شخصیت استثنایی و ممتاز
خصوصيات امام، استثنايى و ممتاز و بىنظير است و هرچه در ابعاد شخصيت ايشان تأمل كنيم، اين استثنا و امتياز را بهتر و بيشتر مىيابيم. حال كه اين داغ بزرگ، دلهاى ما را گداخته است و غم سنگينى قلبهاى ما را مىفشارد، خلأ وجود او را بيشتر احساس مىكنيم....
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368
محو در ارادهی الهی و تکلیف شرعی
شخصيت امام تا حد بسيار زيادى به اهميت و عظمت آرمانهاى او مربوط مىشد. او با همت بلندى كه داشت، هدفهاى بسيار عظيمى را انتخاب مىكرد. تصور اين هدفها، براى آدمهاى معمولى دشوار بود و مىپنداشتند آن هدفهاى والا، دستنيافتنى هستند؛ ليكن همت بلند و ايمان و توكل و خستگىناپذيرى و استعدادهاى فراوان و تواناييهاى اعجابانگيزى كه در وجود اين مرد بزرگ نهفته بود، به كار مىافتاد و در سمت هدفهاى مورد نظرش پيش مىرفت و ناگهان همه مىديدند كه آن هدفها محقق شدهاند.
نقطهى اساسى كار او، اين بود كه در ارادهى الهى و تكليف شرعى محو مىشد. هيچ چيز برايش غير از انجام تكليف، مطرح نبود. واقعاً او مصداق ايمان و عمل صالح بود. ايمانش به استحكام كوهها مىمانست و عمل صالحش با خستگىناپذيرىِ باورنكردنى توأم بود. آنچنان در تداوم عمل صبور و كوشا بود كه انسان را دچار حيرت مىكرد. به همين خاطر، هدفهاى بزرگ قابل وصول شد و دست يافتن به قلهها امكانپذير گرديد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368
شخصیتی عظیم با جامع صفات
شخصيت عظيم رهبر كبير و امام عزيز ما، حقاً و انصافاً پس از پيامبران خدا و اولياى معصومين، با هيچ شخصيت ديگرى قابل مقايسه نبود. او وديعهى خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانهى عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مىديد، عظمت بزرگان دين را باور مىكرد. ما نمىتوانيم عظمت پيامبر(ص)، اميرالمؤمنين(ع)، سيّدالشّهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقيهى اوليا را حتّى درست تصور كنيم؛ ذهن ما كوچكتر از آن است كه بتواند عظمت شخصيت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور كند؛ اما وقتى انسان مىديد شخصيتى با عظمت امام عزيزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ايمان قوى، عقل كامل، داراى حكمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بىاعتنايى به زخارف دنيا، تقوا و ورع و خداترسى و عبوديت مخلصانه براى خدا، دستنيافتنى است، و مشاهده مىكرد كه همين شخصيت عظيم، چگونه در برابر آن خورشيدهاى فروزان آسمان ولايت، اظهار كوچكى و تواضع و خاكسارى مىكند و خودش را در مقابل آنها ذرهيى به حساب مىآورد، آنوقت انسان مىفهميد كه پيامبران و اولياى معصومين(ع) چهقدر بزرگ بودند.
فرازی بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368
فاتح فتح الفتوح
در پيامى به مناسبت يكى از فتوحات ارزندهى شما در جبهه فرمودند: فتحالفتوح، عبارت از ساختن اينگونه انسانها و جوانهاست. در حقيقت، فاتح اين فتحالفتوح، خود او بود. او بود كه اين انسانها را ساخت. او بود كه اين فضا را مهيا كرد. او بود كه مسير را به وجود آورد. او بود كه ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا و خمول، دوباره احيا كرد. ميراث او، همين ارزشها و همين جمهورى اسلامى است. هر كدام از ما در هر مسؤوليتى كه هستيم، عشق و محبت وافرمان را به آن عزيز، بايد در حفظ و تداوم ارزشها و نظام جمهورى اسلامى مجسم كنيم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368
عبد صالح و نیایشگر گریان نیمه شبها
شخصيتى آنچنان بزرگ بود كه در ميان بزرگان و رهبران جهان و تاريخ، به جز انبيا و اولياى معصومين(عليهمالسّلام)، به دشوارى مىتوان كسى را با اين ابعاد و اين خصوصيات تصور كرد.
آن بزرگوار، قوّت ايمان را با عمل صالح، و ارادهى پولادين را با همت بلند، و شجاعت اخلاقى را با حزم و حكمت، و صراحت لهجه و بيان را با صدق و متانت، و صفاى معنوى و روحانى را با هوشمندى و كياست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعيت، و ابهت و صلابت رهبرى را با رقت و عطوفت و خلاصه بسى خصال نفيس و كمياب را كه مجموعهى آن در قرنها و قرنها بندرت ممكن است در انسان بزرگى جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصيت آن عزيز يگانه، شخصيتى دستنيافتنى، و جايگاه والاى انسانى او، جايگاهى دور از تصور و اساطيرگونه بود.
او، رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ايران و اميد روشن همهى مستضعفان جهان و بخصوص مسلمانان بود. او، عبد صالح و بندهى خاضع خدا و نيايشگر گريان نيمهشبها و روح بزرگ زمان ما بود. او، الگوى كامل يك مسلمان و نمونهى بارز يك رهبر اسلامى بود. او، به اسلام عزت بخشيد و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. او، ملت ايران را از اسارت بيگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصيت و خودباورى بخشيد. و او، صلاى استقلال و آزادگى را در سراسر جهان سرداد و اميد را در دلهاى ملل تحت ستم جهان زنده كرد. و او، در عصرى كه همهى دستهاى قدرتمند سياسى براى منزوى كردن دين و معنويت و ارزشهاى اخلاقى تلاش مىكردند، نظامى بر اساس دين و معنويت و ارزشهاى اخلاقى پديد آورد و دولت و سياستى اسلامى بنيان نهاد. و او، جمهورى اسلامى را ده سال در ميان طوفانهاى سهمگين و حوادث سرنوشتساز، قدرتمندانه اداره و حراست و هدايت كرد و به نقطهيى مطمئن رسانيد. ده سال رهبرى او براى مردم و مديران ما، يادگارى فراموشنشدنى و ذخيرهيى بس گرانبهاست.
فرازی از پیام به ملت شریف ایران در تجلیل از امام امّت 18/3/1368
شخصیت ممتاز
شخصيت امام(ره) با هيچكدام از رهبرهاى دنيا قابل مقايسه نيست؛ او را فقط با پيامبران و اوليا و معصومان(ع) مىتوان مقايسه كرد. او شاگرد و دنبالهروِ آنها بود و به همين خاطر نمىتوان با رهبرهاى سياسى دنيا مقايسهاش كرد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیتههای انقلاب اسلامی 18/3/1368
انسانی حکیم و حلیم و آیندهنگر
امام(ره) انسانى بسيار عاقل، دورانديش، حكيم، آدمشناس، تيزبين، حليم، متين و آيندهنگر بود؛ كه هركدام از اين صفات، كافى بود كه شخصى را در مرتبهيى والا جاى دهد و احترام همگان را جلب كند. متانت و بردبارى و حلم امام بهگونهيى بود كه اگر صد نفر در مجلسى سخنانى مىگفتند كه او آنها را قبول نداشت، تا لازم نمىدانست، حرفى نمىزد و سكوت مىكرد؛ در صورتى كه اگر در حضور آدمهاى معمولى كلمهيى گفته شود كه برخلاف عقيدهى آنها باشد، طوفانى در روحشان به وجود مىآيد كه سريعاً پاسخ بدهند.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیتههای انقلاب اسلامی 8/3/1368
امیر بر هویها و خواهشها
حقيقتاً براى انسان بزرگ و شخصيت بىنظيرى مثل امام عزيز و بزرگوارمان، جا دارد كه برگزيدهترين انسانها و هوشمندترين ذهنها و صافترين و پاكترين دلها و جانها، از احساس تعظيم و تكريم سرشار شوند. فرق است ميان شخصيتى كه به خاطر مقام و سمت ظاهريش مورد احترام و تجليل واقع مىشود، و كسى كه شخصيت و عظمت و عمق وجود و آراستگيهاى گوناگون او، هر انسان بزرگ و قوى و هوشمندى را به تعظيم و تجليل و ستايش و تكريم وادار مىكند. امام عزيز ما، از اين نوع انسانها بود.
امام(ره)، خصلتهاى گوناگونى داشت: بسيار خردمند و عاقل و متواضع و هوشيار و زيرك و بيدار و قاطع و رئوف و خويشتندار و متقى بود. نمىشد حقيقتى را در چشم او واژگونه جلوه داد. داراى ارادهيى پولادين بود و هيچ مانعى نمىتوانست او را از حركت باز دارد. انسانى بسيار دلرحم و رقيق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا كه از خود بىخود مىشد، و چه در هنگام برخورد با نقطههايى از زندگى انسانها كه بهطور طبيعى دلها را به عطوفت و رأفت وادار مىكند. انگيزههاى نفسانى، جاذبههاى مادّى، هوىها و هوسها، نمىتوانست به قلهى رفيع وجود باتقواى او دستاندازى كند. او امير هوىها و خواهشهاى خود بود؛ ولى خواهشها بر او حكومت نمىكردند. صبور و بردبار بود و سختترين حوادث در اقيانوس عظيم وجود او، تلاطم ايجاد نمىكرد.
شخصیت درخشنده
من قادر نيستم خصلتهاى انسانى و والاى اين مرد بزرگ را كه مثل خورشيد در تاريخ ايران درخشيد، توصيف كنم. سالهاى متمادى خدمت امام بودم. از سال 37 با ايشان آشنا شدم و به درس او مىرفتم. در دورههاى مختلف زندگى و در بحرانهايى كه پيش مىآمد، رفتار حسابشدهى آن مرد را ديده بودم. اين انسان استثنايى، اصلاً از نوع مردم زمان ما نبود. واقعاً نمىتوانم خصلتها و خصوصيات اين مرد بزرگ را توصيف كنم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نمایندهی امام در ارتش، وزیر دفاع و ... 18/3/1368
عابد و مخلص
نكتهى اصلى اين است كه اگر در مجموعهى ذىقيمتى كه شخصيت معنوى امام(ره) را تشكيل داده بود، عنصر عبوديت و اخلاص وجود نمىداشت، او به اين موفقيتها نمىرسيد. بنابراين، كارهاى انجام شده، خيلى عظيمتر از آن است كه شخصيتى با همهى آن خصوصيات منهاى ارتباط با خدا بتواند آن كارها را انجام دهد.
امام كه توانست اين حركت عظيم را در دنيا به وجود آورد، به خاطر آن بود كه با خدا ارتباط داشت و در اين راه ملاحظهى هيچ چيزى را نمىكرد. امروز كه او در ميان ما نيست، سيل اعترافها و تعريفها سرازير شده است و همهى دنيا به اقدام عظيم او كه اقيانوس انسانها را به حركت درآورد، معترفند. اين كار بزرگ، تنها در سايهى قاطعيت و اراده و هوش و شجاعت و تيزبينى و آيندهنگرى به وجود نيامد؛ اين خصلتها قادر نبودند اين طوفان عظيم را پيش آورند؛ عنصر اصلى، ارتباط با خدا و كمك خواستن از او بود كه نام امام(ره) و كار او را در تاريخ جاودانه كرد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی 20/3/1368
شخصی ممتاز و جامع صفات
رهبر كبير عزيز و امام فقيد بزرگوار ما، چهرهى درخشانى در عالم بود و حقيقتاً مثل او را نه در اين زمان و نه در زمانهاى گذشته نداشتيم و در ميان چهرههاى معروف عالم - بعد از انبيا و اوليا(عليهمالسّلام) - شخصيتى با اين عظمت و خصوصيات مثبت و جامعالابعاد و جامعالاطراف سراغ نداريم. من عقيدهى قاطع دارم كه اگر اين بزرگوار همهى آن خصوصيات مثبت چون: علم و قاطعيت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولى اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرك - به معناى تجنب از اهواى خود و ديگران - را نمىداشت، به اين توفيقات دست نمىيافت. اين توفيقات بزرگ در زمانى به وجود آمد كه تمام نشانهها حكايت از انزواى دين و كهنه شدن و فرسوده شدن آن و روآمدن تفكرات و اخلاق و شيوههاى مادّى و حاكميت هوسهاى شيطانى و بشرى در دنيا داشت.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان 21/3/1368
راز موفقیت اخلاص و اتصال به خدا
به اعتقاد من، مهمترين و تعيينكنندهترين راز موفقيت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ايشان توانست معناى «ايّاك نستعين» را در عمل خود مجسم كند و به منبع لايزال قدرت الهى متصل شود. وقتى يك انسان كوچك و ضعيف و ظرف محدودى، خودش را به اقيانوس بىپايانى وصل مىكند، ديگر هيچ عاملى وجود ندارد كه بتواند بر او فايق آيد. اگر هر انسانى همين كار را بكند، همانگونه خواهد شد. البته انسانها به آسانى نمىتوانند اين كار را بكنند؛ ولى ايشان توانست و كرد. ما بايد به قدر وسع خودمان تلاش كنيم. بزرگان در قلهها ايستادند، ما نيز از دامنهها حركت كنيم و به آن سمت پيش برويم؛ هرچند به آن قلهها هم دست پيدا نكنيم؛ ولى بههرحال حركت و رفتن، فريضه و وظيفهى همهى ماست.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان 21/3/1368
عابد و مخلص
عامل موفقيت رهبر عظيمالشأن ما - آن امام استثنايى و بىنظير - اين بود كه توانست اقيانوس عظيمى را اينطور به حركت درآورد و ميليونها انسان را خدايى كند و راه اسلام را، راه زندگى قرار دهد و اسلامى را كه همهى قدرتهاى دنيا عليه او بسيج شده بودند، عزيز كند و معنويت و ارزشهاى منزوىشدهى معنوى را دوباره احيا نمايد.
او چون مرد خدا بود و براى خود كار نمىكرد، خدا نيز بندهى صالحش را هدايت كرد و به دل و ذهن او صفا و روشنىيى بخشيد، تا راه را پيدا كند. به او جرأت و شهامت داد، تا در مقابل دنيايى از دشمن بايستد؛ و با دل او انس گرفت، تا از روگردانى انسانها در روزگار غربت، وحشت نكند.
يك روزى امام ما مثل نوح و ابراهيم(عليهماالسّلام)، در غربت و تنهايى و اقليت بود؛ اما از تنهايى و تهديد نترسيد و خدا را از همهى خلايق بزرگتر شمرد. برادران و خواهران! شما كه بندگان مؤمن خدا هستيد و به خاطر او قيام و حركت و اقدام كرديد و شعار داديد و تصميم گرفتيد جبهه را پُر كنيد و شهيد داديد و در راه خدا انفاق كرديد و تنهاى خود را به زحمت انداختيد، بدانيد كه راز اصلى اين است كه بايد با تكيه بر خدا، به دنبال اهداف الهى حركت كنيد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از مردم استان همدان و ساری و ساوه 5/4/1368
امام ، علمدار اسلام ناب
امروز هم در دنيا اسلامى كه با ظلم و زورگويى درافتد و چپاولگرى و فساد را محكوم كند، وجود دارد. اين اسلام بايد در انتظار دشمنى ابرقدرتها و امريكا و صهيونيستها و كمپانيهاى غارتگر عالم و سلاطين فاسد و رؤساى مفسد امروز دنيا باشد.
روزى كه ما پشت سر امام عزيز و علمدار اسلام ناب، شعارهاى اسلام واقعى را مطرح مىكرديم، مىدانستيم كه دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صفآرايى مىكنند. در صدر اسلام هم همينگونه بود. آن روزى كه يهوديها و منافقان و كفار و مشركان، اطراف مدينهى پيامبر را محاصره كردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنين واقعى گفتند: «هذا ما وعدنااللَّه و رسوله»؛ اين، چيز تازهيى نيست. خدا و رسولش به ما گفته بودند كه بدها و شريرها و فاسدها عليه شما همدست خواهند شد. بنابراين، آنها چون صدق وعدهى الهى را ديدند، ايمانشان قويتر شد.
هرجا كه اسلام واقعى آشكار شد، اگرچه قدرتهاى خبيث و پليد در مقابل آن صفآرايى كردند، اما انسانهاى پاك و دلهاى مطهر و روحهاى صاف و فطرتهاى پاك و ناآلوده، با همهى توان و وجود از آن حمايت كردند. چرا ده ميليون انسان عزادار در ايام رحلت امام(ره) گرد پيكر مطهر آن بزرگوار جمع شدند و آنگونه بر سر و سينهى خود مىزدند؟ چرا صدها ميليون مسلمان در سرتاسر عالم، به خاطر درگذشت يك انسان، اينطور عزادار و داغدار شدند؟ محبوبيت امام ما به خاطر چه بود؟ جواب، يك كلمه است: به خاطر اسلام. خود آن بزرگوار اين نكته را به ما ياد داد و خود او به ما فهماند و تأكيد كرد كه به خاطر اسلام، خدا دلها را متوجه انقلاب و رهبر و ملت ايران كرد.
آن چيزى كه به پاها و دلهاى شما قوّت داد، تا بتوانيد راههاى طولانى را طى كنيد و به اينجا بياييد، اسلام ناب و مدافع مظلوم و ناسازگار با ظالم بود. اين اسلام است كه دلها را جذب و جمع مىكند و نيرويى عظيم و شكستناپذير به وجود مىآورد. راز اصلى همين نكته است، كه ما بايد آن را درست درك كنيم و هميشه به ياد داشته باشيم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت روحانیون و مسئولان و مردم استانهای فارس، هرمزگان، شهرهای قزوی، تاکستان و .... 21/4/1368
دشمن شناسی، دوست شناسی
امام خصوصيات ممتاز فردى خيلى داشت؛ اما توفيقات او بالاتر از آن بود كه به خصوصيات فردى يك انسان - هرچه هم بالا - متكى باشد. شجاعت و آگاهى و عقل و تدبير و دورانديشى امام بسيار ممتاز بود - در اينها هيچ شكى نيست - اما توفيقاتى كه آن بزرگوار به دست آورد، خيلى بالاتر از اين است كه به شجاعت و عقل و تدبير و آيندهنگرى زياد يك انسان متكى باشد.
آن توفيقها از جاى ديگر نشأت مىگرفت، كه در درجهى اول از اخلاص او ناشى مىشد؛ «مخلصين له الدّين». مخلص خدا بود و كار را فقط براى او - ولاغير - انجام مىداد. لذا اگر همهى دنيا هم در مقابل او قرار مىگرفتند و از او چيزى مىخواستند كه مورد رضاى خدا نبود، انجام نمىداد.
در درجهى دوم، توكل و حسن ظن به خدا داشت. هيچ كارى در نظر او خارج از قدرت الهى نبود. كارهاى بزرگ، حركتهاى عظيم، كندن كوههاى راسخ و جبال راسيات براى او ميسور بود؛ چون عقيده داشت كه به خدا متكى است و خدا او را كمك مىكند؛ و چون به خدا توكل داشت، لذا با حسن ظن مىنگريست.
امام دو خصوصيت ديگر هم داشت، كه اين هم جز با نورانيت الهى ممكن نبود، و آن عبارت بود از: دشمنشناسى و دوستشناسى. در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نكرد. از اول دشمنها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم در مقابلشان ايستاد، و نيز از اول دوستها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم از دوستى آنها منتفع شد.
فرازی از خطبههای نماز جمعه 23/4/1368
ذات ممتاز و تربیت شده
مكرراً در طول اين چند سال فكر مىكردم و به ذهنم مىرسيد كه بخش مهمى از پيروزيهاى ما، ناشى از روحيات شخص امام(ره) است. يعنى آن بزرگوار، علاوه بر اين كه حقاً و انصافاً يك ذات ممتاز و تربيت شده و رياضت كشيده و روى خود كار كرده بود - همهى كسانى كه از قديم ايشان را مىشناختند، اين نكته را تصديق مىكنند - اما احساس مىكرديم كه در همين دوران انقلاب هم، ايشان در درون خود متوقف نبودند و مثل اولياى خدا و وجود مقدس پيامبر و ائمه - كه دايماً در حال پيشرفت و تحول و تكامل بودند - سير پيشرفت و تكامل را طى مىكردند.
لحظهى بعثت رسولاكرم(ص)، مثل لحظهى رحلتشان نبود. در اين بيستوسه سال، ايشان خيلى پيشرفتها و ترقيات داشتند كه براى ما افراد عادى، دهشتانگيز است. مؤمن اينگونه است و لحظه به لحظه در حال پيشرفت مىباشد. امام(ره) نيز عيناً همينطور بودند و ما آن را - مخصوصاً در مواقع خاص - احساس مىكرديم. مثلاً در ماه رمضان، ايشان معمولاً هيچ ملاقاتى نداشتند و بيشتر به خودشان مىپرداختند. بعد از ماه رمضان كه انسان با ايشان ملاقات مىكرد، محسوس بود كه نورانيتر و معنويتر شدهاند. يقيناً بسيارى از موفقيتهاى انقلاب و اين ملت، ناشى از همان كانون جوشان منوّر بود.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از علما، ائمهی جمعه و نهادهای انقلابی، ... 26/7/1368
لطافت و روح عرفانی
هويت هنرى امام، بعد از رحلتشان براى همه آشكار شد. شايد خيليها اصلاً نمىدانستند كه امام اهل شعر يا شاعر است؛ آنهم شعر با اين مايه از لطافت عرفانى وآن سوخته حالىِ مخصوص يك انسان عارف دلباخته. اين بزرگوار، با آن روح عرفانى، همان كسى است كه صدايش قويترين صداها عليه استكبار جهانى بود. يعنى لطافت روحى با قوّت ارادهى آنچنانى همراه مىشود و بزرگترين كارهاى روزگار ما را انجام مىدهد.
واقعاً تشكيل جمهورى اسلامى، فقط تشكيل يك حكومت جديد و از بين بردن يك حكومت قديم نبود؛ كار خيلى مشكلتر از اين بود. در دنيايى كه همه چيز در جهت مادّيت است و شايد حدود دويست سال است كه بهطور برنامهريزى شده، عليه اديان و بخصوص عليه اسلام كار مىشود، تأسيس حكومت اسلامى در يكى از حساسترين نقاط دنيا، واقعاً كار معجزهآسايى بود. آن بزرگوار، با قوّت ارادهى خودش توانست همهى نيروهاى عظيم مردمى را بهكار گيرد و اين معجزه را به كمك پروردگار تحقق ببخشد.
خيلى مهم است كه آن روح لطيف، در طول سالهاى متمادى مبارزه - كه مشكلات فراوانى به همراه داشت - با قوّت اراده و استقامت در راه، يك سر مو به چپ و راست نرفت. بهنظر من، ايشان براى همهى ما و شما بهعنوان هنرمندان متعهد و مؤمن و براى هر قشرى به عناوين مختلف، الگو هستند و بايستى از ايشان تعليم گرفت.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شعرا، قصهنویسان، فیلمسازان و ... 21/8/1368
مرد استغاثه و مناجات و دعا
اعتقادم اين است كه اگر امامِ بزرگوارِ بىنظيرِ ما - كه واقعاً در ميان مردم اين زمان، نظيرى براى ايشان نمىشناسيم و بعد از ائمهى هدى و اولياءاللَّه(عليهمالسّلام) نظير ايشان را بسيار كم سراغ داريم - با اين مفاهيم مأنوس نبود و با مناجات و دعا سروكار نداشت و اهل تضرع و استغفار و استغاثه و گريه و توسل نبود، بسيار بعيد بود كه خداى متعال اين همه توفيق را به ايشان ارزانى بدارد. موفقيتهاى اين بزرگوار، بهميزان زيادى مرهون همين ارتباط با خدا و باز بودن راه دلِ او با درگاه الهى و استغاثه و مناجات و دعا بود. انسان، پيشرفت لحظه به لحظهى اين مرد معنوى و الهى را در طى سالهاى اخير احساس مىكرد. هر ماه رمضانى كه بر اين بزرگوار مىگذشت، انسان مىديد كه نورانيتر شده و خداى متعال او را هدايت مىكردهاست.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیری از پاسداران 10/12/1368
سیر دائمی به سوی کمال
اين امامى كه شماها و دنيا را اينطور دلباخته كرد - دلباختگى هم نبود، دلها را از جا كند؛ همچنانكه دنيا را زيرورو كرد - راز كارش در يك كلمه بود. مشكل من و امثال من هم اين است كه اين كلمه را درست بفهميم و بتوانيم عمل كنيم. گفتنش به زبان آسان است؛ عمل كردنش سخت است. آن كلمهيى كه ماها شايد حتّى درست نتوانيم آن را بفهميم، او بدان عمل كرده بود. آن كلمه، عبارت از سير دايمى به سوى كمال بود. شما خيال نكنيد كه امامِ سال 68 كه به جوار الهى رفت، همان امامِ سال 57 بود كه وارد ايران شد. نخير، امام خيلى جلو رفته بود، خيلى پيشرفت كرده بود، خيلى بالا رفته بود.
درست است كه ما منازل امثال آن بزرگوار را نمىتوانيم بفهميم؛ اما از همين پايين كه انسان نگاه مىكند، اوج آن باز بلندپرواز را مىبيند. خدا شاهد است كه بعد از هر ماه رمضان، گاهى كه خدمت امام مىرسيدم، برايم محسوس بود كه در اين ماه رمضان، امام نسبت به گذشته بالاتر رفته، پرواز كرده و از مادّه دورتر شده است. روزبهروز جلوتر مىرفت و خودش را كاملتر مىكرد. انسان مؤمن، اين است. «من ساوى يوماه فهو مغبون». اگر دو روزمان مثل هم باشد، سرمان كلاه رفته است. مغبون، يعنى فريب خورده، سركلاهرفته. و كسى كه فردايش از امروزش بدتر باشد، «فهو ملعون»؛ يعنى طرد شده است.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و جمعی از سپاهیان و اعضای کمیته انقلاب اسلامی ... 29/11/1369
راز توفیقات پیوسته
امام عظيمالشأن كه فجر انقلاب اسلامى را در دل تاريكيهاى مادّيت و فساد و ظلم و فسق كنونى جهان به درخشش آورد، شاگرد صادق و مؤمن و مخلص مكتب نبوى بود؛ و اين بود سرّ توفيقات پيوسته و محيرالعقول او در برانگيختن مردم و در هراس افكندن به دل ظالمان و جهانخواران و در پيروزيش در صحنههاى گوناگون.
فرازی از پیام مقام معظم رهبری به کنفرانس اندیشهی اسلامی 15/11/1370
رهبر و زمامدار، زاهد و عارف
آنچه كه در دوره بعد از تشكيل نظام اسلامى، از ابعاد وجودى امام مشاهده شد، به نظر من به مراتب مهمتر و عظيمتر بود از آنچه كه قبلاً ديده شده بود. در اين دوران، امام - اين شخصيت برجسته و ممتاز - در دو بُعد و دو چهره مشاهده مىشود: در دوران حكومت، يك چهره، چهره رهبر و زمامدار است؛ يك چهره، چهره يك زاهد و عارف. تركيب اين دو با هم، از آن كارهايى است كه جز در پيامبران، جز در مثل داود و سليمان، جز در پيامبرى مثل پيامبر خاتم صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم انسان نمىتواند ديگر پيدا كند. اينها حقايقى است كه ملت ايران در طول سالهاى متمادى آنها را لمس كرده؛ ما هم كه از نزديك شاهدش بوديم و ديديم. تربيت اسلامى و قرآنى اين است. امام به چنين چيزى همه را دعوت مىكرد؛ نظام اسلامى را براى تربيت انسانهايى از اين قبيل مىخواست و مىپسنديد؛ همانطور كه خود او مظهر اعلاى آن بود. در چهره يك حاكم و زمامدار و رهبر، امامِ بزرگوار مردى هوشيار، باشهامت، باتدبير، باابتكار و دريادل بود. امواج سهمگين در مقابل او چيز كماهميتى محسوب مىشدند. هيچ حادثه سنگينى نبود كه بتواند او را شكست دهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار كند...
امام در موضع يك انسان مقتدر و يك انسان بااراده بود؛ انسانى كه اگر جنگ پيش بيايد، مىتواند تصميم بگيرد؛ اگر صلح هم باشد، مىتواند تصميم بگيرد. براى اداره يك كشور و براى مواجهه با دشمنان، مىتواند تصميمگيرى كند. اما همين انسان، در چهره زندگى شخصى و خصوصى خود، يك انسان زاهد و عارف و منقطع از دنياست. البته منظور، دنياى بد است؛ همان چيزى كه خود او مىگفت دنياى بد، آن چيزى است كه در درون شماست. اين ظواهر طبيعت - زمين و درخت و آسمان و اختراعات و امثال اينها - دنياى بد نيست. اينها نعمتهاى خداست؛ بايد اينها را آباد كرد. دنياى بد، آن خودخواهى، آن افزونطلبى و آن احساس تعلّقى است كه در درون انسان است. امام از اين دنياى بد بهكلّى منقطع بود.
فرازی از خطبه نماز جمعه 14/3/1378
دارای دو خصوصیت صبر و یقین
مايلم عرايض خود را با آيهاى از قرآن آغاز كنم كه امام بزرگوار ما مصداق آن بود. در سوره مباركه سجده، خداى متعال ضمن بيان حالات ملتها و اقوام و انسانهاى مبارز و پر تلاشِ مؤمن، اين تعبير را مىفرمايد: «و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا لمّا صبروا و كانوا بأياتنا يوقنون»؛ كسانىكه دو خصوصيت و دو امتياز را در خود بهوجود آوردند، به اين موهبت بزرگ سرافراز شدند كه خداى متعال زمام هدايت مجموعههاى انسانى را به آنها سپرد. آن دو خصوصيت، يكى صبر و ديگرى يقين؛ «لمّا صبروا و كانوا بأياتنا يوقنون». يقين، همان ايمان آگاهانه و روشنبينانه است كه وسوسهها نمىتواند آن را در دل انسان، سستبنياد كند. صبر، خصوصيتى است كه به يك انسان بزرگ اين امكان را مىدهد كه در راه آرمانهايى كه آگاهانه و روشنبينانه انتخاب كرده است، به هنگام مواجهه با مشكلات، خود و راه خود را گم نكند؛ هدف را فراموش نكند و منصرف نشود. همه پيغمبران، همه هدايتگران و همه كسانىكه توانستهاند در مسير تاريخِ بشر يك اثر ماندگار و تحسين برانگيز از خود به جا بگذارند،.... امام راحل ما، اين تجديد كننده حيات اسلام در ميان ملّت ما و امّت اسلامى، از اين دو خصوصيت برخوردار بود.
امروز بعد از چهل سال كه از واقعه پانزدهم خرداد مىگذرد، شما ملاحظه مىكنيد كه نهضت مظلوم امام، دنياى اسلام را فراگرفته است. يك روز در همين شهر تهران و در قم، مثل امروز و فردا، كسانى مظلومانه جان باختند؛ چون نام اسلام را به پيروى از امام بزرگوار فرياد مىكردند؛ چون با سلطه بيگانه بر اين كشور و با استثمار منابع حياتى اين كشور به وسيله بيگانگان مخالف بودند. آن روز هر كس به اين صحنه نگاه مىكرد، شايد گمان مىبرد كه اين سخن و اين فرياد به پايان رسيده است. امام را با قساوتِ هرچه تمامتر دستگير و از خانهاش ربودند؛ مردم را با وحشيگرىِ هرچه بيشتر سركوب كردند؛ اما اين فكر با الهام از همين قاعده بزرگ الهى - يعنى توأم شدن صبر و يقين - راه خود را ادامه داد. امام پانزده سال مبارزه كرد و به بركت همان ايمانِ آگاهانه توانست ملت ايران را يكپارچه به صحنه رويارويى با استبداد داخلى و استكبار بينالمللى بكشاند. وقتى ملت در معركهاى پاى خود را وسط گذاشت، پيروزى در آن معركه حتمى است.
فرق امام بزرگوار ما و ديگر مصلحان تاريخ اسلام در يكى دو قرن اخير همين بود. امام وارد صحنه شد، وسط ميدان آمد، ميان مردم بود، با مردم حرف زد، اصول خود را براى مردم تبيين كرد و آنها را به ايمان روشنبينانه و آگاهانهاى مثل ايمان خود رساند؛ آنگاه ايمان و انگيزه مردم و تعاليم اسلام، معركه را به سود حقّ و حقيقت تمام كرد. ديگران نمىتوانستند و نتوانستند اين مرحله دشوار را پيش ببرند؛ اما امام توانست. ملت ايران به اين اصول اعتقاد پيدا كرد، ايمان آورد و در راه آن به مجاهدت پرداخت. نتيجه اين شد كه اوّلاً نظام اسلامى علىرغم همه كارشكنيها و دشمنيها به پيروزى رسيد و روزبهروز تا امروز ريشهدارتر شد و ثانياً فكر تحقّق و حيات دوباره اسلام و نجات امّت اسلامى از ظلم و استكبار قدرتهاى مستكبر، در مرزهاى اين كشور محدود نماند.
فرازی از بیانات رهبر مقام معظم رهبری در چهاردهمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره)14/3/1382
برخورداری از روحیه حسینی
در تمام عمر ده ساله حيات مبارك امام رضوان اللَّه تعالى عليه، پس از پيروزى انقلاب، يك لحظه اتّفاق نيفتاد كه او به خاطر سنگينىِ بارِ تهديدِ دشمن، در هر بُعدى از ابعاد، دچار ترديد شود. اين، يعنى همان برخوردارى از روحيه حسينى.
جنگ، تلفات دارد. جان يك انسان، براى امام خيلى عزيز بود. امام بزرگوار، گاهى براى انسانى كه رنج مىبُرد، اشك مىريخت و يا در چشمانش اشك جمع مىشد! ما بارها اين حالت را در امام مشاهده كرده بوديم. انسانى رحيم و عطوف، داراى دلى سرشار از محبّت و انسانيت بود. اما همين دل سرشار از محبّت، در مقابل تهديد شهرها به بمباران هوايى، پايش نلرزيد و نلغزيد. از راهْ برنگشت و عقبنشينى نكرد. همه دشمنان انقلاب در طول اين ده سال، فهميدند و تجربه كردند كه امام را نمىشود ترساند. اين، نعمت بسيار بزرگى است كه دشمن احساس كند عنصرى چون امام، با ترس و تهديد از ميدان خارج نمىشود. امام، با منش و شخصيت درخشان خود، كارى كرد كه همه در دنيا، اين نكته را فهميدند. فهميدند كه اين مرد را از ميدان نمىشود خارج كرد؛ تهديد نمىشود كرد؛ با فشار و با تهديدهاى عملى هم نمىشود او را از راه خود منصرف كرد. لذا مجبور شدند خودشان را با انقلاب تطبيق دهند...
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع پر شکوه زائران مرقد امام خمینی (ره)
خصوصيات امام، استثنايى و ممتاز و بىنظير است و هرچه در ابعاد شخصيت ايشان تأمل كنيم، اين استثنا و امتياز را بهتر و بيشتر مىيابيم. حال كه اين داغ بزرگ، دلهاى ما را گداخته است و غم سنگينى قلبهاى ما را مىفشارد، خلأ وجود او را بيشتر احساس مىكنيم....
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368
محو در ارادهی الهی و تکلیف شرعی
شخصيت امام تا حد بسيار زيادى به اهميت و عظمت آرمانهاى او مربوط مىشد. او با همت بلندى كه داشت، هدفهاى بسيار عظيمى را انتخاب مىكرد. تصور اين هدفها، براى آدمهاى معمولى دشوار بود و مىپنداشتند آن هدفهاى والا، دستنيافتنى هستند؛ ليكن همت بلند و ايمان و توكل و خستگىناپذيرى و استعدادهاى فراوان و تواناييهاى اعجابانگيزى كه در وجود اين مرد بزرگ نهفته بود، به كار مىافتاد و در سمت هدفهاى مورد نظرش پيش مىرفت و ناگهان همه مىديدند كه آن هدفها محقق شدهاند.
نقطهى اساسى كار او، اين بود كه در ارادهى الهى و تكليف شرعى محو مىشد. هيچ چيز برايش غير از انجام تكليف، مطرح نبود. واقعاً او مصداق ايمان و عمل صالح بود. ايمانش به استحكام كوهها مىمانست و عمل صالحش با خستگىناپذيرىِ باورنكردنى توأم بود. آنچنان در تداوم عمل صبور و كوشا بود كه انسان را دچار حيرت مىكرد. به همين خاطر، هدفهاى بزرگ قابل وصول شد و دست يافتن به قلهها امكانپذير گرديد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368
شخصیتی عظیم با جامع صفات
شخصيت عظيم رهبر كبير و امام عزيز ما، حقاً و انصافاً پس از پيامبران خدا و اولياى معصومين، با هيچ شخصيت ديگرى قابل مقايسه نبود. او وديعهى خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانهى عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مىديد، عظمت بزرگان دين را باور مىكرد. ما نمىتوانيم عظمت پيامبر(ص)، اميرالمؤمنين(ع)، سيّدالشّهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقيهى اوليا را حتّى درست تصور كنيم؛ ذهن ما كوچكتر از آن است كه بتواند عظمت شخصيت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور كند؛ اما وقتى انسان مىديد شخصيتى با عظمت امام عزيزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ايمان قوى، عقل كامل، داراى حكمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بىاعتنايى به زخارف دنيا، تقوا و ورع و خداترسى و عبوديت مخلصانه براى خدا، دستنيافتنى است، و مشاهده مىكرد كه همين شخصيت عظيم، چگونه در برابر آن خورشيدهاى فروزان آسمان ولايت، اظهار كوچكى و تواضع و خاكسارى مىكند و خودش را در مقابل آنها ذرهيى به حساب مىآورد، آنوقت انسان مىفهميد كه پيامبران و اولياى معصومين(ع) چهقدر بزرگ بودند.
فرازی بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368
فاتح فتح الفتوح
در پيامى به مناسبت يكى از فتوحات ارزندهى شما در جبهه فرمودند: فتحالفتوح، عبارت از ساختن اينگونه انسانها و جوانهاست. در حقيقت، فاتح اين فتحالفتوح، خود او بود. او بود كه اين انسانها را ساخت. او بود كه اين فضا را مهيا كرد. او بود كه مسير را به وجود آورد. او بود كه ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا و خمول، دوباره احيا كرد. ميراث او، همين ارزشها و همين جمهورى اسلامى است. هر كدام از ما در هر مسؤوليتى كه هستيم، عشق و محبت وافرمان را به آن عزيز، بايد در حفظ و تداوم ارزشها و نظام جمهورى اسلامى مجسم كنيم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368
عبد صالح و نیایشگر گریان نیمه شبها
شخصيتى آنچنان بزرگ بود كه در ميان بزرگان و رهبران جهان و تاريخ، به جز انبيا و اولياى معصومين(عليهمالسّلام)، به دشوارى مىتوان كسى را با اين ابعاد و اين خصوصيات تصور كرد.
آن بزرگوار، قوّت ايمان را با عمل صالح، و ارادهى پولادين را با همت بلند، و شجاعت اخلاقى را با حزم و حكمت، و صراحت لهجه و بيان را با صدق و متانت، و صفاى معنوى و روحانى را با هوشمندى و كياست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعيت، و ابهت و صلابت رهبرى را با رقت و عطوفت و خلاصه بسى خصال نفيس و كمياب را كه مجموعهى آن در قرنها و قرنها بندرت ممكن است در انسان بزرگى جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصيت آن عزيز يگانه، شخصيتى دستنيافتنى، و جايگاه والاى انسانى او، جايگاهى دور از تصور و اساطيرگونه بود.
او، رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ايران و اميد روشن همهى مستضعفان جهان و بخصوص مسلمانان بود. او، عبد صالح و بندهى خاضع خدا و نيايشگر گريان نيمهشبها و روح بزرگ زمان ما بود. او، الگوى كامل يك مسلمان و نمونهى بارز يك رهبر اسلامى بود. او، به اسلام عزت بخشيد و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. او، ملت ايران را از اسارت بيگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصيت و خودباورى بخشيد. و او، صلاى استقلال و آزادگى را در سراسر جهان سرداد و اميد را در دلهاى ملل تحت ستم جهان زنده كرد. و او، در عصرى كه همهى دستهاى قدرتمند سياسى براى منزوى كردن دين و معنويت و ارزشهاى اخلاقى تلاش مىكردند، نظامى بر اساس دين و معنويت و ارزشهاى اخلاقى پديد آورد و دولت و سياستى اسلامى بنيان نهاد. و او، جمهورى اسلامى را ده سال در ميان طوفانهاى سهمگين و حوادث سرنوشتساز، قدرتمندانه اداره و حراست و هدايت كرد و به نقطهيى مطمئن رسانيد. ده سال رهبرى او براى مردم و مديران ما، يادگارى فراموشنشدنى و ذخيرهيى بس گرانبهاست.
فرازی از پیام به ملت شریف ایران در تجلیل از امام امّت 18/3/1368
شخصیت ممتاز
شخصيت امام(ره) با هيچكدام از رهبرهاى دنيا قابل مقايسه نيست؛ او را فقط با پيامبران و اوليا و معصومان(ع) مىتوان مقايسه كرد. او شاگرد و دنبالهروِ آنها بود و به همين خاطر نمىتوان با رهبرهاى سياسى دنيا مقايسهاش كرد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیتههای انقلاب اسلامی 18/3/1368
انسانی حکیم و حلیم و آیندهنگر
امام(ره) انسانى بسيار عاقل، دورانديش، حكيم، آدمشناس، تيزبين، حليم، متين و آيندهنگر بود؛ كه هركدام از اين صفات، كافى بود كه شخصى را در مرتبهيى والا جاى دهد و احترام همگان را جلب كند. متانت و بردبارى و حلم امام بهگونهيى بود كه اگر صد نفر در مجلسى سخنانى مىگفتند كه او آنها را قبول نداشت، تا لازم نمىدانست، حرفى نمىزد و سكوت مىكرد؛ در صورتى كه اگر در حضور آدمهاى معمولى كلمهيى گفته شود كه برخلاف عقيدهى آنها باشد، طوفانى در روحشان به وجود مىآيد كه سريعاً پاسخ بدهند.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیتههای انقلاب اسلامی 8/3/1368
امیر بر هویها و خواهشها
حقيقتاً براى انسان بزرگ و شخصيت بىنظيرى مثل امام عزيز و بزرگوارمان، جا دارد كه برگزيدهترين انسانها و هوشمندترين ذهنها و صافترين و پاكترين دلها و جانها، از احساس تعظيم و تكريم سرشار شوند. فرق است ميان شخصيتى كه به خاطر مقام و سمت ظاهريش مورد احترام و تجليل واقع مىشود، و كسى كه شخصيت و عظمت و عمق وجود و آراستگيهاى گوناگون او، هر انسان بزرگ و قوى و هوشمندى را به تعظيم و تجليل و ستايش و تكريم وادار مىكند. امام عزيز ما، از اين نوع انسانها بود.
امام(ره)، خصلتهاى گوناگونى داشت: بسيار خردمند و عاقل و متواضع و هوشيار و زيرك و بيدار و قاطع و رئوف و خويشتندار و متقى بود. نمىشد حقيقتى را در چشم او واژگونه جلوه داد. داراى ارادهيى پولادين بود و هيچ مانعى نمىتوانست او را از حركت باز دارد. انسانى بسيار دلرحم و رقيق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا كه از خود بىخود مىشد، و چه در هنگام برخورد با نقطههايى از زندگى انسانها كه بهطور طبيعى دلها را به عطوفت و رأفت وادار مىكند. انگيزههاى نفسانى، جاذبههاى مادّى، هوىها و هوسها، نمىتوانست به قلهى رفيع وجود باتقواى او دستاندازى كند. او امير هوىها و خواهشهاى خود بود؛ ولى خواهشها بر او حكومت نمىكردند. صبور و بردبار بود و سختترين حوادث در اقيانوس عظيم وجود او، تلاطم ايجاد نمىكرد.
شخصیت درخشنده
من قادر نيستم خصلتهاى انسانى و والاى اين مرد بزرگ را كه مثل خورشيد در تاريخ ايران درخشيد، توصيف كنم. سالهاى متمادى خدمت امام بودم. از سال 37 با ايشان آشنا شدم و به درس او مىرفتم. در دورههاى مختلف زندگى و در بحرانهايى كه پيش مىآمد، رفتار حسابشدهى آن مرد را ديده بودم. اين انسان استثنايى، اصلاً از نوع مردم زمان ما نبود. واقعاً نمىتوانم خصلتها و خصوصيات اين مرد بزرگ را توصيف كنم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نمایندهی امام در ارتش، وزیر دفاع و ... 18/3/1368
عابد و مخلص
نكتهى اصلى اين است كه اگر در مجموعهى ذىقيمتى كه شخصيت معنوى امام(ره) را تشكيل داده بود، عنصر عبوديت و اخلاص وجود نمىداشت، او به اين موفقيتها نمىرسيد. بنابراين، كارهاى انجام شده، خيلى عظيمتر از آن است كه شخصيتى با همهى آن خصوصيات منهاى ارتباط با خدا بتواند آن كارها را انجام دهد.
امام كه توانست اين حركت عظيم را در دنيا به وجود آورد، به خاطر آن بود كه با خدا ارتباط داشت و در اين راه ملاحظهى هيچ چيزى را نمىكرد. امروز كه او در ميان ما نيست، سيل اعترافها و تعريفها سرازير شده است و همهى دنيا به اقدام عظيم او كه اقيانوس انسانها را به حركت درآورد، معترفند. اين كار بزرگ، تنها در سايهى قاطعيت و اراده و هوش و شجاعت و تيزبينى و آيندهنگرى به وجود نيامد؛ اين خصلتها قادر نبودند اين طوفان عظيم را پيش آورند؛ عنصر اصلى، ارتباط با خدا و كمك خواستن از او بود كه نام امام(ره) و كار او را در تاريخ جاودانه كرد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی 20/3/1368
شخصی ممتاز و جامع صفات
رهبر كبير عزيز و امام فقيد بزرگوار ما، چهرهى درخشانى در عالم بود و حقيقتاً مثل او را نه در اين زمان و نه در زمانهاى گذشته نداشتيم و در ميان چهرههاى معروف عالم - بعد از انبيا و اوليا(عليهمالسّلام) - شخصيتى با اين عظمت و خصوصيات مثبت و جامعالابعاد و جامعالاطراف سراغ نداريم. من عقيدهى قاطع دارم كه اگر اين بزرگوار همهى آن خصوصيات مثبت چون: علم و قاطعيت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولى اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرك - به معناى تجنب از اهواى خود و ديگران - را نمىداشت، به اين توفيقات دست نمىيافت. اين توفيقات بزرگ در زمانى به وجود آمد كه تمام نشانهها حكايت از انزواى دين و كهنه شدن و فرسوده شدن آن و روآمدن تفكرات و اخلاق و شيوههاى مادّى و حاكميت هوسهاى شيطانى و بشرى در دنيا داشت.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان 21/3/1368
راز موفقیت اخلاص و اتصال به خدا
به اعتقاد من، مهمترين و تعيينكنندهترين راز موفقيت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ايشان توانست معناى «ايّاك نستعين» را در عمل خود مجسم كند و به منبع لايزال قدرت الهى متصل شود. وقتى يك انسان كوچك و ضعيف و ظرف محدودى، خودش را به اقيانوس بىپايانى وصل مىكند، ديگر هيچ عاملى وجود ندارد كه بتواند بر او فايق آيد. اگر هر انسانى همين كار را بكند، همانگونه خواهد شد. البته انسانها به آسانى نمىتوانند اين كار را بكنند؛ ولى ايشان توانست و كرد. ما بايد به قدر وسع خودمان تلاش كنيم. بزرگان در قلهها ايستادند، ما نيز از دامنهها حركت كنيم و به آن سمت پيش برويم؛ هرچند به آن قلهها هم دست پيدا نكنيم؛ ولى بههرحال حركت و رفتن، فريضه و وظيفهى همهى ماست.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان 21/3/1368
عابد و مخلص
عامل موفقيت رهبر عظيمالشأن ما - آن امام استثنايى و بىنظير - اين بود كه توانست اقيانوس عظيمى را اينطور به حركت درآورد و ميليونها انسان را خدايى كند و راه اسلام را، راه زندگى قرار دهد و اسلامى را كه همهى قدرتهاى دنيا عليه او بسيج شده بودند، عزيز كند و معنويت و ارزشهاى منزوىشدهى معنوى را دوباره احيا نمايد.
او چون مرد خدا بود و براى خود كار نمىكرد، خدا نيز بندهى صالحش را هدايت كرد و به دل و ذهن او صفا و روشنىيى بخشيد، تا راه را پيدا كند. به او جرأت و شهامت داد، تا در مقابل دنيايى از دشمن بايستد؛ و با دل او انس گرفت، تا از روگردانى انسانها در روزگار غربت، وحشت نكند.
يك روزى امام ما مثل نوح و ابراهيم(عليهماالسّلام)، در غربت و تنهايى و اقليت بود؛ اما از تنهايى و تهديد نترسيد و خدا را از همهى خلايق بزرگتر شمرد. برادران و خواهران! شما كه بندگان مؤمن خدا هستيد و به خاطر او قيام و حركت و اقدام كرديد و شعار داديد و تصميم گرفتيد جبهه را پُر كنيد و شهيد داديد و در راه خدا انفاق كرديد و تنهاى خود را به زحمت انداختيد، بدانيد كه راز اصلى اين است كه بايد با تكيه بر خدا، به دنبال اهداف الهى حركت كنيد.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از مردم استان همدان و ساری و ساوه 5/4/1368
امام ، علمدار اسلام ناب
امروز هم در دنيا اسلامى كه با ظلم و زورگويى درافتد و چپاولگرى و فساد را محكوم كند، وجود دارد. اين اسلام بايد در انتظار دشمنى ابرقدرتها و امريكا و صهيونيستها و كمپانيهاى غارتگر عالم و سلاطين فاسد و رؤساى مفسد امروز دنيا باشد.
روزى كه ما پشت سر امام عزيز و علمدار اسلام ناب، شعارهاى اسلام واقعى را مطرح مىكرديم، مىدانستيم كه دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صفآرايى مىكنند. در صدر اسلام هم همينگونه بود. آن روزى كه يهوديها و منافقان و كفار و مشركان، اطراف مدينهى پيامبر را محاصره كردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنين واقعى گفتند: «هذا ما وعدنااللَّه و رسوله»؛ اين، چيز تازهيى نيست. خدا و رسولش به ما گفته بودند كه بدها و شريرها و فاسدها عليه شما همدست خواهند شد. بنابراين، آنها چون صدق وعدهى الهى را ديدند، ايمانشان قويتر شد.
هرجا كه اسلام واقعى آشكار شد، اگرچه قدرتهاى خبيث و پليد در مقابل آن صفآرايى كردند، اما انسانهاى پاك و دلهاى مطهر و روحهاى صاف و فطرتهاى پاك و ناآلوده، با همهى توان و وجود از آن حمايت كردند. چرا ده ميليون انسان عزادار در ايام رحلت امام(ره) گرد پيكر مطهر آن بزرگوار جمع شدند و آنگونه بر سر و سينهى خود مىزدند؟ چرا صدها ميليون مسلمان در سرتاسر عالم، به خاطر درگذشت يك انسان، اينطور عزادار و داغدار شدند؟ محبوبيت امام ما به خاطر چه بود؟ جواب، يك كلمه است: به خاطر اسلام. خود آن بزرگوار اين نكته را به ما ياد داد و خود او به ما فهماند و تأكيد كرد كه به خاطر اسلام، خدا دلها را متوجه انقلاب و رهبر و ملت ايران كرد.
آن چيزى كه به پاها و دلهاى شما قوّت داد، تا بتوانيد راههاى طولانى را طى كنيد و به اينجا بياييد، اسلام ناب و مدافع مظلوم و ناسازگار با ظالم بود. اين اسلام است كه دلها را جذب و جمع مىكند و نيرويى عظيم و شكستناپذير به وجود مىآورد. راز اصلى همين نكته است، كه ما بايد آن را درست درك كنيم و هميشه به ياد داشته باشيم.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت روحانیون و مسئولان و مردم استانهای فارس، هرمزگان، شهرهای قزوی، تاکستان و .... 21/4/1368
دشمن شناسی، دوست شناسی
امام خصوصيات ممتاز فردى خيلى داشت؛ اما توفيقات او بالاتر از آن بود كه به خصوصيات فردى يك انسان - هرچه هم بالا - متكى باشد. شجاعت و آگاهى و عقل و تدبير و دورانديشى امام بسيار ممتاز بود - در اينها هيچ شكى نيست - اما توفيقاتى كه آن بزرگوار به دست آورد، خيلى بالاتر از اين است كه به شجاعت و عقل و تدبير و آيندهنگرى زياد يك انسان متكى باشد.
آن توفيقها از جاى ديگر نشأت مىگرفت، كه در درجهى اول از اخلاص او ناشى مىشد؛ «مخلصين له الدّين». مخلص خدا بود و كار را فقط براى او - ولاغير - انجام مىداد. لذا اگر همهى دنيا هم در مقابل او قرار مىگرفتند و از او چيزى مىخواستند كه مورد رضاى خدا نبود، انجام نمىداد.
در درجهى دوم، توكل و حسن ظن به خدا داشت. هيچ كارى در نظر او خارج از قدرت الهى نبود. كارهاى بزرگ، حركتهاى عظيم، كندن كوههاى راسخ و جبال راسيات براى او ميسور بود؛ چون عقيده داشت كه به خدا متكى است و خدا او را كمك مىكند؛ و چون به خدا توكل داشت، لذا با حسن ظن مىنگريست.
امام دو خصوصيت ديگر هم داشت، كه اين هم جز با نورانيت الهى ممكن نبود، و آن عبارت بود از: دشمنشناسى و دوستشناسى. در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نكرد. از اول دشمنها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم در مقابلشان ايستاد، و نيز از اول دوستها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم از دوستى آنها منتفع شد.
فرازی از خطبههای نماز جمعه 23/4/1368
ذات ممتاز و تربیت شده
مكرراً در طول اين چند سال فكر مىكردم و به ذهنم مىرسيد كه بخش مهمى از پيروزيهاى ما، ناشى از روحيات شخص امام(ره) است. يعنى آن بزرگوار، علاوه بر اين كه حقاً و انصافاً يك ذات ممتاز و تربيت شده و رياضت كشيده و روى خود كار كرده بود - همهى كسانى كه از قديم ايشان را مىشناختند، اين نكته را تصديق مىكنند - اما احساس مىكرديم كه در همين دوران انقلاب هم، ايشان در درون خود متوقف نبودند و مثل اولياى خدا و وجود مقدس پيامبر و ائمه - كه دايماً در حال پيشرفت و تحول و تكامل بودند - سير پيشرفت و تكامل را طى مىكردند.
لحظهى بعثت رسولاكرم(ص)، مثل لحظهى رحلتشان نبود. در اين بيستوسه سال، ايشان خيلى پيشرفتها و ترقيات داشتند كه براى ما افراد عادى، دهشتانگيز است. مؤمن اينگونه است و لحظه به لحظه در حال پيشرفت مىباشد. امام(ره) نيز عيناً همينطور بودند و ما آن را - مخصوصاً در مواقع خاص - احساس مىكرديم. مثلاً در ماه رمضان، ايشان معمولاً هيچ ملاقاتى نداشتند و بيشتر به خودشان مىپرداختند. بعد از ماه رمضان كه انسان با ايشان ملاقات مىكرد، محسوس بود كه نورانيتر و معنويتر شدهاند. يقيناً بسيارى از موفقيتهاى انقلاب و اين ملت، ناشى از همان كانون جوشان منوّر بود.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از علما، ائمهی جمعه و نهادهای انقلابی، ... 26/7/1368
لطافت و روح عرفانی
هويت هنرى امام، بعد از رحلتشان براى همه آشكار شد. شايد خيليها اصلاً نمىدانستند كه امام اهل شعر يا شاعر است؛ آنهم شعر با اين مايه از لطافت عرفانى وآن سوخته حالىِ مخصوص يك انسان عارف دلباخته. اين بزرگوار، با آن روح عرفانى، همان كسى است كه صدايش قويترين صداها عليه استكبار جهانى بود. يعنى لطافت روحى با قوّت ارادهى آنچنانى همراه مىشود و بزرگترين كارهاى روزگار ما را انجام مىدهد.
واقعاً تشكيل جمهورى اسلامى، فقط تشكيل يك حكومت جديد و از بين بردن يك حكومت قديم نبود؛ كار خيلى مشكلتر از اين بود. در دنيايى كه همه چيز در جهت مادّيت است و شايد حدود دويست سال است كه بهطور برنامهريزى شده، عليه اديان و بخصوص عليه اسلام كار مىشود، تأسيس حكومت اسلامى در يكى از حساسترين نقاط دنيا، واقعاً كار معجزهآسايى بود. آن بزرگوار، با قوّت ارادهى خودش توانست همهى نيروهاى عظيم مردمى را بهكار گيرد و اين معجزه را به كمك پروردگار تحقق ببخشد.
خيلى مهم است كه آن روح لطيف، در طول سالهاى متمادى مبارزه - كه مشكلات فراوانى به همراه داشت - با قوّت اراده و استقامت در راه، يك سر مو به چپ و راست نرفت. بهنظر من، ايشان براى همهى ما و شما بهعنوان هنرمندان متعهد و مؤمن و براى هر قشرى به عناوين مختلف، الگو هستند و بايستى از ايشان تعليم گرفت.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شعرا، قصهنویسان، فیلمسازان و ... 21/8/1368
مرد استغاثه و مناجات و دعا
اعتقادم اين است كه اگر امامِ بزرگوارِ بىنظيرِ ما - كه واقعاً در ميان مردم اين زمان، نظيرى براى ايشان نمىشناسيم و بعد از ائمهى هدى و اولياءاللَّه(عليهمالسّلام) نظير ايشان را بسيار كم سراغ داريم - با اين مفاهيم مأنوس نبود و با مناجات و دعا سروكار نداشت و اهل تضرع و استغفار و استغاثه و گريه و توسل نبود، بسيار بعيد بود كه خداى متعال اين همه توفيق را به ايشان ارزانى بدارد. موفقيتهاى اين بزرگوار، بهميزان زيادى مرهون همين ارتباط با خدا و باز بودن راه دلِ او با درگاه الهى و استغاثه و مناجات و دعا بود. انسان، پيشرفت لحظه به لحظهى اين مرد معنوى و الهى را در طى سالهاى اخير احساس مىكرد. هر ماه رمضانى كه بر اين بزرگوار مىگذشت، انسان مىديد كه نورانيتر شده و خداى متعال او را هدايت مىكردهاست.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیری از پاسداران 10/12/1368
سیر دائمی به سوی کمال
اين امامى كه شماها و دنيا را اينطور دلباخته كرد - دلباختگى هم نبود، دلها را از جا كند؛ همچنانكه دنيا را زيرورو كرد - راز كارش در يك كلمه بود. مشكل من و امثال من هم اين است كه اين كلمه را درست بفهميم و بتوانيم عمل كنيم. گفتنش به زبان آسان است؛ عمل كردنش سخت است. آن كلمهيى كه ماها شايد حتّى درست نتوانيم آن را بفهميم، او بدان عمل كرده بود. آن كلمه، عبارت از سير دايمى به سوى كمال بود. شما خيال نكنيد كه امامِ سال 68 كه به جوار الهى رفت، همان امامِ سال 57 بود كه وارد ايران شد. نخير، امام خيلى جلو رفته بود، خيلى پيشرفت كرده بود، خيلى بالا رفته بود.
درست است كه ما منازل امثال آن بزرگوار را نمىتوانيم بفهميم؛ اما از همين پايين كه انسان نگاه مىكند، اوج آن باز بلندپرواز را مىبيند. خدا شاهد است كه بعد از هر ماه رمضان، گاهى كه خدمت امام مىرسيدم، برايم محسوس بود كه در اين ماه رمضان، امام نسبت به گذشته بالاتر رفته، پرواز كرده و از مادّه دورتر شده است. روزبهروز جلوتر مىرفت و خودش را كاملتر مىكرد. انسان مؤمن، اين است. «من ساوى يوماه فهو مغبون». اگر دو روزمان مثل هم باشد، سرمان كلاه رفته است. مغبون، يعنى فريب خورده، سركلاهرفته. و كسى كه فردايش از امروزش بدتر باشد، «فهو ملعون»؛ يعنى طرد شده است.
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و جمعی از سپاهیان و اعضای کمیته انقلاب اسلامی ... 29/11/1369
راز توفیقات پیوسته
امام عظيمالشأن كه فجر انقلاب اسلامى را در دل تاريكيهاى مادّيت و فساد و ظلم و فسق كنونى جهان به درخشش آورد، شاگرد صادق و مؤمن و مخلص مكتب نبوى بود؛ و اين بود سرّ توفيقات پيوسته و محيرالعقول او در برانگيختن مردم و در هراس افكندن به دل ظالمان و جهانخواران و در پيروزيش در صحنههاى گوناگون.
فرازی از پیام مقام معظم رهبری به کنفرانس اندیشهی اسلامی 15/11/1370
رهبر و زمامدار، زاهد و عارف
آنچه كه در دوره بعد از تشكيل نظام اسلامى، از ابعاد وجودى امام مشاهده شد، به نظر من به مراتب مهمتر و عظيمتر بود از آنچه كه قبلاً ديده شده بود. در اين دوران، امام - اين شخصيت برجسته و ممتاز - در دو بُعد و دو چهره مشاهده مىشود: در دوران حكومت، يك چهره، چهره رهبر و زمامدار است؛ يك چهره، چهره يك زاهد و عارف. تركيب اين دو با هم، از آن كارهايى است كه جز در پيامبران، جز در مثل داود و سليمان، جز در پيامبرى مثل پيامبر خاتم صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم انسان نمىتواند ديگر پيدا كند. اينها حقايقى است كه ملت ايران در طول سالهاى متمادى آنها را لمس كرده؛ ما هم كه از نزديك شاهدش بوديم و ديديم. تربيت اسلامى و قرآنى اين است. امام به چنين چيزى همه را دعوت مىكرد؛ نظام اسلامى را براى تربيت انسانهايى از اين قبيل مىخواست و مىپسنديد؛ همانطور كه خود او مظهر اعلاى آن بود. در چهره يك حاكم و زمامدار و رهبر، امامِ بزرگوار مردى هوشيار، باشهامت، باتدبير، باابتكار و دريادل بود. امواج سهمگين در مقابل او چيز كماهميتى محسوب مىشدند. هيچ حادثه سنگينى نبود كه بتواند او را شكست دهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار كند...
امام در موضع يك انسان مقتدر و يك انسان بااراده بود؛ انسانى كه اگر جنگ پيش بيايد، مىتواند تصميم بگيرد؛ اگر صلح هم باشد، مىتواند تصميم بگيرد. براى اداره يك كشور و براى مواجهه با دشمنان، مىتواند تصميمگيرى كند. اما همين انسان، در چهره زندگى شخصى و خصوصى خود، يك انسان زاهد و عارف و منقطع از دنياست. البته منظور، دنياى بد است؛ همان چيزى كه خود او مىگفت دنياى بد، آن چيزى است كه در درون شماست. اين ظواهر طبيعت - زمين و درخت و آسمان و اختراعات و امثال اينها - دنياى بد نيست. اينها نعمتهاى خداست؛ بايد اينها را آباد كرد. دنياى بد، آن خودخواهى، آن افزونطلبى و آن احساس تعلّقى است كه در درون انسان است. امام از اين دنياى بد بهكلّى منقطع بود.
فرازی از خطبه نماز جمعه 14/3/1378
دارای دو خصوصیت صبر و یقین
مايلم عرايض خود را با آيهاى از قرآن آغاز كنم كه امام بزرگوار ما مصداق آن بود. در سوره مباركه سجده، خداى متعال ضمن بيان حالات ملتها و اقوام و انسانهاى مبارز و پر تلاشِ مؤمن، اين تعبير را مىفرمايد: «و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا لمّا صبروا و كانوا بأياتنا يوقنون»؛ كسانىكه دو خصوصيت و دو امتياز را در خود بهوجود آوردند، به اين موهبت بزرگ سرافراز شدند كه خداى متعال زمام هدايت مجموعههاى انسانى را به آنها سپرد. آن دو خصوصيت، يكى صبر و ديگرى يقين؛ «لمّا صبروا و كانوا بأياتنا يوقنون». يقين، همان ايمان آگاهانه و روشنبينانه است كه وسوسهها نمىتواند آن را در دل انسان، سستبنياد كند. صبر، خصوصيتى است كه به يك انسان بزرگ اين امكان را مىدهد كه در راه آرمانهايى كه آگاهانه و روشنبينانه انتخاب كرده است، به هنگام مواجهه با مشكلات، خود و راه خود را گم نكند؛ هدف را فراموش نكند و منصرف نشود. همه پيغمبران، همه هدايتگران و همه كسانىكه توانستهاند در مسير تاريخِ بشر يك اثر ماندگار و تحسين برانگيز از خود به جا بگذارند،.... امام راحل ما، اين تجديد كننده حيات اسلام در ميان ملّت ما و امّت اسلامى، از اين دو خصوصيت برخوردار بود.
امروز بعد از چهل سال كه از واقعه پانزدهم خرداد مىگذرد، شما ملاحظه مىكنيد كه نهضت مظلوم امام، دنياى اسلام را فراگرفته است. يك روز در همين شهر تهران و در قم، مثل امروز و فردا، كسانى مظلومانه جان باختند؛ چون نام اسلام را به پيروى از امام بزرگوار فرياد مىكردند؛ چون با سلطه بيگانه بر اين كشور و با استثمار منابع حياتى اين كشور به وسيله بيگانگان مخالف بودند. آن روز هر كس به اين صحنه نگاه مىكرد، شايد گمان مىبرد كه اين سخن و اين فرياد به پايان رسيده است. امام را با قساوتِ هرچه تمامتر دستگير و از خانهاش ربودند؛ مردم را با وحشيگرىِ هرچه بيشتر سركوب كردند؛ اما اين فكر با الهام از همين قاعده بزرگ الهى - يعنى توأم شدن صبر و يقين - راه خود را ادامه داد. امام پانزده سال مبارزه كرد و به بركت همان ايمانِ آگاهانه توانست ملت ايران را يكپارچه به صحنه رويارويى با استبداد داخلى و استكبار بينالمللى بكشاند. وقتى ملت در معركهاى پاى خود را وسط گذاشت، پيروزى در آن معركه حتمى است.
فرق امام بزرگوار ما و ديگر مصلحان تاريخ اسلام در يكى دو قرن اخير همين بود. امام وارد صحنه شد، وسط ميدان آمد، ميان مردم بود، با مردم حرف زد، اصول خود را براى مردم تبيين كرد و آنها را به ايمان روشنبينانه و آگاهانهاى مثل ايمان خود رساند؛ آنگاه ايمان و انگيزه مردم و تعاليم اسلام، معركه را به سود حقّ و حقيقت تمام كرد. ديگران نمىتوانستند و نتوانستند اين مرحله دشوار را پيش ببرند؛ اما امام توانست. ملت ايران به اين اصول اعتقاد پيدا كرد، ايمان آورد و در راه آن به مجاهدت پرداخت. نتيجه اين شد كه اوّلاً نظام اسلامى علىرغم همه كارشكنيها و دشمنيها به پيروزى رسيد و روزبهروز تا امروز ريشهدارتر شد و ثانياً فكر تحقّق و حيات دوباره اسلام و نجات امّت اسلامى از ظلم و استكبار قدرتهاى مستكبر، در مرزهاى اين كشور محدود نماند.
فرازی از بیانات رهبر مقام معظم رهبری در چهاردهمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره)14/3/1382
برخورداری از روحیه حسینی
در تمام عمر ده ساله حيات مبارك امام رضوان اللَّه تعالى عليه، پس از پيروزى انقلاب، يك لحظه اتّفاق نيفتاد كه او به خاطر سنگينىِ بارِ تهديدِ دشمن، در هر بُعدى از ابعاد، دچار ترديد شود. اين، يعنى همان برخوردارى از روحيه حسينى.
جنگ، تلفات دارد. جان يك انسان، براى امام خيلى عزيز بود. امام بزرگوار، گاهى براى انسانى كه رنج مىبُرد، اشك مىريخت و يا در چشمانش اشك جمع مىشد! ما بارها اين حالت را در امام مشاهده كرده بوديم. انسانى رحيم و عطوف، داراى دلى سرشار از محبّت و انسانيت بود. اما همين دل سرشار از محبّت، در مقابل تهديد شهرها به بمباران هوايى، پايش نلرزيد و نلغزيد. از راهْ برنگشت و عقبنشينى نكرد. همه دشمنان انقلاب در طول اين ده سال، فهميدند و تجربه كردند كه امام را نمىشود ترساند. اين، نعمت بسيار بزرگى است كه دشمن احساس كند عنصرى چون امام، با ترس و تهديد از ميدان خارج نمىشود. امام، با منش و شخصيت درخشان خود، كارى كرد كه همه در دنيا، اين نكته را فهميدند. فهميدند كه اين مرد را از ميدان نمىشود خارج كرد؛ تهديد نمىشود كرد؛ با فشار و با تهديدهاى عملى هم نمىشود او را از راه خود منصرف كرد. لذا مجبور شدند خودشان را با انقلاب تطبيق دهند...
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع پر شکوه زائران مرقد امام خمینی (ره)