به گزارش امروله ،رئیس جمهور در روز تحلیف خود در مجلس از برنامه دیپلماسی کشور رونمایی کرد؛ ابراهیم رئیسی در فرازی از سخنان خود گفته است: تحریمها باید برداشته شود و از هر تلاشی برای تحقق این هدف استقبال میکنیم.
ساعتی پس از سخنان رئیسی در پارلمان؛ ند پرایس، سخنگوی کاخ سفید در واکنش به اظهارات جدید ابراهیم رئیسی تأکید کرد که اگر ایران عزم راسخی برای برداشته شدن تحریمها دارد به مذاکرات وین بازگردد.
ماجرای عجیبی است! در حال حاضر آمریکاییها بیشتر از ایران برای ادامه مذاکرات وین بیتابی میکنند. دلیل اصرار آمریکاییها در ادامه یافتن مذاکرات هستهای را باید در سخنان دو هفته پیش راب مالی مذاکرهکننده ارشد آمریکایی جستجو کرد. نماینده ویژه آمریکا در امور ایران گفته بود که پروژه فشار حداکثری بهسختی شکست خورد و آمریکا برای احیاء خود باید به برجام بازگردد.[۱]
تحلیل گران سیاست خارجه بر این باورند که تلاش آمریکا برای بازگشت به برجام در وین بهمنظور ایجاد یک اتحاد بینالمللی با کشورهای اروپایی، برای هماهنگی در افزایش فشار بیشتر به ایران طراحیشده است.
در ایران با تحلیل دقیق از تحرکات واشنگتن دور هفتم مذاکرات تعلیق شده است؛ هیئت نظارت بر حسن اجرای برجام با رصد دقیق از تحولات پیش رو بهدرستی مانع از شکلگیری یک توافق نیمبند، برخلاف حکم کلی نظام درباره لغو همه تحریمها و راست آزمایی آن گردید.
اما سخنان اخیر رئیسجمهور در لغو تحریمها را باید از کدام زاویه نگریست؟ در حال حاضر دو زاویه دید به مذاکرات وین وجود دارد. طرف غربی تمایل دارد مذاکرات پیش رو با همان شیوه طی شده در ۶ دور قبلی ادامه پیداکرده و دولت جدید همان راه و روش حسن روحانی را ادامه دهد. اما در تهران شعاع دید نسبت به وین تغییر کرده است. اگرچه شاهبیت سخن ایران چه در دولت قبل و چه دولت مردمی «لغو تحریم» است؛ اما شیوه برخوردها نسبت به قبل تفاوت از زمین تا آسمان است.
آمریکاییها در خیال باطل خود گمان میکنند که میتوانند چون ۸ سال گذشته با دادن چند وعده پوچ و خام مذاکرهکنندگان ایرانی را سر میز آورده و بدون دادن امتیازی صنعت هستهای و موشکی را از مدار خارج کنند؛ از همین رو تا خبری از جانب ایران برای لغو تحریمها به گوششان میرسد؛ با حیلهگری آدرس وین را برای تهران میفرستند؛ درحالیکه دوران بازی بدون دستاورد میان ایران و غرب به پایان رسیده و بایدن برای احیای برجام هیچ راهی جز اجرای تمام و کمال خواستههای ایران در لغو تحریمها نداشته و حق گذاشتن پیششرط نیز ندارد.
افول آمریکاییها در خاورمیانه و تخلیه پایگاههای آنها از یکسو و گرفتار شدن واشنگتن در جنگ دووجهی با مسکو و پکن (جنگ شبه تسلیحاتی و اقتصادی) مجال درگیری بیشتر با ایران را به آنها نخواهد داد؛ ازاینرو توافق معقول با تهران تنها گزینه روی میز برای رئیس جمهور آمریکا در ماههای آینده است.
بر این اساس باید گفت تغییر دولت در ایران تنها به معنای تعویض مذاکرهکنندگان در آینده نخواهد بود؛ بلکه مفهوم«مذاکره»و«لغو تحریمها»نیز تغییر کرده است. طرف غربی باید تمام خاطرات شیرین خود با تیم ایرانی در هشت سال گذشته را فراموش کرده و بستهای قابلفهم برای لغو همه تحریمها بدون تگ استثنا را روی میز قرار دهد.
پیشواز ایران برای مذاکرات آینده در لغو تحریمها برای غربیها ملاحظاتی دارد:
۱- تفکر کدخدا و رعیت؛ برتری چشم رنگیها بر شرقیها و مفاهیمی ازاین دست که سالها بر شکل مذاکرات و نتایج آن حاکم بوده رنگباخته و تفاهم برابر بر اساس حفظ منافع ملی ایران و مقاومت اسلامی و مردمی منطقه جایگزین آن خواهد شد.
۲- در هشت سال گذشته ظریف، وزارت امور خارجه را به "وزارت مذاکره" یا "وزارت برجام" تبدیل کرده و مذاکره با غرب بیش از آنکه دربرگیرنده مؤلفههای مرتبط امنیت ملی ایران باشد، منافع یک جناح خاص را پیش برده است. این وضعیت باعث سوءاستفاده دشمن گردیده و با دادن وعدههای سرخرمن امتیاز کسب کردهاند، ازاینپس با درایت رئیسجمهور و شورای عالی امنیت ملی مفاهیمی چون باند نیویورکیها، حلقه نیاوران و... منحل شده و یک گروه شاخص مسئولیت و شکل ارتباط با طرف غربی را بر عهده خواهند داشت.
۳- دولت روحانی گمان میکرد که با حل مناقشه هستهای با آمریکا؛ روابط تهران با واشنگتن عادیسازی شده و سیل دلارهای آنها (تا سطح ۴۰ میلیارد دلار) برای توسعه روابط تجاری با ایران جاری میشود؛ تیم مذاکرهکننده جدید این توهم را کنار گذاشته و بهخوبی میداند مسئله دشمن با ایران هستهای نیست و مذاکره بهانهای برای تضعیف ایران و تبدیل آن به یک کشور خنثی است؛ آمریکاییها دیگر از این وجه اندیشه لیبرال مآب سودی نخواهند برد.
۴- ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای عالی امنیت ملی و خارج کردن آن از دست وزارت خارجه؛ آن وزارت را چابکتر کرده و با ترمیم مجدد معاونت اقتصادی نقشهای جدیدتری برایش ترسیم میشود. ترکیه بهعنوان رقیب ایران در منطقه در حال حاضر بیش از ۲۰۰ رایزن اقتصادی داشته و از بسط روابط خود بهره قابلتوجهی میبرد.
مهمترین مأموریت برای وزارت خارجه در آینده تغییر نگرش حاکم بر آن است، البته این موضوع با تغییر یک وزیر امکانپذیر نبوده و لازم است مراکز آموزشی و پژوهشی نزدیک به وزارت خارجه بهصورت بنیادین متحول شوند؛ لازم است در اقدامی جهادی و انقلابی تفکرات باقیمانده از دوران قاجاریه و قرن نوزدهی بر آن نهاد تغییر کرده و سیاستگذاریهای مزیت محور جای راهبردهای نیاز محور را گرفته و «روحیه غربگرا» تغییر کند.
قبل از هر مذاکره با طرف آمریکایی نیاز است با یک انقلاب فرهنگی شاخصهای موجود تغییر کرده و بهجای رشد دیپلماتهای تشنه مذاکره با آمریکا، مردان و زنانی چون شهیدان رکنآبادی و متوسلیان پرورش یابند.