همانند کسی که راه پر خطر و منتهی به دره و سقوط را می شناسد و به رهروان هشدار می دهد که مواظب کمین ها،گردنه ها،پرتگاهها و غارتگران باشند،امام علی(ع) هشدار دهنده در سر راه زندگی است،تا انسانها از رهگذر دوستان ناباب،به درّه نیفتند و در اثر غفلت از خطرها و لغزشگاهها،به سقوط کشیده نشود.
باید به جهان،رفیق فهمیده گرفت
هم صحبت مشفق و جهاندیده گرفت
هرگزخردش به دوستی نپسندد
آن کس که رفیق ناپسندیده گرفت
و این دوست ناپسند کیست که باید از او حذر کرد؟
و ویژگی آنان که شایسته ی دوستی نیستند،چیست؟
از سخنان حضرت علی(ع) بهره می گیریم و کسانی را که از دوستی با آنان نهی شده است،می شناسیم:
1- کوته فکران بدکار
افراد سست اندیشه،جاهل و کوته فکر،به خصوص اگر از نظر عمل و رفتار هم اهل خلاف و زشت کاری باشند،شایسته ی دوستی نیستند،چون همنشینان را به وادی جهالت و فساد می کشند.امام علی(ع) می فرماید:«وَ احذَر صَحابَةَ مَن یَفیلُ رأیُهُ و یُنکَرُ عَمَلُهُ:از همنشینی با کسی بپرهیز که اندیشه اش سست و ضعیف،و کارش زشت و ناپسند است».1
2- فاسقان گنهکار
آنان که لاابالی و تبهکار و اهل معصیت و خلاف اند،دیگران را هم به راه گناه می کشند،تا شریک جرم و همراه برای خود داشته باشند.مثل پرهیزی که از مبتلایان به بیماریهای واگیردار داریم،باید از دوستی با اهل فسق و فجور بپرهیزیم،چون آلودگی آنان دامن ما را هم می گیرد و بدنامی برای ما به بار می آورد.
امام علی(ع) می فرماید:«اِیّاکَ و مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ،فَاِنّ الشَّرَّ بالشَّرِّ مُلحَقٌ:از مصاحبت و دوستی با فاسقان بپرهیز،چرا که بدی به بدی می پیوندد».2
در کلام دیگری،آن حضرت می فرماید:«ایّاکَ وَ مَصادقةَ الفاجِر فانّه یَبیعُکَ بالتّافِهِ:از دوستی با فاجر حذر کن،چون تو را به بهای اندک می فروشد».3
3- احمق
احمق،کسی است که نابخرد است و کارهایش عاقلانه نیست،حرفهای سفیهانه می زند و درک و شعور ندارد.امام درباره ی پرهیز از دوستی با چنین کسی می فرماید:«اِیّاکَ و مُصادَقَةَ الأحمقِ،فَاِنَّهُ یُریدُ اَن یَنفَعَکَ فَیَضُرَّکَ:از دوستی با احمق و نادان بر حذر باش،چرا که او می خواهد به تو سود برساند،امّا [به خاطر حماقتش] به تو زیان می رساند».4
در حکایات و ادبیات فارسی،ماجرای «دوستی خاله خرسه»،مصداقی روشن بر همین گونه ضرر زدنها از سوی دوستی های احمقانه است.امام علی(ع) در سخنی دیگر با تعبیر«مائق» از این گونه افراد یاد کرده،می فرماید:«با بی خرد و احمق همنشین مباش،چرا که کار خودش را در نظر تو زیبا جلوه می دهد و دوست دارد تو هم مانند او باشی».5
ترک دوستی با نابخردان،دستاورد مهمّی دارد و با پیوند با خردمندان برابری می کند.آن حضرت،برای آنکه قطع رابطه کنندگان با افراد جاهل،احساس زیان نکنند،در فایده ی این کار می فرماید:«قَطیعةُ الجاهِلِ تَعدِلُ صِلَةَ العاقِل:گسستن از نادان،برابر پیوند با خردمند است».6
با بدان کم نشین،که صحبت بد گرچه پاکی،تو را پلید کند
آفتاب بدین بزرگی را پاره ای ابر،ناپدید کند
4- بخیل
افراد تنگ نظر و بخیل،همیشه از خیررسانی به دیگران مضایقه می کنند و بهره ای به مردم نمی رسانند.از این رو،دوستی با آنان بیهوده و زیانبار است.کلام حضرت درباره ی نهی از دوستی با بخیلان چنین است:«وَ اِیّاکَ و مُصادَقَةَ البَخیلِ،فَاِنّهُ یَقعُدُ عَنکَ اَحوَجَ ما تَکُونُ الیه:از دوستی با بخیل بپرهیز،چون او در سخت ترین شرایط نیازمندی تو،از کمک رسانی به تو دریغ می ورزد».7
5- دروغگو
کسی که از دیگران نزد شما دروغ می گوید،از شما هم نزد دیگران دروغ خواهد گفت.بر دروغگو نمی توان اعتنا کرد،چرا که نه گفتارش پایه و اساسی دارد،نه رفتارش.به تعبیر امام علی(ع) دروغگو یک فریبکار است:«اِیّاکَ و مُصادَقَةَ الکذّابِ،فاِنَّهُ کالسَّرابِ،یُقَرِّبُ عَلیکَ البَعیدَ،و یُبَعِّدُ عَلیکَ القریبَ:از دوستی با دروغگو پرهیز کن،چرا که او مانند «سراب» (آب نما) است.دور را در نظر تو نزدیک جلوه می دهد و نزدیک را در نظرت دور نشان می دهد».8
و چه زیانی برای انسان بیشتر از دوستی با این گونه افراد،که دوستان خود را در دامن یک سراب فریبنده می افکنند،تا حقایق جهان و واقعیتهای اطراف خود را نشناسند.به هیچ حرف دروغگو نمی توان اطمینان کرد،چون با مردم یکرو و صادق نیست و آنان را به اشتباه می اندازد.
«ای جان فدای آن که دل اش با زبان یکی است».
به قول حافظ:
نخست موعظه پیر می فروش این است که از مصاحب ناجنس،احتراز کنید
6- متّهم
از آنجا که مبنای قضاوت نسبت به اشخاص،دوستان و همنشینان آنهاست،دوستی با افراد مورد تهمت(متهم بودن به کفر،نفاق،فساد اخلاقی،بی دینی،ناتوانی و...) به همنشینان آنان هم سرایت کرده،دامنگیرشان می شود.به تعبیر آن حضرت:«الصّاحِبُ مُعتَبَرٌ بصاحِبه:دوست را با دوستش می سنجند».9
بنابراین،از نشست و برخاست و رفاقت با افراد متّهم نیز باید حذر کرد.امام علی(ع) می فرماید:«لاخیرَ فی مُعینٍ مَهینٍ،وَ لافی صَدیقٍ ظَنینٍ:خیری در یاور خوار و خوارکننده و در دوستِ متّهم و مورد بدگمانی نیست».10
7- دشمن دوست
وقتی با کسی دوست هستیم،دوستان او دوستان ما به شمار می روند و دشمنانش دشمنانمان.این حقیقت در کلام علی(ع) این گونه آمده است:دوستان تو سه گروه اند،دشمنانت نیز سه گروه.دوستانِ تو عبارت اند از:
1- دوست خودت 2- دوستِ دوستت 3- دشمنِ دشمنت؛
و دشمنان تو عبارت اند از:
1- دشمن خودت 2- دشمن دوستت 3- دوستِ دشمنت.11
بر اساس این تقسیم بندی،دشمن دوست ما هم دشمن به شمار می رود و با هم نباید دوستی کرد.درباره ی این نکته و دلیل پرهیز از این دوستی،امیرمؤمنان(ع) می فرماید:لاتَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدیقِکَ صَدیقاً فَتُعادِیَ صَدیقَکَ:دشمن دوستت را دوست نگیر،که با این کار،با دوستت دشمنی می کنی».12
8- افراد بی خیال
از ویژگی های دوست خوب،همدردی و غمخواری و کمک به دوست در شرایط دشوار و نیاز به مساعدت است.آنان که در گرفتاری ها به فکر دوست نیستند و اصلاً برایشان مهم نیست که دوستشان در چه وضعی است،شایسته ی دوستی نیستند.حضرت علی(ع) پا را فراتر گذاشته و اینان را «دشمن» می داند و می فرماید:«مَن لَم یُبالِکَ فَهُوَ عَدُوُّک:کسی که به فکر تو نیست و به تو اهمیّتی نمی دهد،او دشمن توست».13
در عالم دوستی و محبّت،شناخت دوست از دشمن بسیار مهم است و کسی که دوست واقعی خود را از دشمنِ دوست نما نشناسد،هم فریب می خورد،هم زیان می بیند.
ای بسا ابلیس آدم رو که هست پس به هر دستی نباید داد دست
دشمن شناسی از شناخت های بسیار لازم و مهم است،هر چند با بحث دوستی و دوست شناسی بی ارتباط نیست،امّا وارد این بحث نمی شویم و به همین اندازه درباره ی افراد نامناسب برای دوستی بسنده می کنیم.
پی نوشت ها
1- نهج البلاغه،نامه 69.
2- نهج البلاغه،نامه 69.
3- همان،حکمت 38.
4- همان،حکمت 38.
5- همان،حکمت 293:«لاتَصحَبِ المائقَ،فانّه یُزیّنُ لک فِعلَهُ،وَ یَودُّ تکونَ مِثلَه».
6- نهج البلاغه،نامه 31.
7- همان،حکمت 38.
8- همان،حکمت 38.
9- نهج البلاغه،نامه 69.
10- همان،نامه 31.
11- نهج البلاغه،حکمت 295:«فَأصدِقاؤک:صَدیقُک،صَدیقُک،و صَدیقُ صدیقِک و عدوُّ عدوِّک...».
12- همان،نامه 31.
13- همان،نامه 31.
منبع : درسهایی از نهج البلاغه (4) – دوستی – جواد محدّثی.
باید به جهان،رفیق فهمیده گرفت
هم صحبت مشفق و جهاندیده گرفت
هرگزخردش به دوستی نپسندد
آن کس که رفیق ناپسندیده گرفت
و این دوست ناپسند کیست که باید از او حذر کرد؟
و ویژگی آنان که شایسته ی دوستی نیستند،چیست؟
از سخنان حضرت علی(ع) بهره می گیریم و کسانی را که از دوستی با آنان نهی شده است،می شناسیم:
1- کوته فکران بدکار
افراد سست اندیشه،جاهل و کوته فکر،به خصوص اگر از نظر عمل و رفتار هم اهل خلاف و زشت کاری باشند،شایسته ی دوستی نیستند،چون همنشینان را به وادی جهالت و فساد می کشند.امام علی(ع) می فرماید:«وَ احذَر صَحابَةَ مَن یَفیلُ رأیُهُ و یُنکَرُ عَمَلُهُ:از همنشینی با کسی بپرهیز که اندیشه اش سست و ضعیف،و کارش زشت و ناپسند است».1
2- فاسقان گنهکار
آنان که لاابالی و تبهکار و اهل معصیت و خلاف اند،دیگران را هم به راه گناه می کشند،تا شریک جرم و همراه برای خود داشته باشند.مثل پرهیزی که از مبتلایان به بیماریهای واگیردار داریم،باید از دوستی با اهل فسق و فجور بپرهیزیم،چون آلودگی آنان دامن ما را هم می گیرد و بدنامی برای ما به بار می آورد.
امام علی(ع) می فرماید:«اِیّاکَ و مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ،فَاِنّ الشَّرَّ بالشَّرِّ مُلحَقٌ:از مصاحبت و دوستی با فاسقان بپرهیز،چرا که بدی به بدی می پیوندد».2
در کلام دیگری،آن حضرت می فرماید:«ایّاکَ وَ مَصادقةَ الفاجِر فانّه یَبیعُکَ بالتّافِهِ:از دوستی با فاجر حذر کن،چون تو را به بهای اندک می فروشد».3
3- احمق
احمق،کسی است که نابخرد است و کارهایش عاقلانه نیست،حرفهای سفیهانه می زند و درک و شعور ندارد.امام درباره ی پرهیز از دوستی با چنین کسی می فرماید:«اِیّاکَ و مُصادَقَةَ الأحمقِ،فَاِنَّهُ یُریدُ اَن یَنفَعَکَ فَیَضُرَّکَ:از دوستی با احمق و نادان بر حذر باش،چرا که او می خواهد به تو سود برساند،امّا [به خاطر حماقتش] به تو زیان می رساند».4
در حکایات و ادبیات فارسی،ماجرای «دوستی خاله خرسه»،مصداقی روشن بر همین گونه ضرر زدنها از سوی دوستی های احمقانه است.امام علی(ع) در سخنی دیگر با تعبیر«مائق» از این گونه افراد یاد کرده،می فرماید:«با بی خرد و احمق همنشین مباش،چرا که کار خودش را در نظر تو زیبا جلوه می دهد و دوست دارد تو هم مانند او باشی».5
ترک دوستی با نابخردان،دستاورد مهمّی دارد و با پیوند با خردمندان برابری می کند.آن حضرت،برای آنکه قطع رابطه کنندگان با افراد جاهل،احساس زیان نکنند،در فایده ی این کار می فرماید:«قَطیعةُ الجاهِلِ تَعدِلُ صِلَةَ العاقِل:گسستن از نادان،برابر پیوند با خردمند است».6
با بدان کم نشین،که صحبت بد گرچه پاکی،تو را پلید کند
آفتاب بدین بزرگی را پاره ای ابر،ناپدید کند
4- بخیل
افراد تنگ نظر و بخیل،همیشه از خیررسانی به دیگران مضایقه می کنند و بهره ای به مردم نمی رسانند.از این رو،دوستی با آنان بیهوده و زیانبار است.کلام حضرت درباره ی نهی از دوستی با بخیلان چنین است:«وَ اِیّاکَ و مُصادَقَةَ البَخیلِ،فَاِنّهُ یَقعُدُ عَنکَ اَحوَجَ ما تَکُونُ الیه:از دوستی با بخیل بپرهیز،چون او در سخت ترین شرایط نیازمندی تو،از کمک رسانی به تو دریغ می ورزد».7
5- دروغگو
کسی که از دیگران نزد شما دروغ می گوید،از شما هم نزد دیگران دروغ خواهد گفت.بر دروغگو نمی توان اعتنا کرد،چرا که نه گفتارش پایه و اساسی دارد،نه رفتارش.به تعبیر امام علی(ع) دروغگو یک فریبکار است:«اِیّاکَ و مُصادَقَةَ الکذّابِ،فاِنَّهُ کالسَّرابِ،یُقَرِّبُ عَلیکَ البَعیدَ،و یُبَعِّدُ عَلیکَ القریبَ:از دوستی با دروغگو پرهیز کن،چرا که او مانند «سراب» (آب نما) است.دور را در نظر تو نزدیک جلوه می دهد و نزدیک را در نظرت دور نشان می دهد».8
و چه زیانی برای انسان بیشتر از دوستی با این گونه افراد،که دوستان خود را در دامن یک سراب فریبنده می افکنند،تا حقایق جهان و واقعیتهای اطراف خود را نشناسند.به هیچ حرف دروغگو نمی توان اطمینان کرد،چون با مردم یکرو و صادق نیست و آنان را به اشتباه می اندازد.
«ای جان فدای آن که دل اش با زبان یکی است».
به قول حافظ:
نخست موعظه پیر می فروش این است که از مصاحب ناجنس،احتراز کنید
6- متّهم
از آنجا که مبنای قضاوت نسبت به اشخاص،دوستان و همنشینان آنهاست،دوستی با افراد مورد تهمت(متهم بودن به کفر،نفاق،فساد اخلاقی،بی دینی،ناتوانی و...) به همنشینان آنان هم سرایت کرده،دامنگیرشان می شود.به تعبیر آن حضرت:«الصّاحِبُ مُعتَبَرٌ بصاحِبه:دوست را با دوستش می سنجند».9
بنابراین،از نشست و برخاست و رفاقت با افراد متّهم نیز باید حذر کرد.امام علی(ع) می فرماید:«لاخیرَ فی مُعینٍ مَهینٍ،وَ لافی صَدیقٍ ظَنینٍ:خیری در یاور خوار و خوارکننده و در دوستِ متّهم و مورد بدگمانی نیست».10
7- دشمن دوست
وقتی با کسی دوست هستیم،دوستان او دوستان ما به شمار می روند و دشمنانش دشمنانمان.این حقیقت در کلام علی(ع) این گونه آمده است:دوستان تو سه گروه اند،دشمنانت نیز سه گروه.دوستانِ تو عبارت اند از:
1- دوست خودت 2- دوستِ دوستت 3- دشمنِ دشمنت؛
و دشمنان تو عبارت اند از:
1- دشمن خودت 2- دشمن دوستت 3- دوستِ دشمنت.11
بر اساس این تقسیم بندی،دشمن دوست ما هم دشمن به شمار می رود و با هم نباید دوستی کرد.درباره ی این نکته و دلیل پرهیز از این دوستی،امیرمؤمنان(ع) می فرماید:لاتَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدیقِکَ صَدیقاً فَتُعادِیَ صَدیقَکَ:دشمن دوستت را دوست نگیر،که با این کار،با دوستت دشمنی می کنی».12
8- افراد بی خیال
از ویژگی های دوست خوب،همدردی و غمخواری و کمک به دوست در شرایط دشوار و نیاز به مساعدت است.آنان که در گرفتاری ها به فکر دوست نیستند و اصلاً برایشان مهم نیست که دوستشان در چه وضعی است،شایسته ی دوستی نیستند.حضرت علی(ع) پا را فراتر گذاشته و اینان را «دشمن» می داند و می فرماید:«مَن لَم یُبالِکَ فَهُوَ عَدُوُّک:کسی که به فکر تو نیست و به تو اهمیّتی نمی دهد،او دشمن توست».13
در عالم دوستی و محبّت،شناخت دوست از دشمن بسیار مهم است و کسی که دوست واقعی خود را از دشمنِ دوست نما نشناسد،هم فریب می خورد،هم زیان می بیند.
ای بسا ابلیس آدم رو که هست پس به هر دستی نباید داد دست
دشمن شناسی از شناخت های بسیار لازم و مهم است،هر چند با بحث دوستی و دوست شناسی بی ارتباط نیست،امّا وارد این بحث نمی شویم و به همین اندازه درباره ی افراد نامناسب برای دوستی بسنده می کنیم.
پی نوشت ها
1- نهج البلاغه،نامه 69.
2- نهج البلاغه،نامه 69.
3- همان،حکمت 38.
4- همان،حکمت 38.
5- همان،حکمت 293:«لاتَصحَبِ المائقَ،فانّه یُزیّنُ لک فِعلَهُ،وَ یَودُّ تکونَ مِثلَه».
6- نهج البلاغه،نامه 31.
7- همان،حکمت 38.
8- همان،حکمت 38.
9- نهج البلاغه،نامه 69.
10- همان،نامه 31.
11- نهج البلاغه،حکمت 295:«فَأصدِقاؤک:صَدیقُک،صَدیقُک،و صَدیقُ صدیقِک و عدوُّ عدوِّک...».
12- همان،نامه 31.
13- همان،نامه 31.
منبع : درسهایی از نهج البلاغه (4) – دوستی – جواد محدّثی.