ه گزارش جوان، اين جنايت صبح روز پنج شنبه ۱۹ ارديبهشت ماه در يكي از واحدهاي ساختمان مسكوني پنج طبقهاي در خيابان فرجام، خيابان حيدرخاني رخ داد. اهالي ساختمان بعد از ديدن شعلههاي آتش و دود كه از خانه همسايه زبانه ميكشيد، پليس و آتشنشانان را با خبر كردند. مأموران پليس در محل حادثه دريافتند آتشنشانان همزمان با مهار آتش، پيكر نيمهجان زن سالمندي را كه مچ دست راستش بريده بود از داخل آتش خارج و به بيمارستان الغدير منتقل كردهاند. وقتي مأموران پليس راهي بيمارستان شدند، دريافتند زن سالمند به دليل خونريزي شديد در راه بيمارستان جان باخته است.
با اعلام مرگ مشكوك زن سالمند، قاضي شهرياري، بازپرس كشيك ويژه قتل دادسراي جنايي و كارآگاهان پليس آگاهي تحقيقات خودشان را آغاز كردند. بررسيهاي اوليه حكايت از آن داشت كه اين زن بعد از خودزني، خانهاش را آتش زده است.
پسر مقتول به بازپرس شهريار گفت: مادرش راست دست بود در حالي كه بريدگيهاي روي دست راست نميتوانست از سوي مقتول ايجاد شده باشد. خانواده مقتول همچنين گفتند، مقدار زيادي از طلاي وي به سرقت رفته است. بنابراين تيم جنايي احتمال دادند قتل با انگيزه سرقت صورت گرفته باشد. از آنجا كه آثار خرابي درخانه ديده نميشد، تيم جنايي احتمال دادند كه جنايت از سوي فردي آشنا صورت گرفته و قاتل بعد از ارتكاب جنايت براي فريب پليس خانه را به آتش كشيده باشد.
پسر مقتول به قاضي شهرياري گفت: ساعتي قبل همسايهها به من خبر دادند كه خانه مادرم آتش گرفته و مادرم در ميان آتش گرفتار شده است. به سرعت به خانه مادرم آمدم كه متوجه شدم آتشنشانان پيكر نيمهجان مادرم را كه مچ دست راستش بريده بود، از داخل خانه بيرون آوردند. من همراه اورژانس، مادرم را به بيمارستان رساندم اما او در ميانه راه جان باخت. وي همچنين گفت: مادرم طلاهاي زيادي در سر و گردن داشت اما زمان حادثه طلاهايش نبود. در شاخه ديگر از تحقيقات شوهر مقتول گفت: صبح به همراه همسرم در خانهمان نشسته بودم كه برادرزادهام به نام سعيد به خانه ما آمد. او من و همسرم را براي شام به خانهشان دعوت كرد. من و سعيد ساعتي بعد از خانه خارج شديم و وي در كوچه از من خداحافظي كرد اما نيم ساعت بعد مرا از ماجرا با خبر كردند.
يكي از همسايهها هم گفت: ساعتي قبل از آتشسوزي متوجه شدم مردي وارد خانه مقتول شد. من صداي گريه و التماس زني را از داخل خانه شنيدم اما پنج دقيقه بعد صداي گريه قطع شد. وي ادامه داد: بعد از اين در خانه مقتول به آهستگي باز و بسته شد و كسي از داخل خانه خارج شد. قاضي شهرياري به خبرنگار ما گفت: با توجه به تحقيقات، اولين مظنون سعيد بود كه بلافاصله از طريق خانواده مقتول با او تماس گرفتيم و موضوع مرگ زن عمويش را به او اطلاع داديم. از او خواستيم تا براي كمك به عمويش در محل حادثه حاضر شود. ساعتي بعد متهم در حالي كه يك بنر تسليت هم چاپ كرده بود به محل حادثه آمد. ما متهم را دستگير كرديم و به او تفهيم اتهام شد اما وي اتهام قتل را انكار كرد.
متهم در بازجوييهاي بعدي وقتي با مدارك و شواهد روبهرو شد به قتل زن عمويش اعتراف كرد و گفت: مدتي است به خانه عمويم رفت و آمد داشتم كه متوجه شدم مقتول مقدار زيادي طلا و جواهر در خانهاش نگهداري ميكند. من معتاد به مواد مخدر هستم به خاطر همين وسوسه شدم تا در فرصت مناسبي طلاها و جواهرات او را سرقت كنم.
روز حادثه به خانه آنها رفتم و عمو و زنعمو را براي شام به خانهمان دعوت كردم. ساعتي بعد وقتي عمويم قصد داشت به بيرون برود، من هم خداحافظي كردم و از خانه آنها خارج شدم.
بعد به پاركينگ برگشتم و مخفي شدم تا اينكه عمويم از محل دور شد و بعد به بهانه اينكه چيزي در خانهشان جا گذاشتهام، وارد خانه آنها شدم. مقتول تنها بود و فرصت را مناسب ديدم تا نقشهام را اجرا كنم. چاقويي از آشپزخانه برداشتم و مقتول را تهديد كردم تا محل نگهداري جواهرات را به من بدهد اما او مقاومت كرد و مدعي بود كه طلايي ندارد. او را شكنجه كردم اما باز هم نشاني محل طلاها را نداد. مقتول با گريه و التماس از من خواست تا رهايش كنم. وقتي محل نگهداري طلاهايش را پيدا نكردم به زور گردنبند، دستبند، انگشتر و گوشواره او را از سر و گردن و دستش بيرون آوردم.
وي ادامه داد: بعد از اين من براي اينكه دستم رو نشود با چاقو رگ دست مقتول را زدم و بعد هم مبل را آتش زدم تا حادثه را خودكشي جلوه دهم اما چند ساعت بعد از حادثه دستم رو شد و گرفتار شدم. متهم ادامه داد: بعد از حادثه با كمك زن جواني طلاهاي سرقتي را به مبلغ ۱۰ ميليون تومان به يك طلا فروش فروختم. بعد از اقرارهاي سعيد، مأموران مرد طلافروش و زن جوان را دستگير كردند.
مرد طلافروش گفت: من طلاها را ۱۰ ميليون تومان خريدم اما ۸ميليون تومان به آنها دادم و قرار شد وقتي فاكتور آن را تحويل دهند، ۲ ميليون باقي مانده را پس دهم. تحقيقات از متهمان به دستور قاضي شهرياري توسط كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي ادامه دارد.
با اعلام مرگ مشكوك زن سالمند، قاضي شهرياري، بازپرس كشيك ويژه قتل دادسراي جنايي و كارآگاهان پليس آگاهي تحقيقات خودشان را آغاز كردند. بررسيهاي اوليه حكايت از آن داشت كه اين زن بعد از خودزني، خانهاش را آتش زده است.
پسر مقتول به بازپرس شهريار گفت: مادرش راست دست بود در حالي كه بريدگيهاي روي دست راست نميتوانست از سوي مقتول ايجاد شده باشد. خانواده مقتول همچنين گفتند، مقدار زيادي از طلاي وي به سرقت رفته است. بنابراين تيم جنايي احتمال دادند قتل با انگيزه سرقت صورت گرفته باشد. از آنجا كه آثار خرابي درخانه ديده نميشد، تيم جنايي احتمال دادند كه جنايت از سوي فردي آشنا صورت گرفته و قاتل بعد از ارتكاب جنايت براي فريب پليس خانه را به آتش كشيده باشد.
پسر مقتول به قاضي شهرياري گفت: ساعتي قبل همسايهها به من خبر دادند كه خانه مادرم آتش گرفته و مادرم در ميان آتش گرفتار شده است. به سرعت به خانه مادرم آمدم كه متوجه شدم آتشنشانان پيكر نيمهجان مادرم را كه مچ دست راستش بريده بود، از داخل خانه بيرون آوردند. من همراه اورژانس، مادرم را به بيمارستان رساندم اما او در ميانه راه جان باخت. وي همچنين گفت: مادرم طلاهاي زيادي در سر و گردن داشت اما زمان حادثه طلاهايش نبود. در شاخه ديگر از تحقيقات شوهر مقتول گفت: صبح به همراه همسرم در خانهمان نشسته بودم كه برادرزادهام به نام سعيد به خانه ما آمد. او من و همسرم را براي شام به خانهشان دعوت كرد. من و سعيد ساعتي بعد از خانه خارج شديم و وي در كوچه از من خداحافظي كرد اما نيم ساعت بعد مرا از ماجرا با خبر كردند.
يكي از همسايهها هم گفت: ساعتي قبل از آتشسوزي متوجه شدم مردي وارد خانه مقتول شد. من صداي گريه و التماس زني را از داخل خانه شنيدم اما پنج دقيقه بعد صداي گريه قطع شد. وي ادامه داد: بعد از اين در خانه مقتول به آهستگي باز و بسته شد و كسي از داخل خانه خارج شد. قاضي شهرياري به خبرنگار ما گفت: با توجه به تحقيقات، اولين مظنون سعيد بود كه بلافاصله از طريق خانواده مقتول با او تماس گرفتيم و موضوع مرگ زن عمويش را به او اطلاع داديم. از او خواستيم تا براي كمك به عمويش در محل حادثه حاضر شود. ساعتي بعد متهم در حالي كه يك بنر تسليت هم چاپ كرده بود به محل حادثه آمد. ما متهم را دستگير كرديم و به او تفهيم اتهام شد اما وي اتهام قتل را انكار كرد.
متهم در بازجوييهاي بعدي وقتي با مدارك و شواهد روبهرو شد به قتل زن عمويش اعتراف كرد و گفت: مدتي است به خانه عمويم رفت و آمد داشتم كه متوجه شدم مقتول مقدار زيادي طلا و جواهر در خانهاش نگهداري ميكند. من معتاد به مواد مخدر هستم به خاطر همين وسوسه شدم تا در فرصت مناسبي طلاها و جواهرات او را سرقت كنم.
روز حادثه به خانه آنها رفتم و عمو و زنعمو را براي شام به خانهمان دعوت كردم. ساعتي بعد وقتي عمويم قصد داشت به بيرون برود، من هم خداحافظي كردم و از خانه آنها خارج شدم.
بعد به پاركينگ برگشتم و مخفي شدم تا اينكه عمويم از محل دور شد و بعد به بهانه اينكه چيزي در خانهشان جا گذاشتهام، وارد خانه آنها شدم. مقتول تنها بود و فرصت را مناسب ديدم تا نقشهام را اجرا كنم. چاقويي از آشپزخانه برداشتم و مقتول را تهديد كردم تا محل نگهداري جواهرات را به من بدهد اما او مقاومت كرد و مدعي بود كه طلايي ندارد. او را شكنجه كردم اما باز هم نشاني محل طلاها را نداد. مقتول با گريه و التماس از من خواست تا رهايش كنم. وقتي محل نگهداري طلاهايش را پيدا نكردم به زور گردنبند، دستبند، انگشتر و گوشواره او را از سر و گردن و دستش بيرون آوردم.
وي ادامه داد: بعد از اين من براي اينكه دستم رو نشود با چاقو رگ دست مقتول را زدم و بعد هم مبل را آتش زدم تا حادثه را خودكشي جلوه دهم اما چند ساعت بعد از حادثه دستم رو شد و گرفتار شدم. متهم ادامه داد: بعد از حادثه با كمك زن جواني طلاهاي سرقتي را به مبلغ ۱۰ ميليون تومان به يك طلا فروش فروختم. بعد از اقرارهاي سعيد، مأموران مرد طلافروش و زن جوان را دستگير كردند.
مرد طلافروش گفت: من طلاها را ۱۰ ميليون تومان خريدم اما ۸ميليون تومان به آنها دادم و قرار شد وقتي فاكتور آن را تحويل دهند، ۲ ميليون باقي مانده را پس دهم. تحقيقات از متهمان به دستور قاضي شهرياري توسط كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي ادامه دارد.