به گزارش امروله، اندیشکده «موسسه ران ئوپال برای صلح و کامیابی» در گزارشی با اشاره به استفاده گسترده و بیهدف دولت آمریکا از هواپیماهای بدون سرنشین، آن را مایه سلاخی غیرنظامیان و تقویت حس انزجار ملت ها از آمریکا دانست.
«میشل اس روزف» استاد بازنشسته و نویسنده آمریکایی این گزارش نوشته است: «در این گزارش به بررسی تاثیر حملات پهپادهای آمریکایی در نابودی اهداف موردنظر خود و مقایسه آن با میزان کشتار غیرنظامیان و از دست دادن اهداف می پردازیم. در این استراتژی برای قتل یک فرد حملات متعددی انجام می گیرد. بعنوان مثال، هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی برای قتل ملانظیر که اکنون مرده است سه حمله انجام داد و بر اثر آن 24 شهروند بی گناه را به قتل رساند. سه حمله نیز برای قتل ملاسنگین زردان، کشتار 108 غیرنظامی را در پی داشت و 5 حمله پهپادی به منظور قتل سراج الدین حقانی منجر به مرگ 82 شهروند شد.»
حملات متعدد برای قتل 41 فرد موجب کشتار 1147 غیرنظامی تحت عنوان «خسارات ناخواسته» شده که بطور میانگین به ازای هر حمله از سوی پهپادهای سیا یا سایر نیروهای آمریکایی 28 شهروند کشته شده اند. حال به اظهارات متناقض مقامات آمریکا توجه کنید:
اوباما در سال 2012:
«حملات پهپادها تلفات زیادی در میان شهروندان ایجاد نکرده و در اکثر موارد با عملکرد دقیق، فقط القاعده و زیرمجموعههای آن را مورد هدف قرار داده است. این تصور وجود دارد که ما فقط تعداد زیادی حمله هوایی بدون هدف به راه انداختهایم در حالی که این اقدام ما تلاشی هدفدار و متمرکز علیه افرادی است که در لیست تروریستهای فعال بوده و قصد صدمه زدن به آمریکاییها را دارند... مهم است که همه بدانند این مساله بر پایه اصولی محکم استوار است.»
این اندیشکده در ادامه گزارش می نویسد: «اما واقعیت موجود چیزی نیست که اوباما می گوید. حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی دقیق، مستقیم و صرفا علیه اهداف تفکیک شده القاعده نیست. غالبا اهداف در زمان بمبارانها مشخص نبوده و این مساله که غیرنظامیان در مجاورت اهداف قرار دارند، مورد توجه قرار نمیگیرد. شایان ذکر است که طی عملیات قتل ایمن الظواهری در منطقه دامادولای پاکستان مجموعا دو حمله انجام گرفت که بر اثر آن 105 غیرنظامی سلاخی شدند، اما الظواهری هنوز زنده است.
در واقع ایالات متحده هرگز بدنبال راهی نیست که مانع کشتار غیرنظامیان طی هدف گرفتن تروریستها شود. این گونه حملات نه تنها موجب ارعاب و تنفر ملتها از پهپادها شده بلکه انزجار از آمریکا را بیش از پیش در افکار عمومی تحریک نموده است.»
استاد آمریکایی با تاکید بر ناتوانی پهپادها بدون استفاده از نیروی زمینی برای موفقیت در مبارزه خاطرنشان کرد: «در هر حال استراتژی قتل سرکردگان تروریستها به منظور پایان دادن به آنچه ایالات متحده بدنبالش است و یا با هدف بازگشت امنیت و ثبات به نقاطی از خاورمیانه، ناموفق بوده است. حملات پهپادهای آمریکایی باعث نشده که گروههای تروریستی اسلحههای خود را زمین بگذارند، قاتلان خود را در آغوش گرفته و فلسفه ذهنی خود درباره دشمنانشان را تغییر دهند. این بمبارانها حتی آنها را نترسانده بلکه عزمشان را به منظور کشف راههای جدید برای زنده ماندن و کشتن دشمنان خود تقویت کرده است.»
نویسنده با اشاره به مطالعه اندیشکده رند در سال 1972 راجع به بازگشت اضطراری انگلیسی _ مالدیویها در سال 1948 تصریح کرد: «جنگ بدترین راه ممکن برای دستیابی به امنیت بیشتر است. ناتوانیهای دولتی و نظامی آمریکا باعث شده مطالعات تحقیقاتی این کشور به منظور دفع آشوب در سایر کشورها مورد اغفال واقع شده و غیرقابل اجرا باشند. این وضعیت یا ناشی از عدم تخصص در طراحی عملیات صحیح و یا عدم بهره گیری از سیستمهای کارآمد میباشد که در هر دو حالت نیز نشانه بیکفایتی ایالات متحده است.
جنگ آمریکا علیه ترور، موجب ظهور و فعالیت گروههای تروریستی جدید در سرزمینهایی شده که پیشتر حتی ردپای تروریسم نیز وجود نداشت. این جنگ علاوه بر توسعه دامنه گروههای شبه نظامی، موجب درگیری سایر دولتهای جهان نیز در این عرصه گردیده است. لیبی و همسایگان جنوبی آن، عراق، سوریه، یمن، سومالی و کشورهای همجوار با آن مانند اتیوپی و کنیا از جمله کشورهای درگیر هستند.»
زوسف اظهار داشت: «جنگ علیه ترور شکست کاملی نیز در داخل ایالات متحده داشته، آنجا که هزینههای هنگفت و نظارتهای مستمر بینتیجه بوده و داعش به آسانی به شستشوی فکری شهروندان آمریکایی مشغول است.»
در انتهای این گزارش با اشاره به ناکامی روسای جمهور پیشین آمریکا در استفاده از نیروی هوایی علیه تروریسم، آمده است : «علیرغم ناتوانی اثبات شده در این سیستم ، اوباما همچنان به استفاده از آن در سوریه و اوکراین اصرار دارد.»