به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، کتاب «ماه بندان» حاشیه نگاریهای محمدرضا شهبازی از سفر رهبر انقلاب به خراسان شمالی در مهرماه سال 91 امروز به کتابهای غرفه مرکز اسناد انقلاب اسلامی اضافه شد.
این کتاب پس از پیشگفتار ناشر و مقدمه نویسنده، روایت و حاشیههای سفر را شروع میکند و پایان بخش کتاب هم تصاویری از این سفر است.
این کتاب که روایتی است از حاشیههای اتفاق افتاده در این سفر 9 روزه، هفتمین کتابی است که با محوریت سفر رهبر انقلاب به استانهای مختلف نوشته میشود.
نویسنده «ماهبندان» در این کتاب قریب 190 صفحهای تلاش کرده تا با توجه به حاشیههایی که ممکن است چندان به چشم نیایند، روایتی جذاب و البته تاثیرگذار ارائه کند. او در کنار روایت صحنههای جالب توجهی که در پیش چشمانش رقم خورده، به گفتوگو با قشرهای مختلفی که در طول این سفر با آنها برخورد داشته، پرداخته است.
در خلال همین گفتوگوهای بعضا کوتاه است که خواننده میتواند با انگیزههای آنها از حضور در مراسم استقبال یا سایر دیدارهای رهبری آشنا شود. جملات کوتاهی که بین راوی و این افراد رد و بدل میشود، مجموعاً منظومه کاملی را میسازد که میتوان از خلال آن به پاسخ سوالی رسید که نویسنده در ابتدای کتاب آن را مطرح میکند و رسیدن به همان پاسخ را هم انگیزه خود از حضور در این سفر ذکر میکند.
پیرزنی که بساط واکسی دارد، طلبههای سنی مذهب، پیرمرد سفیدگر، دانشآموز تیزهوشانی، دختر بچه دبستانی، جوان موبایل فروش و... برخی از افرادی هستند که در این کتاب حضور دارند.
شهبازی در مقدمه کتاب با شرح اینکه همواره حسرت همراه شدن در چنین سفری را داشته است، نوشته است:
سابقه چنین حسرتی بود که باعث شد تا محسن پیشنهاد حضور در سفر رهبری به خراسان داد، بیدرنگ قبول کنم. شک نداشتم که باید این فرصت را غنیمت بشمارم تا سر در بیاورم از رابطه غریب امام و امت. امثال آن جوان را زیاد از قاب تلویزیون دیده بودم و در میان سطرهای گزارشها از سفرهای گذشته رهبری خوانده بودم. نه آن جوان که خیلی از پیرمردان و پیرزنان و جوانان و نوجوانان و بسیجیها سوسولها و زنان چادری و مانتویی و خلاصه افراد مختلفی که به استقبال رهبر انقلاب آمده بودند، همیشه برایم علامت سوالهای متحرکی بودند که اگر چه کارشان را تحسین میکردم اما نمیتوانستم از چند و چون آن سر دربیاورم. لا اقل فهمیدن دلیل حضور برخی از آنها سخت بود. البته میشد با چند سری دو دو تا چهار تا کردن، یک جوری جواب عقل را داد و از گیجی درش آورد. اما حکایت دل چیز دیگری بود. دل دنبال جوابی از جنس خودش بود.
اگرچه در نگارش این کتاب مانند برخی از سفرنامههای قبلی از شیوه حاشیه نویسی استفاده شده است، اما آنچه «ماهبندان» را از نمونههای مشابه متمایز میکند، توجه بیشتر نویسنده به رویدادها و موضوعاتی است که دورتر از مرکز کانونی سفر قرار دارند. برای مثال میتوان به حضور راوی در گلزار شهدا و برخوردش با مردمی اشاره کرد که هر روز ساعتها به آنجا آمدهاند تا شاید رهبر را ببینند؛ یا ماجرای دختربچهای که در همان روز استقبال نامهای به رهبر مینویسد و هنوز سفر تمام نشده پاسخ خود را دریافت میکند هم از این دست است.
برای نمونهای در خصوص توجه راوی به موضوعات حاشیهی سفر که کمتر به آن پرداخته شده است، میتوان به ماجرایی اشاره کرد که او را از میانه دیدار دانشجویان با رهبری بیرون میآورد و به خیابانهای اطراف مصلی میکشاند و نهایتاً موجب میشود تا محافظها به او مشکوک شوند و...:
«از بالای سکو که نگاه میکنم تقریبا همه در قسمت خانمها چادر به سر دارند. البته چند نفری چادر را روی دوش انداختهاند که معلوم است خیلی هم چادری نیستند. واضح است که فضای دانشگاههای ما این نیست. آیا دختران دانشجو و دانشآموز گزینشی دعوت شده اند؟ نکند فقط به چادری ها کارت داده اند؟ شاید به دخترها گفته اند که حتما باید برای ورود به مصلی چادر داشته باشند؟ اصلا ممکن است دم در چادر توزیع کرده باشند! ذهنم بدجور درگیر این سوالات است. دوست دارم بزنم بیرون و از چند و چون ماجرا سر در بیاورم اما صحبتهای آقا چیزی نیست که بشود از دستش داد...»
یکی دیگر از امتیازات این کتاب استفاده از تصویر است. در انتهای کتاب تصاویر منتخبی از سفر که البته مابه ازای متنی دارند، آورده شدهاند و کنار هر یک هم یکی دو جمله از متن که با تصویر مربوط به آن است درج شده است.
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی این کتاب را در 196 صفحه با قیمت 6100 تومان منتشر کرده است.