به گزارشامروله، «جنگ روایتها»؛ این یکی از کلیدیترین توصیفات از فضای رسانهای حاکم بر دوران معاصر است. توصیفی دقیق از رویارویی وتقابلهر آن چیزی که فراتر از «واقعیت» از سوی بازیگران میدان «روایت» میشود.
«راهبرد» یا همان «استراتژی» را به زبان ساده میتوان «نقشه راهی» برای عبور از این میدان جنگ، با حداقل هزینه و بیشترین دستاورد تعریف کرد. کارکرد اصلی «سینمای استراتژیک» با چنین پیشفرضی «روایتسازی» است. کارکردی که مروری کوتاه بر تاریخ سینمای جهان، به وضوح نشان میدهد، تا چه اندازه مورد بهرهبرداری سرمایهداران و سکانداران این «هنر-صنعت» بوده است.
اهمیت سینمای استراتژیک و بهرهگیری از ظرفیت این «هنر-رسانه» برای نقشآفرینی و اثرگذاری در میدان «جنگ روایتها» اما سالهاست که در ایران مورد غفلت قرار گرفته است.
سردار شهید حاجقاسم سلیمانی که از چهرههای اثرگذار در میدان رویارویی مستقیم با دشمن بود، بهرغم رسانهگریزی و اجتناب از حضور پرتکرار در برابر دوربینها خبری وغیرخبری، در مختصات فکری خود همواره نیمنگاهی به ظرفیت رسانه و بهخصوص اهمیت «روایتسازی» در قالبهایی چون «سینمای مستند» داشت. تجربه رویارویی مستقیم گروهی از مستندسازان فعال در حوزه مقاومت و نیز خاطرات به یادگار مانده از این سردار شهید، گواهی است بر این مدعا.
سردار سلیمانی که در ویترین سینمای داستانی هم تولیدات استراتژیک همچون «بادیگارد»، «بهوقت شام» و «بیست و سه نفر» را تکریم و پشتیبانی میکرد، در حوزه سینمای مستند نگاهی پدرانه به فعالان حاضر در میدان داشت و از همینمنظرثبت تجربهها و روایتهای مستندسازان این حوزه میتواند حکم نقشهراهی برای احیای این ظرفیت و توجه ویژهتر به آن در سینمای ایران باشد.
آنچه در این گزارش میخوانید روایت دو مستندساز از تجربه حضور در میدان مقاومت و خاطرات آنها ازمواجهه سردارسلیمانی با فعالان این حوزه است و روایت سوم از آن مستندسازی است که با تمرکز بر بازتابهای مجازی شهادت حاج قاسم، مستند «پرچمهای مجازی» را به جشنواره «سینماحقیقت» امسال رساند تا سهمی در ثبت یک روایت تأثیرگذار در میدان «جنگ روایتها» داشته باشد.
گفتگویخبرگزاری مهربا این سه مستندساز را در ادامه میخوانید.
روزی که حاج قاسم را درحرمدیدم
ساسان فلاحفر کارگردان مستند «خاطرات بادیه» در گفتگو باخبرنگار مهردرباره لزوم ساخت آثاری در حوزه مقاومت و معرفی خدمات چهرههای این حوزه گفت: در زمان ساخت «خاطرات بادیه»یک بارحاج قاسم سلیمانی را در سوریه در حرم حضرت رقیه (س) دیدم، هیچوقت یادم نمیرود که فرماندهای با آن عظمت وابهتبا ما سر یک سفره غذا خورد و برای هر کدام از ما لقمهای گرفت، این شیرینترین خاطرهای است که از او دارم.
وی افزود: تصاویری که از حاج قاسم در مستند «خاطرات بادیه» وجود دارد توسط تیم فیلمبرداران ما تهیه شده، واقعیت این است که «فاطمیون» برای حاج قاسم اهمیت زیادی داشت بنابراین در آن زمان او به صورت سرزده آمده بود که با بچههای افغانستانی دیدار کند. بچهها از این دیدارها یک انرژی مضاعف میگرفتند پس حاج قاسم تلاش میکرد با آنها وقت زیادی بگذراند، در نقاط حساس کنار آنها باشد و حتی گاهی مستقیم دستور عملیاتی را به آنها بدهد. آن چند پلانی که حاج قاسم را در «خاطرات بادیه» میبینیم مرتبط با همین ماجراست.
تیزر مستند «خاطرات بادیه»
فلاحفر ادامه داد: فاطمیون یکی از مهمترین نقش آفرینان در پایان دادن بهداعشبودند و این به خاطر این بود که حاج قاسم برای فاطمیون اهمیت و ارزش قائل بود البته فاطمیون هم دوست داشتند بخشی بزرگی از این اتفاقمهمبه دست آنها رقم بخورد از همین رو حاج قاسم این کار را برای آنها تسهیل کرد. میتوانیم بگوییم بخش مهمی از این اتفاق به دست فاطمیون انجام شد و این به خاطر محبت زیاد حاج قاسم به فاطمیون بود. الان میتوانیم بگوییم که یکی از بزرگترین یادگارهای حاج قاسم برای جبهه مقاومت، فاطمیون بودند.
فلاحفر: حاج قاسم به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود به همین دلیل رسانه گریز بود وغایتخود را که شهادت بود در گمنامیجستجومیکرد. تا جایی که میشد به اهالی رسانه که عملیاتها را پوشش میدادند کمک میکرد اما به همان اندازه هم از دیده شدن دوری میکرداین کارگردان گفت: او به عنوان یک فرمانده رده بالای نظامی به خوبی متوجه رسانه و تاثیرات آن بود به همین دلیل رسانه گریز بود وغایتخود را که شهادت بود در گمنامیجستجومیکرد. تا جایی که میشد به اهالی رسانه که عملیاتها را پوشش میدادند کمک میکرد اما به همان اندازه هم از دیده شدن دوری میکرد به همین دلیل است که حداکثر پنج شش سال است که او را با این وسعت میشناسیم و با ایندقتمیبینیم.
وی افزود: سردار در پشت صحنه فیلم سینمایی ۲۳ نفر حاضر شد و این فیلم را کلید زد. او به برخی نظر میداد که در این موضوع و درباره تحولاتی که در سوریه رخ داده، آثاری را بسازید. این درک بالا و نگاه درست او بهرسانهبود. از نگاه یک آدم نظامی این رسانهگریزی زاویهای درست است، او نمیخواست دیده شود اما کارهای بزرگی را انجام داد. از یک جایی به بعد با اصراری که اهالی رسانه داشتند و لازم بود جلوی دوربین آمدند. بر حسب اخبار مختلفی که به دستمان میرسید متوجه شدیم که خیلی از مستندها را میدید و نظراتش را اعلام میکرد البته نظرات غیر کارشناسی ارایه نمیداد و در جایی که تخصص نداشت آن را به اهل فن میسپرد.
فلاحفر بیان کرد: زمانی که حاج قاسم را دیده بودیم او همان شهرت یک فرمانده بزرگ جنگی را داشت و به همین دلیل رفتار او برایم عجیب بود. هرچند فعالیتها و خدمات او در سه چهار سال پایانی عمرش بیشتر برای مردم شناخته شد اما اگر مامیبینیم حزبالله لبنان وجود دارد، نفس میکشد و بزرگترین مانع برای رشد اسراییل است، به برکت وجود حاج قاسم بوده است. حزب الله سوری،حشدالشعبی، فاطمیون،زینبیون،حیدریونهم از خدمات اوست البته باید بپذیریم که او خیلی دیر به مردم شناسانده شد این امر دلایلی هم داشت و به نظر میرسد اصلاًنبایدزودتر شناخته میشد. ضمن اینکه او خودش هم دوست نداشت دیده شود بلکه بیشتر دوست داشت کار کند به نظرم این تقدیر خدا بود که حداقل در این سه چهار سال آخر مردم توانستند حاج قاسم را بشناسند و به او افتخار کنند تا در چنین روزی تازه ما بفهمیم که ما چه کسی را از دست دادهایم.
این کارگردان توضیح داد: ما رسانهایها و مستندسازان دوست داریم این افراد بیشتر شناخته شوند اما افراد نظامی به جهت مسایل امنیتی و حفاظتی بیشتر دوست دارند دیده نشوند اما به نظرم به ما و تلاشهای ما برمیگردد که باید از راههای مختلف این کار را انجام بدهیم اگر این افراد دیده و خدمات آنها شناخته نشود ممکن است ضرر به همراه داشته باشد. شاید اگر حاج قاسم زودتر شناخته میشد خیلی اتفاقات بهتری رخ میداد و این افتخار ملی زودتر برای ماارمغانهاییداشت ما تنها سه چهار سال از شناختعلنیاو لذت بردیم وبعد تبدیلبه یک قهرمان شهید شد.
وی اظهار کرد: ما درباره یک قهرمان واقعی صحبت میکنیم، نمیخواهم شعار بدهم ولی همین که ما حالا با هم صحبت میکنیم، شاید از برکات و خدمات وجود ایشان باشد نه تنها ما بلکه مردم تمام منطقه. البته بعد از شهادت حاج قاسمدو قطبیایایجاد شد و عدهای نظرات مخالف داشتند، ولی سوال من این است با کسی که اسلحه روی مردم میکشد چه باید کرد؟ بدیهیترین پاسخ این است که باید او را از میان برد تا مردم در امنیت باشند. ما گوشه کوچکی از فعالیتهای عدهای جانی در حادثه مجلس و رژه اهواز را دیدیم و متوجه شدیم که آنها کاری ندارند که چه کسی در مقابلشان قرار دارد و همه را میکشند، باید با آنها چه کرد؟ باید آنها را از میان برد. اگر ما رسانهایها ماجرا را برای مردم درست تبیین کنیم ایندو قطبیهاایجاد نمیشود این در حالی است که هنوز ماجرای سوریه برای مردم تبیین نشده است. هنوز، مردم نمیدانند نیروهای ما چرا در سوریه هستند، چرا به لبنان کمک میکنیم.... این کار وظیفه ماست که رسانه در دست داریم، میتوانیم تحقیق کنیم و مردم را بیشترآگاهکنیم. هنوز بعد از ۸ سال ماجرای سوریه، عراق، لبنان و… را درستتبییننکردیم. اگر همه چیز درست بیان شود این دو قطبی دیگر ایجاد نمیشود.
گزینشی که نشان از سواد رسانهای سردار داشت
احمد عبدالرحیمی که این روزها در سوریه مشغول ساخت مستند-پرتره سردار شهید اصغر پاشاپور و مستند-پرتره شهید حاج محمدپورهنگاست در گفتگویی مجازی باخبرنگار مهرتاکید کرد که سردار سلیمانی رسانه گریز نبوده بلکه دقتی تام و تمام در گزینش رسانههای معتمد داشت که نشان از سواد رسانهای او داشت.
این مستندساز در تشریح این موضوع بیان کرد: حاج قاسم به هیچ وجه رسانهگریز نبود،. البته او به طور طبیعی و در اغلب موارد غیرقابل دسترس بود. برخی فیلمبرداران و خبرنگاران به روالی که از آقایان ومسئولانینظام خبر تهیه میکنند نمیتوانستند از حاج قاسم گزارشی بگیرند چون او ملاحظات امنیتی داشت اما این دلیلنمیشود بگوییماو رسانه گریز بود بلکهشناختشبه قدری بود که از این سلاح رسانه به جا استفاده و بهرهگیریمیکرد حتیبیش از هر شخصیتی در سطوح بالای نظام و بسیاری از مدیران رسانه، سواد رسانهای وفهماز رسانه داشت. من خاطرم هست در سالنودو پنج وقتی حلب آزاد شده بود من مشغول ساخت مستندی با موضوع آزادسازیحلب بودم. حاج قاسم جلسهای در جنوب حلب داشت.
عبدالرحیمی: برخی فیلمبرداران و خبرنگاران به روالی که از آقایان ومسئولانینظام خبر تهیه میکنند نمیتوانستند از حاج قاسم گزارشی بگیرند چون او ملاحظات امنیتی داشت اما این دلیلنمیشود بگوییماو رسانه گریز بود بلکهشناختشبه قدری بود که از این سلاح رسانه به جا استفاده و بهرهگیری میکردعبدالرحیمی ادامه داد: من برای ضبط برنامه بهآجارفته بودم یادم است که اولین برخوردی که حاج قاسم با من داشت این بود که از من سوال کرد در حال حاضر در منطقه چه کاری انجام میدهم من توضیح دادم که در حال ساخت مستند هستم. حاج قاسم به شدت از اینکه ما از حادثهای که در آن روزها اتفاق میافتاد، مستندی میساختیم بسیار خوشحال شد، ما را تشویق کرد و نکات ریز جذابی را به من گفت. در ابتدا تصور میکردم صحبتهای او، تذکرات محتوایی و موضوعی است اما بعد که حرفهایش را مرور کردم، دیدم یک نگاه فنی دقیق به کار مستندسازی دارد. حتی یادم است در مورد اسم مستند سوال پرسید که من گفتم تازه ضبط کار را شروع کردهام و اسم خاصی را انتخاب نکردهام کهخاجقاسم پیشنهاد داد از لغات عربیانقاضحلب (فتح حلب) استفاده کنید که من بعدها آن اسم را روی مستند گذاشتم که این نشان میداد که ایشان به شدت به انواع و اقسام ابزارهای رسانهای و بحث مستند اهتمام دارد.
وی ادامه داد: یادم است در عملیات آزادسازیبوکمالاز جنوب شرق منطقه بچههایحیدریونیک عملیات سخت و پیچیده را انجام دادند و ما در آن محور مشغول کار تصویربرداری بودیم وقتی آن عملیات با پیروزی جبهه مقاومت به پایان رسید ما خدمت حاج قاسم رسیدیم. فرمانده آن محور ما را به حاج قاسم نشان داد و گفت این افراد همراه بچههای خطشکن رفته بودند و بی احتیاطی کرده بودند. این فرمانده میگفت نباید باخط شکنهامیرفتیم چون خطرات زیادی داشت البته ما هم سلاح دستمان نبود بلکه دوربین دستمان بود که اسنادی در آن ضبط شده بود و نیاز به مراقبت داشت. از سوی دیگر به طور کلی در آن میدان ما عنصری بودیم که نیاز به مراقبت داشتیم آن فرمانده به حاج قاسم گفت به این افراد تذکر بدهید که دیگر این کار را نکنند اما حاج قاسم بدون اینکه تعللی کند، گفت هر کسی باید کار خود را انجام بدهد و این افراد هم کار خود را انجام میدهند حتی یادم است وقتی آن فرمانده این نکات را میگفت من لحظهای ترسیدم که نکندسردار ناراحتشود چون روحیه ما هم به هم میریخت ولیسرداراز ما حمایت کرد و به آن فرمانده با سابقه متذکر شد که هرکسی کار خودش را باید انجام بدهد. این برخورد برای من جالب بود به طوری که این نکته را به بچههایی که در آنجا کار رسانهای میکردند بازگو کردم تا اهمیت کار خود را بدانند
عبدالرحیمی بیان کرد: حاج قاسم با دوربینی که نمیشناخت و فیلمبرداری که برای او آشنا و مورد اعتماد نبود قطعاً برخورد میکرد. خیلیها این برخورد را دیده بودند و ممکن است برداشتشان این باشد که او با رسانه و فضای اینچنینی مشکل داشت اما قطعاً ایننبود اوبا کسی که نمیشناخت یا بهتر بگویم با فیلمبردار و دوربین به دستی که نمیشناخت و مورد اعتماد نبود یا برخورد میکرد یا خودش را از او دور میکرد که طبعاً در این میان بحث امنیتی هم مطرح بود اما بحثمهمتراین بود که سردار رسانه را به درستی میشناخت، چون میدانست که کجا باید با چهدوربینیو چه نوع نگاه رسانهایمواجههداشته باشد و اصلاً چه مواجههای داشته باشد.
این مستندساز ادامه داد: یعنی بر اساس همان سواد رسانهای بالایی که داشت، نوع تصاویری را که به عنوان سند از او گرفته میشد، گزینش میکرد و به راحتی اجازه نمیداد هر فیلمبرداری رفتار ایشان را به تصویر بکشد. در اغلب این موارد انتخاب با خودش بود. یادم است روزی که محور مقاومت به مرز عراق رسید، بیابانهای شرق سوریه پاکسازی و منجر به آزادسازی این منطقه شد او به مرز آمد و به اتفاق رزمندگان جبهه مقاومت دو رکعت نماز خواند. تصاویر او همان موقع دیده شد در آن زمان تعدادی دوربین فیلمبرداری و عکاسی در منطقه بود. سردار میخواست چند کلمهای صحبت کند، پیش آمد و به من گفت با کدام دوربین صحبت کنم و من هم توضیحات را ارایه دادم. او رو به روی همان دوربینی که گفتم ایستاد و صحبت کرد این رفتار یک فرمانده و ژنرال نظامی با آن مختصات و آن حساسیتها بود آن حساسیتهایی که در همان لحظه درمرزداشت نشان از دقت نظر او داشت چون دنبال روزنه اصلی فضای رسانهای بود و این کار از سواد بالای رسانهای شخصی مثل حاج قاسم برمیآمد.
حاج قاسم گفت؛ میخواهید من را خراب کنید؟
وی ادامه داد: یکی از ابعاد برجسته روحی و اخلاقی حاج قاسم تواضع محض او بود،سرداراز هر آنچه که او را در محور قرار میداد، دوری میکرد از همینباباز فیلم و انتشار عکس هم جلوگیری میکرد. یادم است وقتیبوکمالآزاد شد و او پایانداعشرا اعلام کرد، گفت جشنی درمیداناین منطقه برگزار شود و نیروها و شبکهها و خبرگزاریهای معتبر بیایند در ادامه من هر چه نگاه کردم دیدم فرمانده کل جبهه مقاومت که از سه ماه قبل گفته بود پایانداعشرا به زودی اعلام میکنیم خودش در میدان حضور ندارد. به سرعت به مقر او رفتم و دیدم تنها قدم میزند به او توضیح دادم همه چیز آماده است و تنها حضور شما لازم است، اگر مصاحبهای هم کنید خوب است که او گفت نه و این کار را به بچهها واگذارکنید.
سردار سلیمانی نه فقط سینما را بلکه اصل رسانه را یک ابزار کارآمد برای پیشبرد اهداف جبهه مقاومت میدانست و بهشدتحضور دوربینهایی که در جبهه مقاومت در حال ثبت تاریخ شفاهی جنگ بودند، تاکید داشت و به شدت بچههای فیلمبردار و دوربین بهدسترا حمایت میکردعبدالرحیمی ادامه داد: من اصرار کردم اما حاج قاسم یک چهره جدیتر گرفت و گفت میخواهید من را خراب کنید؟ این موضوع عجیب بود چون همیشه به شدت مراقب رفتار و حال معنوی خودش بود دیگر اصرار نکردم اما گفتم چنین قصدی ندارم امادوبارحرف خود را تکرار کرد این موضوع نشان میداد که تصمیم گرفته در آن فضا حاضر نشود او همان حاج قاسمی بود که وقتی روستای کوچکی را فتح میکردیم حضور پیدا و از بچهها تشکر میکرد ولی وقتی دید دیگر آخر قصه است خود را شکست و به میان آن جمع نیامد یعنی در عین حال که رسانه و رفتار رسانهای را میشناخت یک مراتبی را رعایت میکرد که این امر از کمتر کسی دیده میشود.
این مستندساز با اشاره به تاکید او بر سینما و مستند بیان کرد: سردار سلیمانی نه فقط سینما را بلکه اصل رسانه را یک ابزار کارآمد برای پیشبرد اهداف جبهه مقاومت میدانست و بهشدتحضور دوربینهایی که در جبهه مقاومت در حال ثبت تاریخ شفاهی جنگ بودند، تاکید داشت و به شدت بچههای فیلمبردار و دوربین بهدسترا حمایت میکرد. او سال ۹۵ از نمایندگان سینما و مراکز سینمایی خواست که گروههای رسانهای خود را به سوریه و عراق بفرستند تامحتوااتولید کنند یعنی مستند و فیلم بسازند و کارهای کوتاه اثرگذار ارایه بدهند حاج قاسم مستقیماً به خیلی از آقایان رسانهای پیشنهاد و تاکید کرد و این نشان از توجه دقیق او به رسانه داشت. ضمن اینکه حاج قاسم بهقدری شبکههای ضعیف و شبکه قدرتمند رسانهای را میشناخت که گاهی توصیه میکرد با فلان شبکهها کار کنید و با فلان شبکهها نه.
وی در پایان گفت: در یک سال گذشته آثار بسیار خوبی درباره حاج قاسم ساخته شده و به مرور زمان ابعاد مختلف شخصیت او آشکار میشود. بیننده هم نیاز است قدری بصیرت داشته و مسایل را متوجه باشد. باید عنوان کنم سلامتی و امنیتی که در ایران داریم مدیون لحظه به لحظه رزمندگان و بهویژه شهدای مقاومت هستیم. خوشحالم که به جای چشم سر چشم دیگری بهنامدوربین داریم که بتوانیم آنچه را که اتفاق افتاده به تصویر بکشیم
برای کارهایخود تبلیغنمیکرد اما...
حسن جعفری کارگردان مستند «پرچمهای مجازی» است؛ مستندی با موضوع واکنشهای مجازی به خبر شهادت سردار سلیمانی و پیرو آن ممانعت شبکههای اجتماعی خارجی مانند اینستاگرام از فراگیری واکنشها. این مستند در جشنوارهسینماحقیقتامسال رونمایی شد.
این کارگردان در گفتگو باخبرنگار مهرگفت: حاج قاسم برای انجام کارهای خود هیچوقت تبلیغ نمیکرد و خدمات خود را در خفا ارایه میداد. خیلی از خدمات ایشان حالا نه بلکه سالها بعد مشخص میشود. حاج قاسم از پشت صحنه چند فیلم و مستند بازدید کرد و این نشان میدهد که او به رسانه در جبهه مقاومت اهمیت میداد. او هرچند در جنگ سخت حضور داشت ولی به جنگ نرم هم اهمیت میداد و جبهه رسانه را تقویت میکرد.
وی ادامه داد: همانطور که حضرت آقا در سالهای اخیر به ظرفیتهای فضای مجازی اشاره کردند ما میبینیم چقدر فعالیت جبهه مقاومت در فضای توییتر و اینستاگرام زیاد شده و این حیرتانگیز این است که محصولات خوبی ارایه میدهند. ما کمتر توانستهایم حاج قاسم را جلوی دوربین ببینیم و مستندسازان کمتر توانستند او را جلوی دوربین بیاورند و از اومصاحبههاییتهیه کنند شاید ما دقیقاً از خدمات او خبر نداشته باشیم اما کسانی که به او نزدیک بودند میدانند که او به جنگ نرم و ساخت فیلم و رسانه اهمیت میداد که حضورش در پشت صحنه آثار به همین منظور بوده است.
جعفری: شهادت سردار سلیمانی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه رسانههای غربی از سالها قبل روی او مانور میدادند اما ما خودمان در داخل ایران چندان سردار را نمیشناختیم مجلات معروفویکو تایمز اولین بار عکس سردار را در صفحه اول گذشتند و بسیاری از ایرانیان از طریق همین رسانههای آمریکایی متوجه شدند که ژنرالیبه اینعظمت در حال خدمت به جبهه مقاومت استاینکارگردانبیان کرد: شهادت سردار سلیمانی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه رسانههای غربی از سالها قبل روی او مانور میدادند اما ما خودمان در داخل ایران چندان سردار را نمیشناختیم مجلات معروفویکو تایمز اولین بار عکس سردار را در صفحه اول گذشتند و بسیاری از ایرانیان از طریق همین رسانههای آمریکایی متوجه شدند که ژنرالیبه اینعظمت در حال خدمت به جبهه مقاومت است هرچند همان کاررسانههایبه منظور آماده کردن افکار عمومی برای ترور بود اما به هر حال رسانه در هر نوع خود یعنی فیلم مستند و… از جنگافزارها اهمیت بیشتری دارد ما در این حوزهدستپایین داریم در حالی که غربیها در شرایط بهتری از این نظر قرار دارند پس ما باید خودمان را به آنها برسانیم.
جعفری با بیان اینکه بعد از شهادت سردار سلیمانی تعداد زیادیپستواستوریدر اینستاگرام منتشر شد اما توسط همین شبکه پاک شد، اظهار کرد: این موضوع را همه فهمیدند که گردانندگان این شبکههای مجازی به نوعی از عکسها و پوستر سردار هم میترسیدند این نشان میداد که سعی در حذف او از رسانه داشتند این در حالی است که آنها به آزادی بیان معتقدند. ما هم فیلمی در همین رابطه ساختیم، با افراد مختلفی که پستهای آنها توسط اینستاگرام پاک شده بود، صحبت کردیم و به شخصیت سردار هم پرداختیم.پستهاواستوریهر کدام پرچمی در فضای مجازی بودند.
این کارگردان گفت: ما در استفاده و به دست گرفتن فضای مجازی ضعفهایی داریم و هنوز نمیتوانیم حتی در داخل کشور حرف خودمان را درست بیان کنیم. مستندسازان میتوانستند به جبهه مقاومت و جنگ سوریه بپردازند هرچند آثاری در این حوزه ساخته شده اما به قدرت آثار غربیها نبوده است. به هر حال خیلی از افراد در ایران تحت تاثیر فضای رسانهای غرب قرار گرفتهاند حتیبی بیسی و … مستندهایی به همین منظور ساخت تاافکار رااز جبهه مقاومت منحرف کند اما ما در آن اندازه کار نکردیم به هر حال آنها در بحث رسانه و تولید محتوا در سینما و مستند قوی هستند و برخی تحت تاثیر آنها قرار میگیرند بنابراین ناخودآگاه دو قطبی ایجاد میشود که مضر است.
وی در پایان گفت: ناگفتههای زیادی درباره حاج قاسم وجود دارد که میشود آنها را به تصویر کشید سردار خدمات و فعالیتهای زیادی داشته که میشود مستندهای زیادیساخت ضمناینکه راشهای زیادی درباره او تهیه شده که دست سپاه است و نمیشود به راحتی به آنها دسترسی پیدا کرد چون در آن فیلمها افرادی هستند که نباید چهره آنها دیده شودبنابراین مستندسازان باید به این سمت بیایند و نهادهای مربوطه که اطلاعات و آرشیوی دارند در اختیار مستندسازان قرار دهند.