پایگاه خبری تحلیلی امروله09:00 - 1392/02/24

ترديد هاشمي از کجاست؟

به گزارشافکارنیوز، روزنامه کیهان در بخش یادداشت خود نوشت:

۱- شمارش معکوس براي رقم خوردن حماسه‌اي بزرگ در تراز شأن ملت سرزنده ايران آغاز شده است. ۳۱ روز ديگر هرچند که هفتمين رئيس‌جمهور انتخاب خواهد شد اما در عين حال، اين روز تاريخي- ۲۴ خرداد- «روز جمهور» است، هرچند که در ميان قطب‌هاي ثروت و نفوذ در همين روزهاي اخير چنان گفت‌وگوها و تبليغاتي برقرار بوده که گويا انتخابات ملک طلق طيف فتنه و انحراف است و اين اشراف سياسي دو طرف هستند که تکليف را مشخص مي‌کنند؛ «جمهور» نيز نهايتا سياهي لشکري هستند که بايد در زورآزمايي آن دو طيف پارسنگ اين طرف يا آن طرف باشند!

۲- در انتخابات ۸ سال پيش تلقي اين بود که دو قطبي اصلي، دو قطبي هاشمي- احمدي‌نژاد است. سال ۱۳۸۸ نيز چنين القا شد که دو قطبي اصلي همين است و حتي در اغتشاش پديد آمده ادعا بر اين بود که نزاع موجود بر سر آراي دو طيف است. اما اتفاقات آن ۸ ماه تاريخي-که کام مردم خوب ما را تلخ کرد- انفجار بزرگ اطلاعات بود تا معلوم کند محل نزاع، موضوع مهم‌تر و بزرگتري شامل گلاويز شدن پياده‌نظام آمريکا و اسرائيل و انگليس با اصل اسلام و انقلاب اسلامي و ميراث بزرگ حضرت امام‌خميني(ره) يعني جمهوري اسلامي و ولايت فقيه است. هنوز آتش فتنه با غيرت انقلابي جمهور- همان حماسه‌آفرينان ۴۰ ميليوني ۲۲ خرداد- در نهم دي ۱۳۸۸ خاموش نشده بود، که زخم انحراف در طرف مقابل دو قطبي کذايي سر باز کرد و مجددا به رسم فتنه‌گران به چالش با معيشت و معتقدات جمهور و تعارض با رکن جمهوري اسلامي (ولايت فقيه) پرداخت؛ تا معلوم شود چالش اصلي فراتر از دو قطبي تنگ‌مايه هاشمي- احمدي‌نژاد است.

اين حقيقت را «بيژن-ح» از اعضاي مرکزيت حزب توده در تاريخ ۲۳ مهر ۱۳۹۱ و در مصاحبه با سايت «گروهک ملي- مذهبي» مورد تاکيد قرار داد. او مي‌گويد «آماج اصلي مخالفت‌ها و انتقادات اپوزيسيون بايد حاکميت و رهبري باشد. در عين حال که نبايد نسبت به سهم هر کدام از اين آقايان (هاشمي و احمدي‌نژاد) بي‌اعتنا باشيم اما بايد توجه داشته باشيم که آماج اصلي ما، حاکميت به رهبري آقاي خامنه‌اي و نه اين سياست احمدي‌نژاد يا آن رفتار هاشمي رفسنجاني است». همين تلقي اکنون به سياست اصلي محافل مخالف جمهوري اسلامي تبديل شده و به همين دليل نيز، انتقادهاي خود نسبت به هاشمي و احمدي‌نژاد را کنار گذاشته‌اند.

۳- اگر فعلا از حلقه حاشيه‌اي و زائده‌اي «انحراف» صرف‌نظر کنيم - که قرار است خروجي رفتار آن در ظرف فتنه جمع شود- رصد نموداري موضوع نامزدي آقاي هاشمي طي ۷-۶ ماه اخير از نوسان‌هاي تند و شگفت‌انگيز حکايت مي‌کند. پايگاه اينترنتي مشرق ۲۷ اسفند سال گذشته ضمن گزارش ديدار نمايندگان ادوار مجلس با هاشمي رفسنجاني، از قول وي مي‌نويسد «ديگر توان جسمي لازم را ندارم. امروز داشتم خاطرات دوران جنگ را مي‌خواندم که در يک روز به کرمانشاه و ايلام و خرمشهر رفتم و شب به تهران برگشتم اما الان راه رفتن برايم مشکل شده است.»اما حتي اگر به ديده ترديد به خبر ملاقات هاشمي با نمايندگان ادوار نگريسته شود، اظهارات پنج ماه قبل‌تر آقاي هاشمي روشنگر است. او ۱۷ مهرماه ۱۳۹۱ در مصاحبه با روزنامه آرمان ضمن تکذيب نامزدي انتخابات تصريح مي‌کند «من ديگر آمادگي اين کار را ندارم. من در حال حاضر مثل گذشته در جريان مسائل کشور آن‌گونه که اتفاق مي‌افتد نيستم... اين حرف را من به آقاي ناطق زدم و گفتم هنوز وضع جسمي و سن شما بهتر از من است و بياييد... گفتم که ديگر نمي‌توانم بيايم».

۴- در اين ميان دغدغه ديگري وجود دارد که هرچند از زبان خود آقاي هاشمي بيان نشده اما حاميان وي مکررا ابراز کرده‌اند. شنبه گذشته بود که صادق زيباکلام در مصاحبه با روزنامه آرمان و با وجود حمايت شديد از نامزدي هاشمي تصريح کرد «اتفاقا از خيلي جهات ايشان انتخاب مناسبي نيست. مورد اول همان سن ايشان است. مسئله ديگر اين است که راي منفي آقاي هاشمي کم نيست؛ يعني خيلي‌ها از ايشان خوششان نمي‌آيد... من ۵ سال پيش با ايشان مصاحبه کردم. آقاي هاشمي اصطلاحا خيلي دنده پهن هستند اما بارها و بارها در جريان آن گفت‌وگوها عصباني مي‌شدند و از کوره در مي‌رفتند». اين راي منفي چه قدر مي‌تواند باشد؟ اين بخش را علي شکوري‌راد- عضو مرکزيت حزب مشارکت- ۳۰ مهر ۹۱ در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد توضيح داده، آنجا که به رغم تاکيد بر حمايت خود از هاشمي در سال ۸۴ مي‌گويد «تحليل ما اين بود که هر نامزدي با هاشمي به دور دوم برود، برنده خواهد بود چون آقاي هاشمي در جامعه ۵۰درصد راي منفي داشت... مردم هم در حقيقت در مرحله دوم به احمدي‌نژاد راي مثبت ندادند، بلکه راي نه به هاشمي را به حساب احمدي‌نژاد ريختند.»

۵- با اين اوصاف چه اتفاقي مي‌افتد که هاشمي ۷۹ ساله بر حسب اخبار، در آخرين ساعت تصميم به نامزدي مي‌گيرد. ۲۱ اسفند سال گذشته محسن هاشمي در مصاحبه با نشريه مثلث گفت «عده‌اي به آقاي هاشمي براي نامزد شدن فشار مي‌آورند.» هاشمي يک ربع مانده به پايان زمان اسم‌نويسي ثبت‌نام کرد، در حالي که هنوز برخي از ترديدهاي جدي‌اش برطرف نشده بود. او ثبت‌نام کرد اما ترديدها سرجاي خود باقي است. اين ترديد بيش از آن که متوجه حاکميت و نظام باشد، متوجه مدعيان حمايت از هاشمي است. هاشمي برخلاف آنچه در اظهاراتش گفت که بايد ببيند نظر رهبري چيست، نظر کلي رهبر انقلاب را مي‌دانست. او همچنين مي‌دانست که رهبر معظم انقلاب به هر يک از نامزدها که با ايشان ملاقات کرده‌اند مانند هميشه فرموده‌اند «من نه مي‌گويم بياييد و نه مي‌گويم نياييد. من تکليف نمي‌کنم.» بنابراين او مي‌دانست که نه نيامدنش قابل انتساب به رهبري است و نه آمدنش. موضوع عملکرد هاشمي در حوادث ۴ سال پيش نيز بحث ديگري است. اما ترديد اصلي هاشمي که همچنان نتوانسته بر آن غلبه کند، موضع مدعيان حمايت است؛ طيف‌هايي که در انتخابات سال ۷۶ از حمايت ويژه هاشمي (مانند ترغيب پنهان کارگزاران به حمايت از خاتمي و القاي تقلب به نفع ناطق نوري در نمازجمعه) برخوردار شده بودند، اما درکمتر از ۲ سال تسويه حساب بسيار زشتي با او- به خاطر دشمني‌هاي دهه اول انقلابشان با هاشمي که تا سال‌هاي ۷۳ و۷۲ ادامه يافت- انجام دادند. احتمال پيروزي هاشمي، اول دردسرهاي او با اين جماعت است و ناکامي محتمل‌تر او، دردسري مشابه؛ بگذريم از اينکه همان محافل از «قمار بزرگ» و «آخرين بازي در آخرين فصل زندگي سياسي هاشمي» ياد مي‌کنند.
يکي از اين گويندگان، ماشاءالله شمس‌الواعظين سردبير نشريات زنجيره‌اي دوره اصلاحات است که از نامزدي هاشمي به عنوان اقدامي ستايش‌برانگيز ياد کرده است. دو اظهارنظر از اين فرد در سالهاي ۸۴ و ۸۰ به يادگار مانده است. وي ۳۱ خرداد ۸۴ (حد فاصل مرحله اول و دوم انتخابات) در دانشگاه تربيت مدرس گفته بود «در ديدار يک ساعته به هاشمي گفتم به دوستي شما نمي‌توان اعتماد کرد اما به خصومت شما مي‌توان اعتماد کرد»! وي اواخر شهريور ۱۳۸۰ نيز به خبرگزاري دانشجويان مي‌گويد «در ملاقات با آقاي هاشمي از وي تقاضا کردم [در انتخابات مجلس سال ۷۸]روي باسکول اجتماعي نرود و در ساحت سياسي به عنوان بالانس (متعادل‌کننده) باقي بماند و علاوه بر اين در نيمکت ذخيره دولتمردان بماند و به نيروهاي جديد امکان تمرين مديريت سياسي بدهد.»

۶- هاشمي نه تنها از اصلاح‌طلبان و عقبه اپوزيسيوني آنها خاطرجمع نيست، بلکه حتي از فائزه و مهدي هاشمي نيز در درون خانواده اطمينان خاطر ندارد. محبت پدر و فرزندي و تاثر از بازداشت آنان به جاي خود! اما اين تعبير هم از فائزه هاشمي است که ۲۰ فروردين ۹۲ از «دوستان بهايي و سازمان مجاهدين [منافقين] و لائيک خود در زندان» خبر داده و گفت «بابا گله‌هاي طرف مقابل را منتقل کرد که چرا به مجاهدين، منافقين نمي‌گويم يا چرا روابط خوبي مثلا با مجاهدين [سازمان تروريستي منافقين] و بهايي‌ها دارم.» آيا اين گلايه خود هاشمي نيز که توسط منافقين ترور شد، نيست؟ همين مضمون در فايل‌هاي صوتي منتشره از مهدي هاشمي با مضمون تلاش براي ايجاد تقابل ميان پدر و جمهوري اسلامي و «ايستادن مقابل نظام» به تصريح به چشم مي‌خورد؛ مسئله‌اي که به معناي سر شاخه نشستن و بن بريدن است. هاشمي پيش از آن که در انديشه ۵۰ درصد راي منفي باشد، به شهادت فائزه هاشمي مجبور است ميان خرد و سابقه مبارزات انقلابي خود يا عواطف و هيجانات سياسي و خانوادگي دست به انتخابي سخت بزند.
۷- هاشمي مي‌داند که نمي‌تواند چشم به حمايت‌هاي متواتر و مستدل طيف‌هاي گوناگون ضد انقلاب ببندد يا حقيقت رويارويي انقلاب- ضد انقلاب را در حباب تنگ دو قطبي‌هاي جعلي نظير «هاشمي- احمدي‌نژاد» جا دهد. او مي‌شنود که راديو فردا ارگان رسمي سازمان سيا- ۱۸ بهمن ۹۱- از حاکميت دوگانه دفاع مي‌کند و مي‌گويد «براي ايجاد هزينه عليه نظام، بايد از فرصت ايجاد ستاد براي هاشمي استفاده کرد. نامزدي او مي‌تواند فرصت ضربه به حاکميت باشد، حتي اگر هاشمي ذره‌اي سوداي دموکراسي و آزادي نداشته باشد» يا «تقي- ر» عضو بازداشت شده و متواري گروهک ملي- مذهبي در تاريخ ۱۵ آذر ۹۱ مي‌نويسد «فضايي که ممکن است هاشمي از درون براي اپوزيسيون بسازد، نقدتر از حرکت اپوزيسيون يا اقدام خارجي است. تقدير ما اين بود که يکي مانند موسوي و کروبي جلو بيفتد و ماجرا ايجاد کند، بعد بقيه به دنبال ماجرا مي‌روند» و بالاخره آقاي هاشمي به خاطر مي‌آورد که در مصاحبه با صادق زيباکلام گفت «يک بار همين آقايان جلايي‌پور، شمس‌الواعظين و سازگارا در اوج قضاياي ۷۸ وقت گرفتند و آمدند همين جا نشستند و حرف‌هايي زدند و گفتند مطالبات مردم از حد گذشته و اين‌گونه نمي‌شود ديگر به حاکميت ادامه داد. من به آنها گفتم شما روي همين امواج که خيال مي‌کنيد مال شماست فعلا سوار شده‌ايد اما اين‌گونه فکر نکنيد و خودتان را به جايي نيندازيد که نتوانيد بعدا بلند شويد. نظام و حاکميت اين جوري است و همين جورها مي‌ماند. نظام وقتي احساس خطر کند، کار خودش را مي‌کند چون به اندازه کافي مي‌تواند خيابان‌ها را پر کند. همين‌طور که در ۲۲ بهمن و انتخابات کرد. ابزاري دست حکومت است و اگر بخواهند شلوغ کنند، برخورد مي‌کند. به علاوه مردم طرفدار نظام هم به اندازه کافي برخورد مي‌کنند.»

۸- اين نوشته ناقص مي‌ماند و بايد در فرصتي ديگر مضمون آن را بسط داد. تنها يک جمله بايد گفت و آن اينکه به فضل الهي، به تدبير رهبر فرزانه انقلاب و همت بلند ملت موقعيت شناس ايران، حماسه‌اي بزرگ رقم خواهد خورد. اين قطعي است چه هاشمي در انتخابات باشد يا نباشد- که بودن وي بنابر برخي استدلال‌ها مطلوب‌تر است!- اما مهم اين است که دشمنان اصلي انقلاب از رفتار امثال هاشمي و احمدي‌نژاد براي خدشه در حماسه ملي استفاده نکنند. از نجابت ملت صبور ايران بايد حذر کرد و از تجارب گذشته عبرت آموخت؛ هرچند که ما اکثرالعبر و اقل‌الاعتبار.