جوان: البته دايي معتقد است كه بالاخره هر مربياي كه به هر تيمي ميرود دستياران خود را همراهش ميبرد. اين دستياران كاملاً با خصوصيات يكديگر آشنا هستند. اما باز هم يك ماجراي تكراري ديگر. اصرار هوادار و لجاجت دايي به استفاده از يك استقلالي در پرسپوليس.
اينكه فوتبال حرفهاي شده است و رنگها در آن معنا و مفهومي ندارند، تنها يك توجيه زيبا و روشنفكرانه است كه خوب يا بد، مورد قبول هوادار پرسپوليس و همچنين بالعكس، استقلال نيست. اما دايي، پيشتر و زماني كه يحيوي را بر خلاف اعتراضات شديد هواداران پرسپوليس به اين تيم آورده بود، ثابت كرده به اين گونه تعصبها و حساسيتها و اعتراضها كوچكترين اهميتي نميدهد و كار خود را ميكند و به همين دليل هم هست كه غلامپور، روز گذشته، در باشگاه راهآهن حاضر شد و با مديرعامل باشگاه و ساير مديران و كارمندان خداحافظي كرد تا خودش را آماده نشستن روي نيمكت پرسپوليس كند. اما چطور كميته فني كه به حضور مربيان پرسپوليس در اين تيم اصرار داشت، با حضور يك مربي از تيم استقلال در جمع سرخپوشان موافقت ميكند؟
نام ديگري كه در ليست دستياران دايي به چشم ميآيد. همين نام دايي است. محمد دايي كه در واقع به غير از داشتن نام فاميل دايي، چيز خاصي ندارد. نه اينكه قرار باشد تواناييهاي فني محمد دايي را زير سؤال ببريم، نه. محمد دايي ميتواند مثل صدها مربي ديگري كه در ليگهاي مختلف فوتبال ايران كار ميكنند كار كند و شايد هم بتواند مربي موفقي باشد. اما وقتي نامش در كنار نام دايي قرار ميگيرد، فقط يك نسبت خانوادگي را در ذهن تداعي ميكند و ديگر هيچ. محمد دايي در راه آهن نيز در كنار دايي و به عنوان دستيار او مشغول بود اما در پرسپوليس، به نظر ميرسيد دايي نياز به دستياراني درجه يك و تاپتر دارد تا دستياراني كه در تيمهاي ديگر نيز او را همراهي ميكردند.
كريم باقري، نام ديگري است كه در اين ليست خودنمايي ميكند. كسي كه معلوم نيست دايي تحت چه عنواني نام او را به عنوان دستيارش به باشگاه داده آن هم در شرايطي كه باقري هيچ دورهاي از مربيگري را طي نكرده و هيچ مدركي در زمينه مربيگري ندارد و به همين دليل مهم هم هست كه نميتواند روي نيمكت پرسپوليس بنشيند و پيشتر خودش نيز به اين مهم اشاره كرده بود. اما چطور است كه با علم به اين مسئله به پيشنهاد دايي جواب مثبت داده، جاي سؤال دارد: « من به پيشنهاد دايي براي حضور در پرسپوليس پاسخ مثبت دادم و دوست دارم كه به اين تيم كمك كنم اما قبلا هم گفتم، الان هم ميگويم كه كارت و مدرك مربيگري ندارم. فكر ميكنم دايي يكي، دو روز ديگر به ايران باز ميگردد و درباره همه مسائل با هم صحبت ميكنيم. من هدفم كمك به پرسپوليس است و خوشحالم كه ميتوانم يك بار ديگر در كنار تيم باشم. اما بايد ببينيم كه شرايط چطور پيش ميرود. در پرسپوليس هواداران هميشه جام ميخواهند و دوست دارند كه تيمشان بازيهاي زيبايي را انجام دهد و فكر ميكنم كه اين موضوع حق طبيعي آنهاست. اميدوارم شرايط به گونهاي پيش برود كه پرسپوليس ناكاميهاي يكي، دو فصل گذشته را جبران كند.»
غلامرضا فروزاني هم البته براي دايي حكم فريادشيران براي مايلي كهن را دارد كه كمتر پيش ميآيد بشنويم كه در كنار دايي نيست و در واقع يكي از همراهان هميشگي شهريار است. چه زماني كه دايي در سايپا بود، چه در راه آهن و حالا هم در پرسپوليس، اين راه را با دايي آمده و قرار است اين بار با شهريار روي نيمكت پرسپوليس بنشيند. مربياي كه در مقايسه با ديگر همتايان خود، هيچ نكته مثبت خاصي ندارد كه بخواهد باعث برتري او بر ديگران باشد.
ديگر پرسپوليسي ليست دايي، جواد منافي است؛ مربياي كه سالها به عنوان سرمربي و مربي در تيمهاي ردههاي پايينتر (ليگ يك)كار كرده و حالا مدتي است كه با دايي بر خورده و با او همكاري ميكند و بعد از سالها، قرار است بار ديگر به پرسپوليس برگردد تا اگر هرگز نتوانست در دربي شركت كند، شايد امسال بتواند به عنوان يك مربي در دربي حضور داشته باشد و خاطرات تلخ دوران بازيگرياش را به دست فراموشي بسپارد. اما بايد ديد عكس العمل كميته فني و رويانيان به ليست دستياران دايي چيست و آيا با همه گزينههاي سرمربي براي حضور در پرسپوليس موافقت ميكنند يا نه.
جواب اين سؤال را البته محمد پنجعلي كه شايد در ليگ سيزدهم سرپرستي پرسپوليس را به عهده داشته باشد، قبل از آنكه سايراعضاي كميته فني يا رويانيان در اين خصوص اظهار نظر كنند، ميدهد: «در هر تيمي نهايتاً اين سرمربي است كه بايد دستيارانش را انتخاب كند. اين حق دايي است تا هر كسي را كه ميخواهد به عنوان سرمربي انتخاب كند، چراكه در واقع در آخر دايي خودش جوابگوي نتايج خواهد بود و به همين خاطر بايد از انتخاب دستيارانش حمايت كرد.»
اينكه فوتبال حرفهاي شده است و رنگها در آن معنا و مفهومي ندارند، تنها يك توجيه زيبا و روشنفكرانه است كه خوب يا بد، مورد قبول هوادار پرسپوليس و همچنين بالعكس، استقلال نيست. اما دايي، پيشتر و زماني كه يحيوي را بر خلاف اعتراضات شديد هواداران پرسپوليس به اين تيم آورده بود، ثابت كرده به اين گونه تعصبها و حساسيتها و اعتراضها كوچكترين اهميتي نميدهد و كار خود را ميكند و به همين دليل هم هست كه غلامپور، روز گذشته، در باشگاه راهآهن حاضر شد و با مديرعامل باشگاه و ساير مديران و كارمندان خداحافظي كرد تا خودش را آماده نشستن روي نيمكت پرسپوليس كند. اما چطور كميته فني كه به حضور مربيان پرسپوليس در اين تيم اصرار داشت، با حضور يك مربي از تيم استقلال در جمع سرخپوشان موافقت ميكند؟
نام ديگري كه در ليست دستياران دايي به چشم ميآيد. همين نام دايي است. محمد دايي كه در واقع به غير از داشتن نام فاميل دايي، چيز خاصي ندارد. نه اينكه قرار باشد تواناييهاي فني محمد دايي را زير سؤال ببريم، نه. محمد دايي ميتواند مثل صدها مربي ديگري كه در ليگهاي مختلف فوتبال ايران كار ميكنند كار كند و شايد هم بتواند مربي موفقي باشد. اما وقتي نامش در كنار نام دايي قرار ميگيرد، فقط يك نسبت خانوادگي را در ذهن تداعي ميكند و ديگر هيچ. محمد دايي در راه آهن نيز در كنار دايي و به عنوان دستيار او مشغول بود اما در پرسپوليس، به نظر ميرسيد دايي نياز به دستياراني درجه يك و تاپتر دارد تا دستياراني كه در تيمهاي ديگر نيز او را همراهي ميكردند.
كريم باقري، نام ديگري است كه در اين ليست خودنمايي ميكند. كسي كه معلوم نيست دايي تحت چه عنواني نام او را به عنوان دستيارش به باشگاه داده آن هم در شرايطي كه باقري هيچ دورهاي از مربيگري را طي نكرده و هيچ مدركي در زمينه مربيگري ندارد و به همين دليل مهم هم هست كه نميتواند روي نيمكت پرسپوليس بنشيند و پيشتر خودش نيز به اين مهم اشاره كرده بود. اما چطور است كه با علم به اين مسئله به پيشنهاد دايي جواب مثبت داده، جاي سؤال دارد: « من به پيشنهاد دايي براي حضور در پرسپوليس پاسخ مثبت دادم و دوست دارم كه به اين تيم كمك كنم اما قبلا هم گفتم، الان هم ميگويم كه كارت و مدرك مربيگري ندارم. فكر ميكنم دايي يكي، دو روز ديگر به ايران باز ميگردد و درباره همه مسائل با هم صحبت ميكنيم. من هدفم كمك به پرسپوليس است و خوشحالم كه ميتوانم يك بار ديگر در كنار تيم باشم. اما بايد ببينيم كه شرايط چطور پيش ميرود. در پرسپوليس هواداران هميشه جام ميخواهند و دوست دارند كه تيمشان بازيهاي زيبايي را انجام دهد و فكر ميكنم كه اين موضوع حق طبيعي آنهاست. اميدوارم شرايط به گونهاي پيش برود كه پرسپوليس ناكاميهاي يكي، دو فصل گذشته را جبران كند.»
غلامرضا فروزاني هم البته براي دايي حكم فريادشيران براي مايلي كهن را دارد كه كمتر پيش ميآيد بشنويم كه در كنار دايي نيست و در واقع يكي از همراهان هميشگي شهريار است. چه زماني كه دايي در سايپا بود، چه در راه آهن و حالا هم در پرسپوليس، اين راه را با دايي آمده و قرار است اين بار با شهريار روي نيمكت پرسپوليس بنشيند. مربياي كه در مقايسه با ديگر همتايان خود، هيچ نكته مثبت خاصي ندارد كه بخواهد باعث برتري او بر ديگران باشد.
ديگر پرسپوليسي ليست دايي، جواد منافي است؛ مربياي كه سالها به عنوان سرمربي و مربي در تيمهاي ردههاي پايينتر (ليگ يك)كار كرده و حالا مدتي است كه با دايي بر خورده و با او همكاري ميكند و بعد از سالها، قرار است بار ديگر به پرسپوليس برگردد تا اگر هرگز نتوانست در دربي شركت كند، شايد امسال بتواند به عنوان يك مربي در دربي حضور داشته باشد و خاطرات تلخ دوران بازيگرياش را به دست فراموشي بسپارد. اما بايد ديد عكس العمل كميته فني و رويانيان به ليست دستياران دايي چيست و آيا با همه گزينههاي سرمربي براي حضور در پرسپوليس موافقت ميكنند يا نه.
جواب اين سؤال را البته محمد پنجعلي كه شايد در ليگ سيزدهم سرپرستي پرسپوليس را به عهده داشته باشد، قبل از آنكه سايراعضاي كميته فني يا رويانيان در اين خصوص اظهار نظر كنند، ميدهد: «در هر تيمي نهايتاً اين سرمربي است كه بايد دستيارانش را انتخاب كند. اين حق دايي است تا هر كسي را كه ميخواهد به عنوان سرمربي انتخاب كند، چراكه در واقع در آخر دايي خودش جوابگوي نتايج خواهد بود و به همين خاطر بايد از انتخاب دستيارانش حمايت كرد.»