یادداشت مهمان

تأثیر فقر بر کرامت انسانی از دیدگاه روان شناسی و اسلام

سرویس: اخبار کوتاهکد خبر: 299714|08:27 - 1396/04/01
نسخه چاپی
تأثیر فقر بر کرامت انسانی از دیدگاه روان شناسی و اسلام
پایگاه خبری امروله : اسلام کسب معاش از طریق کار سخت را نه فقط یک وظیفه، بلکه یک فضیلت بزرگ دانسته و وابستگی شخص به دیگران برای امرار معاش را یک گناه مذهبی، ننگ اجتماعی و حقارتی خفت آور می داند به طوری که پیامبر(ص) گدایی از دیگران بدون نیاز مبرم را بر مسلمانان حرام کرده اند.

به گزارشامروله، یادداشت / مرضیه شریفی : تأثیر فقر بر شخصیت انسان هنوز دغدغه بزرگی برای دانشمندان رفتاری و اجتماعی است و اگرچه تا به امروز، نیازهای بهداشت روانی فقر بی توجهی زیادی دریافت کرده؛ اما واضح است که فقر و آسیب روانی به شدت بهم مرتبطند. ازدیدگاه جامعه شناسان فقر بیش از هر چیز به معنای وابستگی است و فقیران واقعی افرادی بی پایگاه و بی منزلت، بی طبقه و بی قدرت در نظر گرفته می شوند.

 

برخی صاحبنظران معتقدند که ما به مفهوم “کرامت انسانی” برای تبیین کامل ابعاد اخلاقی فقر نیازمندیم و شکل خاصی از کنار گذاشته شدن اجتماعی افراد فقیر را به عنوان هتک حرمت و خدشه به کرامت انسانی فقرا توصیف کرده اند؛ آنان معتقدند شاید رایج ترین شکل تجاوز به کرامت انسانی در جهان گرسنگی و فقر است؛ چون تقریبا هر شخصیت انسانی به ارضای کافی نیازهای اساسی اش وابسته است.

 

در واقع، اگر چه فقر می تواند منجربه تغذیه نامناسب، گرسنگی و بیماری شود، اما بُعد خفت آور آن در تأثیر نمادین آن نهفته است؛ به ویژه تأثیری که بر وضعیت خاص کنار گذاشته شدن از اجتماع دارد؛ بنابراین فقر شکلی از هتک حرمت مادی به کرامت انسانی و وضعیت تحقیرکننده ای از معاش است که باید به دلایل اخلاقی ازمیان برده شود.

 

ماهیت خوارکننده ی فقر

 

در این مورد که چگونه فقر می تواند منجربه هتک حرمت کرامت انسانی گردد، نظریات مختلفی وجود دارد. برای مثال اینکه توزیع اجتماعی کالاها به عنوان نوعی ابراز عزت اجتماعی به حساب می آید؛ بنابراین فقیر بودن نسبت به دیگران یعنی دریافت عزت اجتماعی بسیار کمتر در جامعه، چون افراد همواره خود را در آیینه قضاوت دیگران می بینند؛ لذا ارزیابی و قضاوت دیگران نقش مهمی در تصویر ” فقرپنداری” افراد ازخود دارد؛ به ویژه اگر عدم تعادل در رفاه عمومی جامعه خیلی زیاد باشد.

فقر می تواند بسیار خوار کننده و تحقیر ساز باشد؛ همچنین افراد فقیر نمی توانند از عهده خرید ضروریاتی برآیند که واقعا مورد نیاز یک زندگی شرافتمندانه است؛ به عنوان مثال، وقتی فردی مجبور است از سطل های زباله مواد مختلف را جمع آوری کند؛ در فعالیتی درگیر است که واقعا تحقیرکننده دیده می شود؛ ولی او انتخاب دیگری ندارد و باید کاری که خوار کننده و خجالت آور است را به منظور دسترسی داشتن به کالاهای اساسی برای زنده ماندنش انجام دهد.

کرامت انسانی با اقتدار، آزادی و برابری پیوسته است و فقر به طور مسلم ناقض چنین حقوقی است.

طرد اجتماعی محرومان

برخی محققان پیشنهادمی کنند اینکه فقر ماهیت خوارکننده دارد و عزت نفس را کاهش می دهد تحت تأثیر رابطه مفهومی بین کرامت انسانی و رفاه مادی نیست؛ -چرا که امکان دارد فردی بدون داشتن بسیاری از کالاهای مادی، معزز و محترمانه زندگی کند- بلکه بستگی به اهمیت ثروت مادی در یک جامعه و پیامدهای آن برای افراد نیازمند دارد تا بتوانند به عنوان همشهری برابری در چنین جامعه ای دیده شوند.

افراد فقیر نسبت به دیگران  به حاشیه رانده شده، طرد شده و به طرق مختلفی تحقیر می شوند؛ انسان ها خود را به عنوان بخشی از گروه های خاص می بینند و هویتشان بسیار وابسته به عضویت در این گروه ها است؛ بنابراین طرد شدن بوسیله یکی از این گروه ها که به آن ها هویت می دهد، می تواند تحقیرکننده باشد؛ چون به هویت آنها که حرمت نفسشان برآن بنا شده است، صدمه میزند.

انسان ها خود را به عنوان شهروندانی می بینند که به یک گروه اجتماعی بزرگ تعلق دارند و فقر شدیدا این خودپنداره را زیر سؤال می برد و بنابراین تحقیرکننده است؛ در واقع طردشدن به وسیله جامعه ای که درآن زندگی می کنیم، به نوعی هتک کرامت انسانی ما را شکل می دهد؛ درچنین وضعیتی فرد فقیر این پیام را می گیرد که” به عنوان یک عضو برابر در جامعه دیده نمی شود”و این می تواند تهدیدی برای حرمت نفس و عزت نفس او باشد.

در واقع فقر به عنوان کمبود خلق امکانات و مقدوراتی از قبیل قادر بودن به مشارکت با کرامت در تلاش های اجتماعی نیز تعریف شده است؛ بنابراین فقر اشاره دارد به شرایطی که در آن فرد، بیگانه شدن ازجامعه به لحاظ اقتصادی- اجتماعی و سیاسی- اجتماعی را در سطح وسیعی تجربه می کند.

رفتارهای ضد اجتماعیو قانون گریزی

وجود تضادهای گسترده در جامعه و طبقاتی شدن انسان ها باعث می شود تا افراد طبقه پایین دچار از خود بیگانگی و احساس از دست دادن کنترل بر زندگی اجتماعی شوند که احتمال اعمال قانون گریزانه را برای فرد فراهم می آورد که به طور جبری انجام می شود.

درچنین فرایندی افراد فقیر به احساس پوچی، درماندگی، بیزاری ازخود، بی اعتمادی و خشونت می رسند که پیامد چنین وضعیتی اخلاق زدایی و بی توجهی به ارزش های جامعه است؛ ساکنان مناطق فقیر نشین به سختی می توانند حس احترام به خویشتن را به نحوی پرورش دهند که پاسخ گوی آرمان ها و ارزش های جامعه باشد و یا از راه های مقبول اجتماعی حیثیتی کسب کنند.

تاثیر فقربر کرامت انسان ازدیدگاه دین

اسلام اقتصاد را ابزاری برای رسیدن به سعادت انسان می داند؛ هر انسانی نیازهای اساسی برای بقا دارد و هرفرد نیاز دارد به تلاش برای فراهم کردن این نیازها برای خود و افرادی که بطور طبیعی وابسته به او هستند؛ به علاوه، تنبلی، گدایی یا انتظار برای دریافت کمک های خیریه همگی شأن انسان و حتی آزادی او را تحلیل می برند.

اسلام کسب معاش از طریق کار سخت را نه فقط یک وظیفه، بلکه یک فضیلت بزرگ می داند و وابستگی شخص توانمند به دیگران برای امرار معاش یک گناه مذهبی، ننگ اجتماعی و حقارتی خفت آور است به طوری که پیامبر(ص) گدایی از دیگران بدون نیاز مبرم را بر مسلمانان حرام کرده، چرا که به خاطر آن، عزت و کرامت خود را از دست می دهند.

اختیار و آزادی ابعادی از کرامت هستند که بوسیله آن انسانها قادربه تعیین سرنوشت خود هستند؛ آزاد بودن انسان در انجام اعمال و رفتارهای خویش و عدم اجبار او به انجام رفتار خاصی و در عین حال مکلف بودن از سنت های قطعی الهی است[۱]؛ براین اساس افراد در انجام تکالیف و مسئولیت های خود از اختیار فیزیکی برخوردارند و آزادی انتخاب کار و شرایط رضایت بخش کاری به عنوان حقی همگانی در متون اسلامی پیش بینی شده است.

درواقع  کرامت انسانی ایجاب می کند  که هرانسان دارای حرمت بوده و حق دارد در جامعه بطور محترمانه زیست کند و کسی حق ندارد با گفتار و رفتارخویش حیثیت او را با خطر مواجه سازد؛ این در حالی است که انسان های فقیر به دلیل نداشتن امکانات و مقدورات برای اداره زندگی خویش، به نوعی سلب اختیارشده و توان انتخاب مسیر زندگی خود را نخواهند داشت

فقر با ایجاد ناتوانی جسمی و متعاقبا ناتوانی روحی سبب تزلزل در شخصیت و ضعف اراده و احساس خودکم بینی و عدم اعتماد به نفس می شود. همچنین فقر به سیمای ظاهری انسان صدمه می زند و با ایجاد سیمای ناهنجار موجب افت موقعیت و جایگاه اجتماعی افراد شده و این کم بینی ها و بی توجهی های اجتماعی موجب می شود به کلی شخصیت اجتماعی خود را از دست بدهند.

حضرت علی (ع) در این خصوص می‌فرماید: «فقیر حقیر و ناچیز شمرده می‌شود؛ به حرفش گوش نمی‌دهند و جایگاهش را نمی‌شناسند و اگر فقیر راست بگوید، او را دروغگو می‌نامند و اگر زاهد باشد، او را نادان می‌خوانند»[۲] .

شاید هیچ پدیده ای به اندازه­ فقر،  زمینه ساز لگد مال شدن عزت نفس انسان ها نباشد؛ این مسئله واقعیتی انکار ناپذیر است که به واسطه­ تنگدستی و فقر، کرامت نفس و حرمت انسان ها مخدوش خواهد شد و از این رو است که علی (ع) می فرماید: ” خدایا آبرویم را با بی نیازی حفظ کن و با تنگ دستی منزلت اجتماعی مرا کاهش مده. و یا می فرماید: “انّ الفقر مذلّه للنفس…” این سخن امام (ع) به این نکته صراحت دارد که فقر آبروی انسان را از بین می برد و باعث می شود حرمت و کرامت او ضایع شود.

عزت نفس پایین در برخی افراد فقیر، انگیزه­ آنان برای تلاش در جهت مقابله با شرایط بد اقتصادی و نیل به درجات بالاتر( مانند خودشکوفایی ) را سلب می کند؛ چنین فقری می تواند مانع از نیل به بالاترین سطح نیازها یعنی نیازهای معنوی وتعالی گردد. چنانچه این حدیث معروف که از پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) نقل شده است: «کاد الفقر ان یکون کفراً: فقر به مرز کفر نزدیک است ” [۳] می تواند مبین همین واقعیت باشد.

[۱] سوره بقره، آیه ۲۵۶

[۲]بحار الأنوار، ج۷۲، ص۴۷

[۳]بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۰ ـ ۲۹

منابع

حکیمی،م.(۱۳۸۱).امام رضا(ع) : زندگی واقتصاد. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.

رشکیبانی، م. (۱۳۹۱).جلوه‌های جهاد اقتصادی در اندیشه امام رضا علیه السلام.قم: مرکز پژوهش‏های اسلامی صدا و سیما قم.

محمدزاده، م.(۱۳۸۸).علی بن موسی (ع) امام رضا. قم: دلیل ما.

موسوی اصل، س.م.(۱۳۸۷). فقروبهداشت روانی ازدیدگاه دین وروانشناسی.فصلنامه روان شناسی ودین، شماره ۴، ص۸۹-۹۶٫

Ali, A. (1990). Islam and the Challenge of Poverty, Sterling Publishers (P) Limited, New Delhi, Pakistan.

Berk, L.E. (2003).Child development. Boston: Allyn and Bacon.

Birndorf ,S., Ryan ,S., Auinger ,P., et al.(2005). High self-esteem among adolescents: longitudinal trends, sex differences, and protective factors. Journal of Adolescent Health ,37,194–۲۰۱٫

Faghihi ,Z.(2015).Investigating Status and Value of Human Security in Islam .Journal of  Applied  Environmental and Biological Sciences, 5(11S) 269-273, 2015.

Francis ,L.J., Jones ,S.H.(1996). Social class and self-esteem.Journal of Soc Psychol, 136,405–۶٫

KamaL, M.H.(2002).The Dignity Of Men,The Islamic Textsociety.Cambridge.Uk.

Kamal, Y. (1998).The Principles of the Islamic Economic System. Islamic Inc. Publishing and Distribution, Cairo, Egypt.

Kuch,H.(2010).The Rituality of Humiliation: Exploring Symbolic Vulnerability.In M. Düwell (Eds.).Humiliation, Degradation, Dehumanization: Human Dignity Violated. (pp.37-57) Springer Dordrecht Heidelberg London :New York.

Mann ,M., Hosman, C.M., Schaalma, H.P., et al.(2004). Self-esteem in a broadspectrum approach for mental health promotion. Health Educ Res,19, 357–۷۲٫

Veselska,Z;, Geckova,A.M; Gajdosova,B; Orosova,O; van Dijk,J; Reijneveld,S.A.(2009).Socio-economic differences in self-esteem of adolescents influenced by personality, mental health and social support.European Journal of Public Health, 20(6), 647–۶۵۲٫

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد