پایگاه خبری تحلیلی امروله13:22 - 1394/03/21
خانواده

چرا ازدواج برای جوانان هیولا شده؟

مسائل اقتصادی مهم‌ترین مانع ازدواج و الگوبرداری از فرهنگ غرب در برگزاری مراسم ازدواج از جمله مهم‌ترین دلایل بی‌میلی بسیاری از جوانان به ازدواج است، اما آیا نمی‌توان با تغییر زاویه نگاهمان به مساله ازدواج و فراهم کردن امکانات و شرایطی ساده‌تر برای جشن و خرید عروسی و تهیه جهیزیه باعث ترویج الگوی صحیح ازدواج در بین جوانان شد؟!

به گزارشامروله، چرا در سال‌های اخیر بسیاری از جوانان از ازدواج گریزان شده‌اند و از آن هراس دارند یا ترجیح می‌دهند دیگر به دنبال سیندرلای قصه‌ها و شاهزاده سوار بر اسب زندگی‌شان نباشند؟!

 



یک مشاور خانواده نگاهی به ابعاد متفاوت این موضوع انداخته که خواندنش را توصیه می‌کنیم.


از ازدواج می‌ترسید؟ بی‌اعتماد شده‌اید و مدام نگران انتخابی اشتباهید؟ از چاله‌ پر نشدنی زندگی‌تان می‌نالید، بالا رفتن سن‌تان را بهانه می‌کنید، خانواده‌تان را مسبب تاخیر در ازدواج می‌دانید و گاه از ترس بدبخت نشدن به زندگی شکست خورده‌ها سرک می‌کشید و به بهانه عبرت گرفتن از آنها، ششدانگ حواستان را جمع می‌کنید یا از هرچه ازدواج و زندگی مشترک است به وحشت می‌افتید و بکلی قید ازدواج را می‌زنید؟ یا شاید برعکس خیلی از جوانان که نبود امکانات را بهانه ترس از ازدواج نکردنشان می‌دانند، شرایط مناسبی برای ازدواج دارید اما با این حال مدام از خواستگاری رفتن طفره می‌روید یا عذر هر خواستگاری را می‌خواهید!



براستی چرا در سال‌های اخیر بسیاری از جوانان از ازدواج گریزان شده و از آن هراس دارند و ترجیح می‌دهند دیگر به دنبال سیندرلای قصه‌ها و شاهزاده سوار بر اسب زندگی‌شان نباشند؟!


ترس از تصمیم‌گیری


ازدواج یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی هر جوانی است و داشتن ترس و اضطراب از این انتخاب سرنوشت‌ساز کاملا طبیعی است. اغلب جوانان به این می‌اندیشند که مبادا ازدواج ناموفقی داشته باشند یا بعدها از ازدواج شان پشیمان شوند، از این می‌ترسند که شاید درباره طرف مقابل قضاوت درستی نداشته باشند و تصمیمی بگیرند که آینده‌شان را تباه کند، انتخاب احساسی داشته باشند و با گذر زمان متوجه انتخاب اشتباهشان شوند یا این که اختلاف سلیقه و ‌ تفاهم نداشتن برایشان مشکل‌ساز شود. اکثر جوانان می‌ترسند طرف مقابل‌شان آن کسی نباشد که می‌خواهند یا در هراسند که نتوانند بخوبی از عهده مسئولیت‌های زندگی و همسرداری برآیند. در بسیاری از موارد ترس از ازدواج به انتخاب صحیح محدود نمی‌شود و حتی اندکی گام فراتر نهاده و به بررسی تمام مسائل زندگی آینده از جمله تحقق نیافتن وعده‌های طرف مقابل، ناتوانی در رابطه مناسب با خانواده همسر، تربیت فرزندان، تامین آینده آنها و... تسری می‌یابد که افراط در این زمینه باعث می‌شود جوان برای قدم گذاشتن در این راه دچار تردید شده و از ازدواج بترسد.

باورها و مشکلات فردی و خانوادگی
نه‌تنها باورها و مشکلات فردی مانند مشاهده ناسازگاری والدین و تجربیات تلخ زندگی دیگر زوج‌ها، فقدان ثبات اقتصادی و رفاه، احساس ناتوانی در برآوردن توقعات بیش از حد خانواده‌ها، درگیری‌های عاطفی پیشین و ناتوانی در فراموش کردن خاطرات گذشته، ‌‌حمایت نکردن خانواده، ترس‌های درونی شده از ناکامی، ترس از خیانت، طلاق و... در نگرش افراد به ازدواج تاثیر منفی می‌گذارد بلکه برخی باورهای غلط خانوادگی مانند حساسیت بیش از حد در انتخاب همسر فرزند، ازدواج فرزندان به ترتیب سن، اصرار به ازدواج با فرد مورد نظر والدین و... نیز بر ترس جوانان از ازدواج افزوده و آنان را از این مساله فراری داده است.

بالا رفتن سن ازدواج
یکی از مهم‌ترین دلایل استرس و ترس از ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج است. افراد در سنین بالا نه‌تنها از بلوغ فکری کامل‌تری بهره‌مند می‌شوند و از خواسته‌ها و نیازهای خود شناخت بهتری پیدا می‌کنند، بلکه با مشاهده خوشبختی و بدبختی اطرافیان و عبرت از آنان‌ سعی می‌کنند کمبودهای زندگی دیگران را در زندگی خود جبران نمایند و دقیقا به همین دلایل در چینش معیارهای انتخاب همسر‌ دچار تردید و وسواس بسیار شده و براحتی نمی‌توانند برای آینده خود تصمیم‌گیری کنند.

کمبود اعتمادبه‌نفس
افراد با اعتمادبه‌نفس پایین به این دلیل که خود را کمتر از دیگران می‌بینند و همیشه تصور می‌کنند نسبت به دیگران از ویژگی‌های مثبت کمتری برخوردارند، در انتخاب‌هایشان دچار هراس شده و نمی‌توانند بدرستی خواسته و نیازهای خود را در زندگی بشناسند و همسر مورد علاقه و مناسب خود را برگزینند. معمولا این افراد از ترس این که فرد مقابل، آنها را نپذیرد یا به دلایلی مانند مشکلات خانوادگی، تحصیلات، ضعف مالی و... به آنها جواب منفی دهد، دچار استرس شده و هرگز حاضر نمی‌شوند شانس خود را برای ازدواج امتحان کنند و موردهای پیشنهادی را محک بزنند.

ترس از عشق
با وجود تمام سرخوشی‌ها و سودمندی‌هایی که عشق دارد، باز برخی ‌افراد چه به دلیل تجربه‌های تلخ گذشته و چه به دلیل واهمه‌ای ذاتی، از نزدیک شدن به دیگران و پذیرفتن آنان در دنیای خصوصی‌شان ترس دارند. واقعیت این است که برقراری یک رابطه عمیق و صمیمی و به اشتراک گذاشتن زندگی با یک شریک همیشگی، تنها زمانی مقدور است که فرد به بلوغ عاطفی رسیده باشد و عشق نیزچیزی نیست جز این که کسی را عمیقا دوست داشته باشیم، او را از خودمان بدانیم و با او احساس نزدیکی کرده و وجودمان را با او یکی ببینیم. برخی از عشق واهمه دارند چون از غیرقابل کنترل بودن هیجاناتشان می‌ترسند، مثلا بی‌دلیل می‌گریند یا بیش از حد سرخوش می‌شوند، چیزی که آن را به ضعف درونی خود نسبت می‌دهند و در همه حال سعی می‌کنند درپوش محکمی‌ روی آن بگذارند تا مبادا آشکار شود. ترس از خودافشاگری و نگرانی از کشف ضعف‌های درونی، دلیل دیگری برای امتناع از نزدیک شدن به دیگری است. در رابطه‌های صمیمانه بر خلاف سایر روابط، ما به معنای واقعی خودافشاگری می‌کنیم و خود را آنچنان که هستیم به دیگری نشان می‌دهیم، دیگر جایی برای نقش بازی کردن و گذاشتن نقاب‌ها نیست، اطلاعات عمیق و خصوصی‌مان بر دیگری کاملا عیان و آشکار است، خودمان هستیم و خودمان به همراه تمام باورها، ترس‌ها، نگرانی‌ها و ضعف‌هایمان و ترس از طردشدن علتی دیگر است، چه بسا هیچ تضمینی نیست که احساس عاشقانه ما به دیگری، همان‌گونه که خواهانش هستیم از جانب دیگری به ما برگردانده شود یا برای همیشه ادامه یابد.

واهمه دیگر، ترس از دست دادن حریم خصوصی است، می‌ترسیم به اجبار تن به تغییر دهیم و همچون دیگری شده و‌ بی‌خیال تمایلات شخصی‌مان شویم، همه وقت و انرژی‌مان را وقف عشق کنیم و برای همیشه از کار و زندگی بازمانیم.

تمام این ترس‌ها ریشه در خطاهای شناختی و ‌ ‌آشنا نبودن به اصول یک رابطه سالم و صحیح دارد. آگاهی از مناسبت‌های صحیح ارتباطی، به رسمیت شناختن ترس‌ها و پرداختن به آنها (آموزش و درمان) می‌تواند نوید بخش رابطه‌های سالم و مفیدتر برای فرد باشد.

مجرد باش، موفق باش
برخی برداشت‌های غلط و افکار منفی راجع به زندگی مشترک چنان در ذهن جوانان رسوخ کرده که انگیزه ازدواج در آنان را از بین برده و برای همیشه از ازدواج منصرف‌شان کرده است. امروزه بسیاری از جوانان تجرد را عامل پیشرفت و آزادی خویش دانسته و ازدواج را چیزی جز محدود شدن و سلب آزادی فردی‌شان نمی‌دانند. آنان بر این باور اشتباهند که رشد اجتماعی، فرهنگی، تحصیلی و... فقط در سایه‌سار تجرد اتفاق می‌افتد و با تن دادن به ازدواج باید قید همه‌چیز را بزنند و فاتحه پیشرفت، استقلال و آزادی‌شان را برای همیشه بخوانند؛ از این رو ترجیح می‌دهند مجرد بمانند و به زندگی آزاد و بدون محدودیت و باید و نبایدها ادامه دهند. اگرچه برخی دیگر از جوانان از این سوی بام افتاده‌اند و به اشتباه گمان می‌کنند بعد از خودسازی و سیرو سلوک معنوی است که می‌توانند با اطمینان بیشتری برای ازدواج قدم بردارند، در‌حالی که این مسیر‌گاه باعث شود آنان هیچ گاه حاضر نشوند در قید و بند زندگی مشترک قرار گیرند.

رواج روشنفکری‌های انحرافی
روشنفکری عنصری قوی، تاثیرگذار و مساله‌ای طبیعی است که هرگز نمی‌توان با نگاه حقارت‌آمیز و انتقادی با آن روبه‌رو شد. روشنفکری تنها زمانی محکوم و منفور است که از آموزه‌های اخلاقی و انسانی فاصله بگیرد و افراد جامعه را با بحران مواجه کرده و اعضای آن را منحرف کند. متاسفانه امروزه شاهد روشنفکری‌های جدیدی در بحث ازدواج هستیم که اغلب در قالب رواج مدگرایی به بطن زندگی جوانان تزریق شده و به عنوان یک آفت، آنان را تهدید می‌کند. منظورمان مدهای روشنفکرانه‌ای است که اصولا منشاء غیراخلاقی دار‌د؛ مثلا برخی خانواده‌ها با دنبال کردن روشنفکری‌های جدید، چنان در برابر مسائل ارزشی خواستگار دخترشان یا مورد خواستگاری پسرشان موضع می‌گیرند که پایبندی به حداقل مسائل ارزشی یک جوان را نه‌تنها نوعی محدودیت و کوته‌نظری او تلقی می‌کنند، بلکه با تداعی افکار روشنفکرانه و بیان این‌که دوره این صحبت‌ها به پایان رسیده، سعی می‌کنند به اصول ارزشی او پشت‌پا زده و گاه حتی این اصول را فاقد امتیازی برای ازدواج فرزندشان در نظر می‌گیرند و این دقیقا دردی است که بسیاری از جوانان امروزی به آن مبتلایند و نمی‌دانند با آن چه کنند، می‌ترسند و تنها می‌مانند.

به بیان دیگر روشنفکری جدید اصول اخلاقی را مورد هدف قرار داده و برخی نیز فکر می‌کنند فرار از اصول ارزشی یعنی روشنفکری، آزادی محض و پیشرفته بودن.

پایبندی به ارزش‌ها نه‌تنها محدودکننده نیست، بلکه پناهگاه کانون خانواده و حفظ جوانان از فساد و فحشاست و افرادی که با ادبیات روشنفکرانه خود به جنگ ارزش‌های مقدس رفته‌اند نه‌تنها سنت نیکو و طبیعی ازدواج را خدشه‌دار کرده بلکه باعث شده‌اند جوانان از این سنت حسنه فاصله بگیرند یا از مسیر اصلی و درست خارج شده و به بیراهه بروند، به گونه‌ای که گاه با هیچ پندی نمی‌توان افکار به اصطلاح روشنفکرانه ولی در عین حال منحرف آنها را اصلاح نمود.

روابط عاطفی بی‌حد و مرز
برقراری رابطه عاطفی با جنس مخالف و خارج از عرف اگرچه در ظاهر خوب و ایده‌آل به نظر می‌رسد اما اثرات جبران‌ناپذیر آن می‌تواند زندگی آینده جوانان را تحت‌الشعاع قرار دهد؛ مثلا‌ هرچه تعداد روابط عاطفی پیش از ازدواج بیشتر باشد به همان نسبت تصمیم‌گیری برای انتخابی مهم و دائمی دشوارتر خواهد بود؛ چون فرد به خاطر تجربه افراد متعدد، دیگر اعتمادی به جنس مخالف نداشته و از ورود به رابطه‌ای پایدار می‌هراسد. معمولا در این روابط افراد بسیار آسوده‌خاطر هستند چرا که می‌دانند هیچ تعهد مکتوبی به فرد مقابل ندارند و اجباری برای حفظ ارتباط نیست و هر زمان که احساس کنند به ادامه رابطه تمایلی ندارند، می‌توانند آن را پایان دهند، این در حالی است که در ازدواج و عقد رسمی هرگز نمی‌توان به همین سادگی ارتباط را پایان داد، در نتیجه همین مساله ترس بر دل جوانان می‌اندازد و گاه باعث می‌شود برخی برای همیشه از ازدواج انصراف دهند.

شاید از دیدگاه جوان امروز برقراری روابط عاطفی متعدد، لذتبخش و نوعی تفریح است اما هرگز نمی‌توان منکر عاقبت تلخ آن در سال‌های بعد از جوانی شد، شک و تردید نسبت به جنس مخالف، ناامیدی از آینده و ازدواج و زندگی مشترک، بی‌میلی به پذیرش تعهد، خستگی و اشباع شدن از روابط عاطفی، احساس پسزدگی و حقارت، ترس از خیانت و وحشت از شکستی دیگر و اعتماد‌به‌نفس پایین کمترین بهای گزافی است که معمولا این افراد دقیقا زمانی که برای پایه‌گذاری زندگی مشترکشان هم دیر شده، خواهند پرداخت.

فراهم بودن زمینه روابط نامشروع
ارضای نیاز جنسی، یکی از اهداف اولیه و صد البته انگیزه‌ای قوی برای ازدواج محسوب می‌شود. متاسفانه در سال‌های اخیر، روابط آزاد و بدون چارچوب میان دختران و پسران یا زنان مطلقه و بیوه با پسران مجرد رواج یافته و همین عامل با فراهم آوردن امکان ارضای نیاز جنسی، نیازمندی به ازدواج و تمایل به تشکیل خانواده و از همه مهم‌تر انتخاب یک شریک مادام‌العمر را در جوانان کمرنگ‌تر کرده است. این فرهنگ غلط اما تزریق شده به جامعه، به گونه‌ای در اذهان برخی جوانان جا خوش کرده است که نه‌تنها روابط آزاد و نامشروع و تنوع‌طلبی جنسی را موجه و پسندیده جلوه داده بلکه امکان بهره‌گیری جنسی را از طریقی به غیر از ازدواج که مسئولیت چندانی نیز متوجه دختر و پسر نیست ، مناسب‌تر و ایده‌آل‌تر از ازدواج و تعهد وابسته به آن قلمداد می‌شود. باور به این اندیشه مغایر با آموزه‌های دینی و فطرت بشری است و‌ باعث افزایش سن ازدواج و بی‌میلی و فرار جوانان بویژه پسران از ازدواج شرعی و قانونی شده است.

کاهش اعتماد اجتماعی
اعتماد، مولفه‌ای مهم و مبنایی اساسی برای تشکیل خانواده است و چه اسفناک است اگر در جامعه‌ای اعتماد متقابل نباشد. امروزه بسیاری از دختران و پسران به واسطه فروریختن دیوارهای اعتماد بسختی می‌توانند به جنس مخالف خود اعتماد کرده و او را شریک زندگی آینده‌شان بدانند. افزایش میزان آسیب‌ها و نابهنجاری‌های اجتماعی از جمله دلایلی است که باعث کاهش حس اعتماد و افزایش بدبینی اعضای جامعه نسبت به یکدیگر شده است. برخی جوانان با تن دادن به روابط نامتعارف و تجربه خیانت‌های متعدد و عده‌ای دیگر با مشاهده روابط نامشروع، طلاق و ابتلای دیگران به انواع آسیب‌های اجتماعی ترس از این دارند که مبادا با حضور در رابطه متعهدانه‌ای چون ازدواج، فریب‌خورده‌ای محسوب شوند که در دام فردی ناشایست گرفتار آیند.

چشم و هم‌چشمی‌ها
بیکاری و نبود شغلی مناسب با حقوق مکفی و بالا بودن هزینه‌های زندگی فقط یک روی سکه ترس جوانان از ازدواج است. روی دیگر این سکه، بازار داغ چشم و همچشمی و تجملات بسیار در برگزاری مراسم ازدواج است که این قصه نیز سری دراز دارد.

اگر از خرید حلقه گرانقیمت، آئینه و شمعدان نقره، لباس میلیونی عروس و داماد و بهترین تالار عروسی شهر بگذریم نمی‌توانیم بی‌خیال جهیزیه چشم کورکن عروس خانم و خانه آقا داماد شویم، خدا می‌داند که چقدر برای مجلل بودنش تلاش کرده‌اند و اول زندگی زیر بار قرض و وام رفته‌اند فقط به این خاطر که خاص بودن مراسم و زندگی‌شان را به رخ دوست و آشنا بکشند و با بی‌همتا و تک بودن حرف اول را بزنند و چشم همه را از کاسه در بیاورند!

در روزگار نه‌چندان دور، حدود بیست سی سال گذشته، آداب و رسوم مراسم جشن ازدواج و عروسی با کمترین هزینه و بدون تجملات و به دور از چشم و همچشمی‌ها و توقعات بالا و بیجا برگزار می‌شد، اما امروزه بر پایی مراسم عروسی و فراهم کردن امکانات اولیه ازدواج از جمله دغدغه‌های فکری جوانان و خانواده‌هایشان است که ترس و واهمه بسیار، آنان را از فکر کردن به ازدواج و قدم گذاشتن در این وادی منصرف می‌کند.

تغییر در معیارهای ازدواج و تمام آیین‌ها و سنت‌های آغاز یک زندگی مشترک باعث شده بسیاری از جوانان یادشان برود که برای چه هدفی تصمیم به زندگی مشترک گرفته‌اند و به کدامین علت منطقی حاضرند مراسم ساده شب عروسی را به مجلل‌ترین جشن با هزینه‌های میلیاردی تبدیل کنند و جالب‌تر آن که حتی مجبور باشند سال‌ها بعد از ازدواج، تاوان آن یک شب عروسی مجلل را بپردازند!

مسائل اقتصادی مهم‌ترین مانع ازدواج و الگوبرداری از فرهنگ غرب در برگزاری مراسم ازدواج از جمله مهم‌ترین دلایل بی‌میلی بسیاری از جوانان به ازدواج است، اما آیا نمی‌توان با تغییر زاویه نگاهمان به مساله ازدواج و فراهم کردن امکانات و شرایطی ساده‌تر برای جشن و خرید عروسی و تهیه جهیزیه باعث ترویج الگوی صحیح ازدواج در بین جوانان شد؟!

برای تأمین نیازها و آغاز زندگی مشترک اگرچه پول مهم است اما همه آن نیست؛ به دیگر سخن، داشتن پول از شروط لازم برای فراهم کردن یک زندگی متوسط است اما شرط کافی نیست. مادیات هیچ‌گاه تضمین‌کننده زندگی پایدار و بادوام نیست چه بسا بسیاری از افراد با هزینه‌های بسیار هنگفت، مجلل‌ترین مراسم ازدواج را برپا کرده‌اند اما متاسفانه دوام زندگی‌شان به چند ماه و حتی چند هفته بیشتر نینجامیده است. توجه افراطی به مادیات نه‌تنها سودی ندارد بلکه ممکن است دردسرآفرین نیز شود.

بنابراین به جای دست رو دست گذاشتن و گفتن این جمله تکراری که شرایط اقتصادی اجازه ازدواج به جوانان نمی‌دهد، بهتر است به پا خیزیم و کاری کنیم.

در اولین گام، لازم است باورهای اشتباه و تمایل افراطی به مصرف‌گرایی را که به‌واسطه فرهنگ غلطی که در چند سال اخیر با چشم و همچشمی‌ها در جامعه رواج یافته، اصلاح کنیم و به یقین بپذیریم ازدواج آسان و صرف هزینه‌های معقول بهتر از ازدواج‌های پرزرق و برق است و در دومین گام باید تغییر را از خودمان شروع کنیم اگر هریک از ما بتوانیم با بی‌توجهی به حرف و حدیث دیگران و نادیده گرفتن چشم و همچشمی‌ها، قاطعانه و بدون هیچ حسرتی بر دل، پشت پا به عقاید غلط بزنیم قطعا خواهیم توانست بسیاری از مشکلات اقتصادی چون میزان مهریه، بالا بودن هزینه مراسم عروسی و تهیه جهیزیه، اجاره و خرید خانه و... را به حداقل برسانیم.

الگوی صحیح ازدواج در بین جوانان

ترس از ازدواج چون دیگر ترس‌های بشری قابل درمان است

 

برای کنار آمدن با ترس از ازدواج چه باید کرد؟
ترس از ازدواج چون دیگر ترس‌های بشری قابل درمان است، برای اجتناب از این ترس فقط کافی است آن را جدی بگیرید و برای درمان آن اقدام کنید.

علت ترس را مشخص کنید
بسیاری از افراد از خود ازدواج نمی‌ترسند، بلکه از حواشی و احتمالاتی که شاید درصد وقوع آنها بسیار اندک است ترس و وحشت زیادی دارند. در جستجوی شناخت عواملی باشید که در اجتناب شما از ازدواج نقش دارد، برای خود معین کنید که دقیقا از چه چیز می‌ترسید؛ البته امکان دارد ابتدا نتوانید علت واقعی ترس‌تان را شناسایی کنید اما با مروری بر گذشته، شرایط زندگی، باورهای خود خواهید توانست علت اصلی مشکل‌تان را پیدا کنید. پس از یافتن عامل یا عوامل اصلی، در مورد آنها بیندیشید و ترس‌هایتان را مخاطب قرار دهید. درستی و نادرستی آنها را بر اساس تفکر خود زیر سوال ببرید و نتیجه را در برگه‌ای برای خود یادداشت کنید. آیا عوامل تاثیرگذار بر ترس شما از ازدواج واقعا موانع غیرقابل حلی است یا این که می‌توان آنها را حل کرد؟ احساس می‌کنید بعد از ازدواج چه تغییری در زندگی‌تان اتفاق بیفتد؟ و... بهتر است تمام صحنه‌هایی که باعث ایجاد ترس در شما می‌شود و بدترین تصویر ذهنی را که باعث انصراف شما از ازدواج می‌شود، مجسم کنید، سپس به این مطلب بیندیشید که چگونه می‌توانید برترس‌تان فائق آیید و اوضاع را بهبود بخشید.

برای زندگی‌تان برنامه‌ریزی کنید
پیش از اقدام به ازدواج بنشینید و تکلیف خود و زندگی آینده‌تان را معلوم کنید. چقدر برای پذیرفتن یک نفر در کنارتان آمادگی دارید؟ چگونه همسری را دوست دارید؟ چه کسی مسئول تامین مالی زندگی خانوادگی‌تان خواهد بود؟ آیا تمایل دارید هر‌ شاغل باشید؟ کجا زندگی خواهید کرد؟ هر کس در زندگی مشترک آینده‌تان مسئول چه کارهایی خواهد بود؟ انجام چه کارهایی توسط همسرتان شما را ناراحت می‌کند؟ و...

بعد از یافتن پاسخ پرسش‌ها و مشخص کردن تکلیف زندگی آینده، می‌توانید با در دست داشتن دورنمایی از زندگی مشترک با طرف مقابل‌تان مواجه شوید، اگر چه شاید مطرح کردن نظرات و سوالاتتان قدری مشکل باشد، اما بدانید این امر چیزی از اهمیت قضیه کم نمی‌کند و شما موظفید همه چیز را راجع به خود و برنامه زندگی‌تان‌ با کسی که قصد زندگی با او را دارید در میان بگذارید. بی‌شک مرحله پرسش و پاسخ، شما را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کرده و گاه حتی شما را با مشکلات پیش روی خود آشنا می‌کند که در این صورت می‌توانید پیش از تجربه حقیقت این مشکلات، با خود بیندیشید که آیا پیرامون این مسائل با فرد مقابل مشترکاتی دارید یا خیر یا برای مواجهه با مشکلات با فرد مقابل خود به توافق برسید. چه‌بسا آن وقت روبه‌رو شدن با مشکلات بعدی نیز چندان دشوار نخواهد بود.

سراغ مناسب‌ترین‌ها بروید
آیا دوست دارید خود همسر آینده‌تان را انتخاب کنید یا این‌که او شما را برای زندگی انتخاب کند یا دیگران کسی را به شما معرفی کرده و برای ازدواج با او تشویق کنند؟ در این زمینه تکلیف‌تان را مشخص کنید. گاهی شما ترس از ازدواج ندارید بلکه از ازدواج با شخص بخصوصی می‌ترسید، باید بدانید ‌شناخت نداشتن از طرف مقابل علت اصلی ترس از ازدواج و تردید در انتخاب است؛ مثلا او را بدرستی نمی‌شناسید یا در مورد خصوصیات اخلاقی او دچار تردید هستید و واقعا نمی‌دانید بین کلام و عملش هماهنگی وجود دارد یا خیر؟ در چنین شرایطی لازم است اول از همه با خود صادق باشید و به منطق‌تان اعتماد کرده، تصمیم بگیرید و فرد مناسبی را برای ازدواج انتخاب کنید. بررسی کنید و ببینید معیارهای ازدواج‌تان چیست و این فرد منتخب تا چه حد با معیارهای شما هماهنگی دارد، از سوی دیگر میزان تلاش خود را برای شناختش بیشتر کنید، با بزرگ‌ترها و افراد صاحب‌نظر و اهل فن صحبت کنید و نظر آنها را هم جویا شوید.

انتظارات و توقعات خود را بهینه‌سازی کنید
هیچ‌کس کامل نیست؛ نه شما و نه فرد مقابل‌تان،بنابراین اگر انتظار ازدواج با کسی را دارید که زندگی‌تان را زیر و رو کند، مطمئن باشید سخت در اشتباهید و هیچ فردی را نمی‌توانید پیدا کنید که با چنین خیالات خامی حاضر به زندگی با شما باشد. ساده‌لوحانه است اگر تصور کنید بعد از ازدواج همه چیز خوب و عالی پیش برود و صلح و آرامش کامل در هر ثانیه و هر روز زندگی مشترک‌تان جاری باشد. اختلاف در عقاید و سلایق، سوءتفاهم، اختلاف و مشاجره و... جزء جدایی‌ناپذیر هر ازدواجی است و صد البته جستجوی روش‌هایی برای سازگاری با همسر و یافتن راه‌هایی برای غلبه بر مشکلات از جمله کلیدهای موفقیت در هر ازدواجی است؛ در واقع نگاه منطقی و واقع‌بینانه در مورد ازدواج یکی از راه‌های اصلی غلبه بر ترس از ازدواج است، به همین دلیل توصیه می‌کنیم تفکرات اشتباه خود را اصلاح کنید و بپذیرید که ازدواج فرآیندی پویاست و موفقیت آن منوط به تلاش سخت دوجانبه است، همچنین بهتر است خود را برای عبور از بحران‌های زندگی آماده کنید و برای بهبود آن از خود مایه بگذارید.

شناخت‌تان را عمیق کنید
به دنبال شناخت اولویت‌ها و جنبه‌های مهم زندگی خود و طرف مقابل‌تان باشید و در جنبه‌های مهم ازدواج به توافق برسید. هرچه بیشتر یکدیگر را بشناسید و از روحیات و خلقیات هم آگاه شوید، بهتر می‌توانید به انتخاب‌تان اعتماد کنید و با اطمینان بیشتری به ادامه رابطه بیندیشید. به دنبال رفع ابهامات باشید؛ هرچه مسائل مبهم کمتری در میان باشد، درصد موفقیت رابطه افزایش می‌یابد، اگرچه وجود اختلاف نظر در هر رابطه‌ای کاملا طبیعی است. به حرف‌های طرف مقابل‌تان به دقت گوش دهید و دیدگاه‌های شخصی او را مدنظر داشته باشید، بهتر است راجع به انتظارات، باورها، عقاید، علاقه مندی‌ها و... سوال کنید و توضیحات بیشتری بخواهید، همچنین در نهایت احترام و ادب نقطه‌نظرهای شخصی‌تان را نیز به او انتقال دهید. اگر در مورد پیامدهای ازدواج‌تان صادق و واقع‌بین باشید بی‌شک خواهید توانست معنا و مفهوم واقعی ازدواج را درک کرده و به راحتی متوجه این مطلب شوید که آیا فرد مورد نظرتان با شرایط فعلی شما همخوانی دارد یا خیر.

درباره نگرانی‌هایتان گفت‌وگو کنید
صحبت کردن راجع به ترس‌ها و نگرانی‌ها نه‌تنها نشانه ضعف شما نیست بلکه نشانه‌ای از قدرت شناخت شما نسبت به خویش است. بدون هیچ رودربایستی یا سانسور افکار و هیجاناتتان در مورد علت دلواپسی‌هایتان با طرف مقابل حرف بزنید. مثلا برخی دختران هراس دارند که بعد از ازدواج فرصت ادامه تحصیل را از دست بدهند و به همین دلیل تا به پایان نرساندن تحصیلاتشان ترجیح می‌دهند به ازدواج فکر نکنند. گاهی در میان گذاشتن نگرانی‌ها با فرد مقابل به شما کمک می‌کند بتوانید مساله را به اتفاق او رفع و رجوع کنید.

رازهای موفقیت را بشناسید
صحبت با افرادی که ازدواج موفقی داشته‌اند، یکی از موثرین روش‌های غلبه بر ترس از ازدواج است. از آنان بخواهید اسرار موفقیت‌شان را با شما در میان بگذارند، این افراد می‌توانند به شما اطمینان دهند که آنها نیز مانند شما قبل از ازدواج ترس‌ها و نگرانی‌هایی داشته‌اند اما بعد از ورود به زندگی مشترک توانسته‌اند نگاه خود را به زندگی تغییر دهند و برای مشکلاتشان دنبال چاره باشند. چگونگی مدیریت زندگی، راهنمایی‌ها و توصیه‌های آنان را جدی بگیرید و برای ازدواج شاد و موفق خود برنامه ریزی کنید. همچنین همیشه یادتان باشد هیچ‌گاه به دنبال کسی نگردید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه همیشه به فکر کسی باشید که بدون او قادر به زندگی نباشید.

مشاوره پیش از ازدواج فراموش نشود
ترس از ازدواج تا حدی طبیعی است اما اگر خارج از حد طبیعی باشد باید آن را جدی بگیرید چه بسا این ترس افراطی نشانه‌ای از عدم آمادگی فرد برای ازدواج محسوب می‌شود. حتما پیش از اقدام برای انتخاب شریک زندگی و تشکیل زندگی مشترک برای مشاوره‌های پیش از ازدواج به یک مشاور مراجعه کنید، البته این بدان معنا نیست که شما مشکل دارید بلکه می‌خواهید از توصیه‌های حرفه‌ای یک متخصص برای انتخاب همسر استفاده کنید. اطلاعات و گفت‌وگوهای صریح و بی‌پرده تحت نظر یک شخص سوم متخصص، می‌تواند به شما کمک کند تا تصمیم نهایی خود را برای ازدواج با اطمینان بیشتری اتخاذ کنید. اگرچه گذراندن دوره‌های آمادگی ازدواج، آموزش‌هایی از قبیل شیوه‌های درست انتخاب همسر، روش‌های شاد زیستن در زندگی زناشویی، آشنایی با تفاوت‌های شخصیتی زنان، مردان و... بسیار مفید است و نقش موثری در کاهش و غلبه بر ترس شما از ازدواج خواهد داشت.

ازدواج اجباری، هرگز!
اگر نتوانستید بر ترس خود از ازدواج غلبه کنید، حتما این موضوع را با فرد مقابل‌تان در میان بگذارید؛ اگرچه با این کار ممکن است رابطه‌تان برای همیشه به هم بخورد، اما بدانید این حقیقتی است که اگر امروز توان پذیرش آن را نداشته باشید، مجبورید فردا روزی که شاید بسیار دیر است، آن را بپذیرید. هیچ‌گاه از سر اجبار و احساس وارد زندگی مشترک نشوید، این امر صرفا باعث بدبختی شما و فرد مقابل‌تان می‌شود و این دور از انصاف است که دیگری تاوان ترس شما از ازدواج را بدهد.
منبع:جام جم