پایگاه خبری تحلیلی امروله08:31 - 1392/02/30

باهنر : هاشمی نباید می آمد

عصرایران: هاشمی رفسنجانی و رحیم مشایی با حضور خود در ساختمان فاطمی آن هم در شرایطی که دقیقه‌هایی تا پایان مهلت ثبت نام باقی نمانده بود، معادلات انتخاباتی را به گفته کارشناسان و تحلیلگران بر هم زدند و بازار انتخابات را بیش از پیش داغ‌تر کردند.

بازگشت هاشمی به عرصه رقابت در فضای سیاسی چه نتیجه ای برای یکی از چهره های شاخص جمهوری اسلامی خواهد داشت؟

کارزار انتخابات برای مشایی که در 4 سال اخیر قدرت در سایه دولت بود را به نفر اول کابینه یازدهم تبدیل خواهد کرد یا...

محمدرضا باهنر که تا چند روز پیش یکی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری بود، در خصوص حضور انتخاباتی هاشمی و مشایی تظراتش را بیان می‌کند.

*حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات را چطور تحلیل می‌کنید؟

در مورد آیت الله هاشمی هم قویا اعتقاد دارم که آمدنشان به مصلحت نبود و ایشان نباید وارد انتخابات می‌شدند.

*چرا؟

چون سن و سالشان در شرایطی است که شاید کشش سختی‌های اداره کشور را نداشته باشد. کشور در شرایط حساسی قرار دارد و به همین دلیل تاکید این است که شرایط هاشمی به گونه ای است که نمی‌تواند آن طور که باید فعالیت کند.

* این گفته شما، فقط یک تحلیل شخصی است؟

خیلی‌ها با من هم عقیده هستند. همچنین باید گفت که درست نیست که هاشمی بار دیگر هجمه‌های تندی را تحمل کند، شک نکنید حالا که او وارد انتخاب شده است، به طور برنامه ریزی شده‌ای تحت تخریب قرار خواهد گرفت.
متاسفانه عده‌ای در کشور هستند که نمی‌توانند رفتاری صحیحی داشته باشند و صعود و پیشرفت خود را در سقوط و تخریب رقبا می‌بینند. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که چهره‌هایی چون هاشمی و خاتمی در جامعه رای منفی هم دارند.

*رای منفی پدیده ای مختص همه کاندیدا است، اینطور نیست؟

حتما همین طور است و همه رای منفی دارند و هیچ کس را نمی‌توان از این قاعده مستثنی دانست. اما مقدار رای منفی مهم است. به عنوان مثال در سال ۸۴ هاشمی در نظرسنجی‌ها رای اول را داشت، ولی در مرحله دوم با توجه به رای ۵۰ درصدی منفی رقابت را به کاندیدایی واگذار کرد که یک هفته پیش از آن در رده بالاتری از او قرار گرفته بود.

نکته دیگر هم این است که چهره‌هایی که خیلی مشهور هستند در نظرسنجی‌ها سقف رای را دارند و رای‌هایی به آرای فعلی‌شان اضافه نخواهد شد. اما آنهایی که چهره‌های جدید هستد این امکان و احتمال را پیش روی خود دارند که به یکباره آمار رایشان بالا برود، دقیقا به مانند اتفاقی که در سالهای ۷۶ و ۸۴ برای خاتمی و احمدی‌نژاد افتاد.

*اگر موافقید به بحث تحرکات انتخاباتی دولت بپردازیم.

به هر حال آن‌ها هم دوست دارند که موقعیت فعلی‌شان را تمدید کنند و به همین دلیل کارهایی را انجام داده‌اند و همچنان فعال هستند.

*و به همین دلیل نگرانی‌های زیادی را موجب شده‌اند.

آقای احمدی‌نژاد همچنان امید دارد تا مشایی وارد انتخابات شود و رای هم بیاورد.

*رأی هم دارد؟

این موضوع را باید دقیق بررسی کرد. بعضی جا‌ها دولت هیچ رایی ندارد، اما هستند در جاهایی که دولتی‌ها و مشخصا شخص محمود احمدی‌نژاد هنوز از محوبیت بالایی برخوردار است و مردم حتما رای خود را به نام آن‌ها می‌نویسند. اینطور نیست که بگوییم دولت اصلا رای ندارد.

*شورای نگهبان اسفندیار رحیم مشایی را تایید خواهد کرد؟

این سئوالی است که تصمیم اعضای شورای نگهبان پاسخش را مشخص خواهد کرد. اما لازم به توضیح است که لزوما همه رد صلاحیت شد‌ه ها پرونده ندارند و متخلف نیستند. در انتخابات ریاست جمهوری صلاحیت باید احراز شود و شاید انسان‌های سالم و توانمند هم نتوانند این احراز را اخذ کنند. به عنوان مثال آقای موحودی ساوجی با وجود اینکه ۴ دوره نماینده مجلس بودند، در انتخابات سومین دولت نتوانست از شورای نگهبان صلاحیت حضور بگیرد.

*نگرانی‌هایی در خصوص واکنش احمدی‌نژاد به رد صلاحیت احتمالی مشایی مشاهده می‌شود. اصولا این نگرانی منطقی است؟

در این باره باید گفت که ساختار نظام ما به گونه‌ای است که هیچگاه به بن بست نمی‌خورد و اگر کسی در هر مقام و منصبی دنبال هنجارشکنی باشد، راه‌هایی برای جلوگیری از آن وجود دارد. البته ما اصلا این تصور را نداریم و معتقدیم که آقای رییس جمهوری چارچوب نظام را در نظر می‌گیرند.

* البته در مواردی چارچوب‌ها نادیده گرفته شدند.

مواردی از این قبیل اتفاق افتاد، اما در بیشتر موارد دولت به قانون تمکین کرد و مجلس طوری وارد عمل شد تا قانون به حاشیه نرود. با این حال باید گفت که دولت آقای احمدی نژاد به معنای واقعی کلمه دولتی نوظهور بود و کارهایی را انجام داده و همچنان می دهد که واقعا برای هیچ کس قابل پیش بینی نبود. به همین دلیل است که مجلس گاهی واقعا نمی‌توانست تعریف مشخصی از شرایط به وجود آمده داشته باشد و به همین دلیل ما نمی توانستیم آنطور که لازم بود واکنش نشان بدهیم و این شرایط باعث می‌شد تا رفتارهایی هزینه ساز مشاهده شود.

*و البته به همین دلیل مجلس متهم به نادیده گرفتن اختیارات نظارتی خود است.

واقعا نمی‌دانم عده‌ای چرا و البته چطور می‌توانند خود را راضی به این کنند که مجلس را که همیشه در راس امور بوه است، با این اتهام مواجه کنند که نتوانسته یا نخواسته است از اختیار مهم قانونی خود که همان نظارت بر دستگاه‌های دیگر است، استفاده کند.

این نوع قضاوت‌ها محلی از اعراب ندارد، چرا که نماینده‌ها وقتی در بهارستان حاضر هستند، به این فکرند تا بتوانند مشکلات موکلین خود را تا جاییکه که امکان دارد، کم کنند.
نظارت دقیق بر دستگاه‌های کشور یکی از راه‌هایی است که در راستای کاهش مشکلات نقشی مهم وحیاتی دارد. به همین دلیل اصرار و تاکید دارم که هیچ کس اجازه ندارد مجلس را با این اتهام سنگین روبرو کند.
سؤال دیگری مانده است؟

*خیر.

در پایان دوست دارم به این مساله اشاره کنم که سیاسیون در چند وقت اخیر اختلافاتی داشتند که موجب شد تا مردم به نوعی دلگیر شوند و واقعیت دیگری که نگران کننده به نظر می‌رسد، این است که مشکلات اقتصادی باعث شده تا مردم تحت تاثیر محدودیتهایی که تجربه می‌کنند، دشواری‌های زیادی را تجربه کنند و به سختی امرار معاش کنند.
با این وجود باید این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که ملت ایران تحت هر شرایطی تعهد خود به نظام را نشان داده‌اند و در هر جایی که حضورشان لازم بوده، حضور به هم رسانده‌اند. پس باید منتظر بمانیم تا در همین وضعیت نه چندان مناسب هم به پای صندوق‌ها آمده و رای خود را اعلام کنند.