدىها نفس را مورد عتاب و سرزنش قرار دهید.
- جدولى براى صفات خوب و صفات بد، فراهم آورده، هر هفته به خود نمره بدهید. معدل را به دست آورید و سعى در کاستن از موارد منفى و افزودن به موارد مثبت کنید.
- دائماً از خداوند بخواهید که شما را در کنترل نفس خویش یارى دهد و همواره از شر شیطان و نفس اماره به او پناه ببرید.
- بدانید که ریشه حب جاه و مقام در حب دنیا است و ریشه تمامی بدی ها در دنیا دوستی افراطی می باشد.
- بدانید که شهرت، کمال حقیقی نیست و با مرگ تمام میشود؛ زیرا جاه و مقام در طول زمان از بین رفتنی هستند. چیزی هم که خود فناپذیر باشد، نمیتواند موجب کمال گردد.
- قناعت و قطع طمع از مردم؛ زیرا کسی که قناعت کند از مردم بینیاز و طمعش از آنها قطع میشود و چون بینیاز شد، برای منزلتی که در قلوب آنان دارد ارزشی قائل نیست.
- دانستن مضرات آن از جمله مکر حسودان، غفلت از خدا و احتمال زوال موقعیت.
- هنگامی که مردم به امری در مورد او معتقد شوند که او لایق آن نیست، آن اعتقاد را به هر وسیله مشروع و ممکن زائل کند.
- در آیات و روایات مربوط به مذمت حب جاه و شهرت تامل نماید.
- درباره خصلت هاى نکوهیده و پىآمدهاى آن مطالعه کنید.
در این زمینه کتابهاى زیر توصیه مىشود:
- نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى، مهدوى کنى
- علم اخلاق اسلامى، ترجمه جامع السعادات
- قلب سلیم، شهید دستغیب