پایگاه خبری تحلیلی امروله08:00 - 1392/03/06

زیباکلام: شایعه سازی درباره جلیلی به نفع قالیباف است

«صادق زیباکلام» استاد دانشگاه تهران و تحلیلگر مسایل سیاسی اما نظر متفاوتی در این خصوص‌دارد. به اعتقاد زیبا‌کلام همه ماجرای شایعه‌سازی درباره جلیلی و اینکه او گزینه نظام است به نفع تیم «قالیباف» تمام می‌شود.
 
زیبا‌کلام معتقد است با کنار گذاشته شدن آیت‌الله هاشمی از انتخابات شانس قالیباف چند برابر شده و بهترین حالت برای او این است که گزینه‌ای همچون جلیلی رقیبش باشد.
 
مصاحبه «شرق» با استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران را در ادامه می‌خوانید:
 
شایعه‌ای این روزها در فضای سیاسی کشور مطرح شده که از سعید جلیلی به‌عنوان گزینه مورد حمایت نظام یاد می‌شود. شما این تحلیل را قبول دارید؟ 
من یک نکته را قبول دارم و آن این است که از میان تمام نامزدهای وابسته به طیف اصولگرا آقای جلیلی با نگاه ایدئولوژیک و جهان‌بینی‌ای که دارند نزدیک‌ترین گفتمان به اصولگرایان را دارند. ایشان جریانی را به‌عنوان «خط مقاومت» در انتخابات به میان آورده است. وقتی این خط مقاومت را بررسی می‌کنید عملا تداوم گفتمان سال 84 آقای احمدی‌نژاد است. البته بخش‌هایی از این گفتمان به دلیل شرایط امروز دچار تغییر شده است. به دلیل آنکه آقای هاشمی‌رفسنجانی در این انتخابات حضور ندارد، مباحثی همچون مبارزه با اشرافی‌گری، ساده‌زیستی، مبارزه با فساد از سوی جلیلی مطرح نمی‌شوند. اگر جلیلی امروز این شعارها را مطرح کند، مخاطب او رقبایی چون حداد‌عادل، قالیباف، غرضی، ولایتی و رضایی می‌شوند. بنابراین، این بخش از ادبیات گفتمان مقاومت جلیلی حذف شده و به‌جای آن ادبیات دیگری وارد شده است. 
این احتمال که جلیلی گزینه احمدی‌نژاد باشد و دولت، چراغ‌خاموش از جلیلی حمایت کند، چقدر محتمل است؟ 
من قبول ندارم که احمدی‌نژاد در تمام این مدت مشکلات و دردسرهای آوردن مشایی به صحنه را قبول کرده باشد یا از بهار سخن گفته باشد که بخواهد از جلیلی حمایت کند. 
‌اگر دبیری شورایعالی امنیت ملی را به عنوان کار اجرایی بپذیریم، جلیلی گزینه‌ای بوده که احمدی‌نژاد وارد کار اجرایی کرده و در تمام این مدت هم هیچ انتقادی از سوی جلیلی به عملکرد احمدی‌نژاد و دولت مطرح نشده است. 
من یک نکته را قبول دارم که گفتمان سعید جلیلی به احمدی‌نژاد نزدیک است. گفتمان هیچ‌یک از نامزدهای‌دیگر انتخابات به احمدی‌نژاد نزدیک نیست. ضمن اینکه اگر جلیلی وضعیت اقتصادی کشور را زیر سوال ببرد عملکرد خودش و همکارانش در این هشت‌سال را زیر سوال برده است. روز جمعه در ورزشگاه شیرودی در مراسم ستاد آقای جلیلی اگر دقت کنید چهره‌ها و شخصیت‌هایی پشت سر جلیلی حضور داشتند که در انتخابات سال 84 گفتمان سه تیر را راه انداختند و این گفتمان موجب پیروزی احمدی‌نژاد شد. می‌خواهم بگویم بخشی از جریان‌های اصولگرایان پشت سر جلیلی قرار گرفته‌اند. اما جریان‌هایی همچون آیت‌الله مهدوی‌کنی و شیخ محمد یزدی اصراری روی گزینه جلیلی ندارند. تمایل آنها و برخی جناح‌های اصولگرا همچون حزب موتلفه، جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، روی ولایتی است. از سوی دیگر جبهه پایداری به رهبری آیت‌الله مصباح یزدی هم حامی لنکرانی بودند و تمایلی به جلیلی ندارند. در سال 84 اما تمام طیف اصولگرا پشت سر احمدی‌نژاد بودند. این یکدستی در سال 84 وجود داشت اما امروز بین اصولگرایان دیده نمی‌شود. 
 
‌ارزیابی شما از احتمال موفقیت سعید جلیلی در انتخابات و اجماع اصولگرایان در لحظه آخر روی او چیست؟ 
فکر نمی‌کنم این اتفاق رخ دهد. جلیلی رای چندانی ندارد. من جلیلی را گزینه نظام یا همه اصولگرا‌ها، نمی‌دانم. تفاوت دیگری که جلیلی با احمدی‌نژاد سال 84 دارد این است که هاشمی وجود ندارد تا جلیلی با مانور بر بحث محرومان و مبارزه با اشراف‌گرایی جذب آرا کند. 
 
‌جلیلی بیشتر«خط مقاومت» را در انتخابات مطرح کرده که به نظر می‌رسد با شعارهای احمدی‌نژاد در 84 فاصله دارد. 
تا این لحظه در تمام صحبت‌های جلیلی هیچ کلامی در مورد تورم و گرانی نیست. ایشان هیچ نظری درباره بیکاری، فساد اقتصادی، ورشکستگی بنگاه‌های اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی، خروج سرمایه از کشور ندارد. جلیلی حتی به مسایل اجتماعی هم نمی‌پردازد. انگار نه انگار که این مشکلات برای کشور ایران است. ایشان تنها به خط مقاومت که شامل استکبارستیزی و احیای خط انقلاب است تاکید می‌کند. احمدی‌نژاد در سال 84 به مسایل و مشکلات جامعه هم می‌پرداخت. 
 
‌به نظر شما کنارگذاشتن هاشمی‌رفسنجانی از انتخابات به نفع کدام‌یک از گزینه‌های اصولگرا در انتخابات تمام شد؟ 
من معتقدم با حذف هاشمی‌رفسنجانی از انتخابات، آرای جلیلی به هیچ‌وجه افزایش نیافت. با حذف هاشمی‌رفسنجانی شانس قالیباف زیاد شده است. هر چه جلیلی بیشتر و بیشتر به‌عنوان نامزد اصولگرایان و نظام معرفی ‌شود شانس قالیباف برای پیروزی در انتخابات افزایش می‌یابد. جریان رقیب اصلی جلیلی در انتخابات نه ولایتی، نه غرضی، نه حدادعادل، نه رضایی بلکه قالیباف است. تمام کاستی‌‌ای که جلیلی در جذابیت و جذب مخاطب در سخنرانی دارد، قالیباف برای مخاطب جبران می‌کند. قالیباف از خدا می‌خواست که رقیب او فردی مانند جلیلی باشد. تا یک‌هفته پیش قالیباف با کابوس هاشمی مواجه بود که می‌توانست تمام رویاهای او را نقش بر آب کند. اکنون با کنار گذاشته‌شدن هاشمی گزینه‌ای مقابل قالیباف قرار گرفته که شانس او را چندبرابر کرده است. به نظر می‌رسد تمام موازنه‌ها و علایم به نفع قالیباف شده است. 
 
‌پس به اعتقاد شما در این انتخابات، دو قطبی جلیلی– قالیباف با برتری قالیباف در انتخابات شکل گرفته است؟ 
نه به اعتقاد من دوقطبی نخواهد شد. زیرا به نظر می‌رسد، وضعیت به نفع قالیباف است.
 
‌در این میان شانس گزینه‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان آقایان عارف و روحانی چگونه ارزیابی می‌شود؟ 
اصلاح‌طلبان وقتشان را تلف می‌کنند. بدنه اصلاح‌طلبان ذیل جریان اصلاح‌طلبی آن که 20میلیون‌رای در سال 76 به خاتمی داد یا 10 میلیون رای هاشمی در دور دوم انتخابات سال84 یا 13 میلیون رای سال88 را در این دوره نخواهد داشت. اساسا در این انتخابات این جریان شرکت نخواهد کرد و اگر شرکت کند به عارف و روحانی رای نخواهد داد چون می‌دانند رای آنها تلف می‌شود. اگر افرادی از جریان اصلاح‌طلبی در انتخابات شرکت کنند به قالیباف رای می‌دهند. 
اگر بین نامزدهای نزدیک به جریان اصلاح‌طلبی اجماع حاصل شود، باز فکر می‌کنید در انتخابات تاثیر‌گذار نخواهند، بود؟ 
من معتقدم اجماعی بین عارف و روحانی شکل نخواهد گرفت و خاتمی و هاشمی هم به هیچ‌وجه از هیچ‌کدام آنها حمایت نخواهند کرد. 
 
‌با توجه به صحبت‌هایی که به‌تازگی از قالیباف در رسانه‌های خارجی منتشر شد فکر می‌کنید در جبهه اصلاحات تمایلی به قالیباف باشد؟ 
معتقدم از بین همه این نامزدهای جبهه اصولگرا، قالیباف به آنها نزدیک‌تر است. من از مهر سال گذشته گفتم بهتر است که اصلاح‌طلبان نامزد خودشان را کنار بگذارند و پشت سر ناطق نوری یا قالیباف بروند. آقای ناطق نوری که در انتخابات حاضر نشد اما قالیباف همچنان گزینه پیش روی این جریان است. جالب است که نزدیکان آقای قالیباف با من تماس می‌گیرند و می‌گویند تو اگر درباره قالیباف صحبت نکنی بهترین خدمت و کمک را کرده‌ای. اما واقعیت امر این است که اگر قالیباف رییس‌جمهور شود، چاره‌ای ندارد که اقتصاد کشور را در مسیر توسعه حرکت دهد. در این راستا توسعه سیاسی را هم به صورت اجتناب‌ناپذیری پیش می‌برد.