به گزارشامروله، روزنامه شرق امروز یکشنبه 94/6/8 گفت و گویی با محمدرضا عارف گزینه اصلاحطلبان در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری انجام داده که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
شما از انتخابات 92 به اینسو، تأکید زیادی بر مواضع اصلاحطلبی دارید. شاخصه این اصلاحطلبی که شما تعریف میکنید، چیست؟ این گفتمان اصلاحطلبی که شما از آن دفاع میکنید و میگویید باید با این ظرفیت وارد فعالیتهای سیاسی در انتخابات پیشرو شد، چه ویژگیهایی را در بر میگیرد؟
سؤال مهمی مطرح شد که در حد وقت و ظرفیت روزنامه، به آن میپردازم. تأکید دارم اصلاحطلبی در چارچوب گفتمان انقلاب است، یعنی به همه ارزشها و آرمانها پایبند است. قانون اساسی را میثاق ملی میداند و حرکتش بر اجرای تمامی اصول و بندهای قانون اساسی است. هیچگاه تلاشمان این نبوده که از قانون - حتی قانونی که اشکال دارد- عبور کنیم. به اصلاح قانونی، به مردم و نقش و مشارکت مردم اعتقاد داریم. چون مردم را صاحب انقلاب میدانیم. درعینحال، به آزادی مردم در چارچوب قانون اساسی اعتقاد داریم؛ چراکه شعار اصلی انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی است. در استقلال هیچ اختلافی بین جریانات سیاسی نبوده است. اما در آزادی اختلافنظرهایی جدی داریم. ما در چارچوب قانون اساسی، آزادی را حق مردم میدانیم. فصل سوم قانون اساسی و اصول دیگر این حق را در اصلهای مختلف به رسمیت شناخته است. بنابراین تلاش ما این است تا این گفتمان اصیل را که خوشبختانه عقبه خوبی هم در جامعه دارد، تقویت کنیم. زمانی اینچنین مطرح میشد که گفتمان اصلاحات بین نخبهها و طبقه متوسط به بالا وجود دارد، ولی انتخابات اخیر نشان داد که اینگونه نیست و این گفتمان در تودههای مردم جایگاه خوبی دارد. مردم این گفتمان را قبول دارند، بهخصوص آنجا که به عملکرد این گفتمان برمیگردند. بالاخره هشت سال دولت اصلاحات روی کار بوده است؛ عملکرد آن دولت را دیدهاند، رفتار و کردار مدیران، مسئولان و رهبرانش را دیدهاند. اعتقاد ما این است که نسبت به رقبایمان در میان مردم پایگاه خوبی داریم؛ با وجود اینکه امکانات، عموما در اختیار رقیب بوده و این امکانات قابل قیاس با امکانات اصلاحطلبان نیست. با این باور در انتخابات 92 به میدان آمدیم و دیدیم همین اتفاق افتاد. مهمترین مسئله ما بعد از انتخابات 92، حفظ این فضای خوب و سرمایه اجتماعی ارزشمند خلقشده بود. انتظار مردم هم از ما همین بود.
اگر بخواهید با برند و تابلویی وارد انتخابات شوید که آن تابلو معرفیکننده جریان اصلاحطلبی باشد، چه چیزی را باید عنوان کنید که نشاندهنده همه مواردی باشد که گفتمان اصلاحطلبی بر آن تأکید دارد و البته که جناح مقابل هم نتواند آن را مطرح کند. آن برند چه خواهد بود؟
مهم این نیست که رقیب هم آن شعارها را ندهد و چه بهتر که شعارهای اصلی همه جریانات سیاسی حاکمیت ارزشها و پاسخگویی به مطالبات مردم باشد. در زمینه اقتصادی، شعار ما معیشت و منزلت مردم است. ما به آزادی مشروع مردم اعتقاد داریم. دخالت در امور شخصی مردم و حریم خصوصی را مجاز نمیدانیم. موضع ما این است که با ارتقای فرهنگی جامعه، راه بهشت را نشان دهیم. ما تنوع فرهنگی و اختلاف نظر فرهنگی را بهعنوان یک واقعیت میپذیریم و آن را یک فرصت میدانیم. فکر میکنیم باید مردم، بهویژه جوانان را طوری آماده کنیم و رشد دهیم که بتوانند خودشان خیر خود را تشخیص دهند. اختلافات درونفرهنگی داریم. حل مسائل و مشکلات و چالشهایی که در زمینه اجتماعی با آنها روبهرو هستیم، همه جزء اولویتهای ماست.
من از صحبتهای شما اینطور برداشت میکنم که اگر قرار باشد تابلویی معرف فعالیت اصلاحطلبان باشد، باید به آرمانهایی که سال 76 مطرح شدند، بازگشتی داشته باشیم که در رأس آنها آزادی است؛ یعنی ما میتوانیم این آزادی را که از تمام زوایا به آن پرداخته نشده، دوباره مطرح کنیم.
مبنای ما، گفتمان انقلاب است با همه آرمانها و ارزشهایی که در انقلاب مطرح شد. سال 76 با توجه به شرایطی که بود، اولویت توسعه سیاسی مطرح شد، اما اتفاقا چند ماه بعد از تشکیل دولت اصلاحات با توجه به شرایط کشور، ساماندهی اقتصادی در زمره اولویتها قرار گرفت. ما بر این باوریم که عملکرد دولت اصلاحات در بخش اقتصادی حتی بهتر از بخشهای فرهنگی و سیاسی بود. چون برای خیلی از فعالیتهای فرهنگی، هنوز زمینه و بستر لازم فراهم نشده بود و در نتیجه بعضی جاها خیلی موفق نشدیم. برای موفقیت در هر فعالیت سیاسی، باید زمینه اجرای فعالیت هم فراهم باشد. باید در کشور یک همدلی و همراهی برای اجرای هر برنامه پیش آید که آن را اجرا کنیم و این اولویت ماست.
آقای دکتر! مردم اگر بخواهند بین این دو گفتمان یکی را انتخاب کرده و آن را بهعنوان رأی خود مطرح کنند، چطور باید تشخیص بدهند که این گفتمان، گفتمان اصولگراست یا اصلاحطلب؟ آنطور که من از صحبتهای شما برداشت کردم، با توجه به شباهتی که شعارهای طرفین به هم پیدا کرده است، آیا مردم باید به اشخاص نگاه کنند و براساس آن انتخاب خود را انجام دهند؟ این گفتمان چطور میتواند یک قالبی به خود بگیرد که با اشخاص تعریف نشود که اگر با اشخاص نتوانستند تشخیص بدهند با چیزی که مطرح میشود، بتوانند بفهمند این فهرست، این آدمها و این گروه، نماینده تفکر اصلاحطلبی است؟
شاید اگر این سؤال دهه 60 مطرح میشد، پاسخ به آن قدری مشکل بود؛ چون همانطور که گفتید در صحبت و حرف نمیشود خیلی اختلاف گذاشت، ولی الان دهه چهارم انقلاب است. این دو گفتمان با نامهای متفاوت، چهار دهه در کشور جریان داشته است. الان مردم خوب تشخیص میدهند. درک سیاسی و اجتماعی مردم هم خیلی بالاست. در شرایطی که برخی میگفتند گفتمان اصلاحات مرده است و آخرین میخ را به تابوت اصلاحات کوبیده بودند؛ تفکر اصلاحات پیروز شدند. این نشان میدهد مردم خوب درک میکنند و در زمان مناسب، مناسبترین تصمیم را میگیرند.
ببینید آقای عارف! مثلا اگر بحث معیشت مطرح شود، شما هم بهعنوان نماینده این جریان میخواهید راجع به این موضوع حرف بزنید. معتدلین یا تندروهای جریان رقیب هم قاعدتا درباره این موضوع حرف دارند. کسی که میخواهد رأی بدهد، از کجا بفهمد تلقی شما از تأمین معیشت و بهبود وضعیت زندگی چیست و تلقی گروهی که بهعنوان جریان رقیب این را مطرح میکند چگونه است؟ اینها چطور میخواهد تفکیک شود؟
ما در بحثهای نظری چندان اختلافی نداریم. دو برنامه سوم و چهارم را با هم مقایسه کنید؛ عملکرد این دو جریان را میبینید. درعینحال نگاه ما به قانونگذاری متفاوت است. نگاهی که ما به قانون داریم، قانون را تسهیلگر میدانیم؛ برای اینکه برای مسئله و مشکل و هدف خاصی ایجاد تسهیلات کند. اما گاهی نگاهی که به قانونگذاری میشود، نگاه قیممآبانه است، از نوع مچگیری و جلوگیری از خطا است که در عمل هم نشان میهد هیچوقت به نتیجه مطلوب نمیرسد. درحقیقت، کمتر میشود جلوی قانونگریز و خطاکار را گرفت. باید نگاهمان را به قانون، اصلاح کنیم. قانون را برای تسهیلگری بگذاریم. راه را هموار کنیم. نتیجه این نگاه این است که در یک قانون تسهیلگر از قانون و مواد قانونی نمیشود تفسیرهای متفاوت کرد. برای آن چند درصدی هم که مسیر خلاف را احتمالا میخواهند بروند با مکانیزمهای دیگر باید برخورد کرد. اعتقاد ما این است که نباید همه مسائل و جزئیات را در قانون ببینیم. قوانینی را که در کشور ما تدوین میشود با دیگر کشورها مقایسه کنید. خیلی عریض و طویل است و متأسفانه میبینیم سوءاستفاده از قوانین هم بههمیندلیل خیلی زیاد است. یکی از عوامل اصلی فساد در کشور ما، تفسیرهای دوگانه و بعضا چندگانه است که از بندهای یک قانون میشود؛ این، زمینه را برای فساد فراهم میکند. امیدوارم در مبارزات انتخاباتی بهصورت شفاف بتوانیم دیدگاهها و نظرات خود را درباره مهمترین مسائل کشور و راههای پیشنهادی برای پاسخگویی به مطالبات مردم و حل مشکلات اعلام کنیم.
میتوان گفت بازگشت به قانون میتواند وجه تفاوت باشد؟
خیر! اما بر این باورم که در مقطعی اجرای قانون جزء دغدغهها و اولویتهای دولت حاکم نبود. منتها نمیخواهم بگویم قانونگریزی، ملاک عمل آنها بود. ما اصرار به اجرای قانون داریم و معتقدم اجرای قانونی که احتمالا اشکال دارد بهتر است تا کنارگذاشتن قانون؛ البته باید تلاش کرد اشکالات هر قانون را از طریق مراجع ذیربط رفع کرد.
شما در صحبتهای خود به بخشی از جریان رقیب که وجهه معتدلی دارد، اشاره کردید. کمی درباره این جریان معتدل صحبت کنید و بگویید نشانههای این جریان معتدل که در اردوگاه رقیب است، چیست و آدمهایی که این جریان را معرفی میکنند، کجا هستند و چه عقبه اجتماعیای دارند؟
افراد تندرو در همه جریانات سیاسی و در همه جای دنیا وجود دارند و طبیعی هم هست. نباید فکر کنیم در یک جریان، همه مثل هم فکر میکنند. اصلا این مزیت خلقت انسانها است که متفاوت با هم فکر میکنند. منتها احساس ما این است که ما میتوانیم با بخش معتدل جریان رقیب کار کنیم و همسو بشویم. آنچه مهم است، این است که این دو جریان اصیل روی آرمانها و ارزشها با هم اختلافنظری ندارند و این بهترین محمل برای تفاهم و همکاری است. منتها بخشی از جریان رقیب این نگاه و این روند را قبول ندارد.
لطفا کمی موضوع را بسط دهید که اینها چه کسانی هستند؟
مشکل ما تنگنظری است. مشکل ما نگاه قیممآبانهای است که بخشی از جریان رقیب اصلاحات دارد و خود را قیم مردم میداند. این بخش با تفسیر خاصی که از انقلاب، دین و ارزشها میکند، هرکس که کوچکترین اختلافنظری با آنها داشته باشد، تحمل نمیکند. ما این را قبول نداریم.
متوجه صحبت شما شدم. سؤال من این است که آن بخشی که میفرمایید در عین اینکه با آنها رقیب هستید، پایبند به ارزشها و اصول هستند و در صحبتهای خود آنها را معتدلین مینامید، چه کسانی در جریان رقیب هستند؟
در مقطع فعلی صلاح نمیدانم اسم ببرم. مردم بهخوبی آنها را میشناسند.
آیا بدنه اجتماعی دارند؟
بله. پایگاه اجتماعی دارند و مردم هم آنها را میشناسند.
به نظر میرسد بخش تندروی جریان رقیب اصلاحات، رفتهرفته توانسته ابتکار عمل را در جناح اصولگرا به دست بگیرد... .
بخش تندرو جریان رقیب، بخش غالب نیست. صدایشان از دیگران بلندتر است، اما نقش آن تا به حال این بوده که اجازه نداده... .
بهلحاظ بدنه اجتماعی!
از نظر اجتماعی هم اینگونه نیست. اینگونه تظاهر میکنند.
اگر این بخش معتدلین را جریان سنتی اصولگرا بدانیم... .
ببینید! من اصلا نمیخواهم این تقسیمبندیها را مطرح کنم. روشن است برخلاف حرکت حزبی که یک نظم تشکیلاتی دارد، حرکت جبههای، این را ندارد. این دو براساس مشترکات با هم کار میکنند. طبیعی است که طیف وسیعی از تفکر و افراد در یک جبهه باشند. گروه ما با آن طیف معتدل، سازگاری دارد و نزدیک است.
به نظر میرسد بدنه اجتماعی بخش سنتی جناح اصولگرا در حال آبشدن و کوچکشدن است... .
فکر میکنم پایگاه اجتماعی اصلاحات وضعیت خوبی دارد، امیدواریم با برخی اقدامات درونتشکیلاتی بتوانیم پایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا کنیم که طبیعتا وقتی پایگاه ما بالاتر رود، پایگاه رقیب پایینتر میآید. ما تلاش میکنیم، رقیب هم تلاش میکند و همین هم ارزشمند است. من به رقابت سالم و جدی بدون سوءاستفاده از اهرمهای قدرت اعتقاد دارم. اجازه بدهیم همه چیز طبق قانون پیش برود. اگر در یک نهاد قانونی ذیربط مسئولیت داریم، از آن برای حذف رقیب استفاده نکنیم. این را خلاف اخلاق و ارزشهای انقلاب میدانیم. در صحنه بیاییم و بگوییم مردم، ما این نظر را داریم، آنها هم آن نظر را دارند. طبیعتا در تاکتیکها من به اختلافنظرها اصالت میدهم و چیز بدی هم نیست. بپذیریم که حرف آخر را مردم میزنند.
معمولا در جریان اصلاحات چهرهها و افرادی بهعنوان محور مطرح میشوند؛ بهعنوان گزینههایی که فرایند اجماع را تسهیل کنند. اسامی مختلفی مطرح میشوند که بعضا خیلیها هم عقبه اصلاحطلبی نداشتهاند. در این گزینهها و اسامی که مطرح میشود اولا شما به این محور چندنفره اعتقاد دارید؟ یا همچنان محور را رئیس دولت اصلاحات میدانید؟
به نظرم ذات تفکر اصلاحات، خرد و حرکت جمعی است. البته ما برای همه افراد و بزرگان ارزش قائلیم، ولی اگر حرکتی، بهخصوص حرکت جبههای، بخواهد ماندگار باشد هیچ راهی جز خرد جمعی ندارد. نمیتوان افراد را درون یک جبهه وزنگذاری کرد. برای بزرگان احترام قائلیم اما اگر بخواهیم حرکت مستمر باشد و بماند باید از خرد جمعی استفاده کرد. به همین دلیل هم خوشبختانه در این انتخابات، این اصل جا افتاد که ما از پایین به بالا برویم، نه از بالا به پایین. مبنای خرد جمعی را حوزه، استان و بعد کشور گذاشتیم. یعنی جمعبندیای که در تهران بشود، برایند نظرات اصلاحطلبان فعال و تأثیرگذار در همه حوزهها و شهرستانها و استانها باشد.
از این جهت عرض کردم که این جریان و بدنه اجتماعی، نمایندگی آن افراد را برعهده بگیرد. در مصاحبههای گذشته بعد از انتخابات مجلس هشتم و ماجراهایی که بود و انصراف دادید، شما خود را نماینده رئیس دولت اصلاحات معرفی کرده بودید. این موضوع را مطرح کرده بودید که از گفتمان ایشان حمایت میکنید و ایشان را محوریت جریان اصلاحات میدانید. سؤال این است که الان در کنار ایشان بعضا چهرههای دیگری هم مطرح میشود، اگر شما بخواهید برای انتخابات مجلس فعالیتی داشته باشید، میتوان تلقی کرد که شخص شما بهنوعی دارید این نمایندگی و رسالت را انجام میدهید؟
رهبری گفتمان اصلاحات که نمود حکومتی آن دولت اصلاحات بود، رئیس دولت اصلاحات است. اما مطمئنا رهبری ایشان در جبهه اصلاحات مانع رشد دیگران نمیشود. طبیعتا افراد باید رشد کنند، بالا بیایند، تأثیرگذار و نقشآفرین باشند. خوشبختانه در جبهه اصلاحات این ظرفیت را داریم و همانطور که قبلا هم گفتم نظر و دیدگاه همه بزرگان و تأثیرگذاران برای ما مهم است. ما خرد جمعی را مبنای حرکت جبههای میدانیم. البته ممکن است یک جریان را افراد مختلفی نمایندگی کنند... .
نام شما همواره در کنار نام ایشان دیده شده است. این سؤال از این بعد مطرح میشود اگر هم قرار است فعالیتی انجام گیرد حالا که محدودیتهایی برای ایشان ایجاد شده، شما میتوانید آن خلأ را پر کنید.
جریان اصلاحات یک جریان با ظرفیت بزرگ است. در صحبتهایم اشاره کردم. نگاه رهبری این جبهه و همه اصلاحطلبان این است که محدود به چند نفر نمیشود. ما در حال دنبالکردن یک حرکت جمعی، فراگیر و ماندگار هستیم. البته باید سعی شود از همه ظرفیت بزرگان این جبهه استفاده حداکثری به عمل آید که ما این برنامه را داریم.
فکر میکنید غیر از رئیس دولت اصلاحات، باید چهرههای دیگری در کانون رهبری این جریان قرار گیرند؟
رهبری بهعنوان هماهنگکننده و درحقیقت رهبری به معنی راهبری جریان؟
بله، منظور من هم همین است... .
ما باید از همه پتانسیلها استفاده کنیم.
برایند شما از فعالیتهایی که در جریان اصلاحات برای انتخابات در حال انجام است، چیست؟ فکر میکنید باوجود تلاشی که در حال انجام است، چقدر ممکن است با اعمال سلیقههای فردی، مواجه شوید؟
برایند فعالیت خوب است. مهمترین کار ما در دو سال گذشته، این بود که جبهه را به انسجام و وحدت برسانیم و درنهایت با یک فهرست جلو بیاییم. به همین دلیل، بارها مطرح کردم زود وارد مصادیق نمیشویم. تقریبا الان راهبردهای انسجامبخشی و اجماع ما مشخص شده است و بهتدریج هم به مصادیق خواهیم رسید. همزمان تعامل خود را با دوستان و نهادهای مسئول در انتخابات شروع کردیم. امیدواریم با رهنمودهایی که مقام معظم رهبری در انتخابات سال 92 دادند و علیالاصول مبنای حرکت دستاندرکاران انتخابات خواهد بود، انتخابات خوبی را در اسفند ٩٤ داشته باشیم و بعضی از نگرانیهایی را که در جبهه اصلاحات بهویژه در دوره گذشته داشت، دیگر نداشته باشیم. همه مبنا را حرکت بر طبق قانون بگذاریم و انشاءالله شاهد اقدامات سلیقهای و فراقانونی در انتخابات نباشیم.
برای رفع این نگرانی در نظر دارید کاری انجام دهید؟ چون در نهادهایی که این محدودیتها را اعمال میکنند، مقبولیت دارید. آیا میخواهید از این مقبولیت استفاده کنید و برای کمکردن نگرانیها، رایزنیهایی داشته باشید؟
البته تا به حال به شخصه این کار را کردهام. ملاقاتهای بسیار خوب و ارزشمندی را با عزیزانی که مسئولیت دارند، داشتهام.
منظور شما در همین یکی، دو ساله اخیر است؟
بله، بهخصوص در چند ماه اخیر ملاقاتهای خوبی داشتم.
آقای عارف! لطفا با جزئیات بیشتری توضیح دهید.
وارد بحثهای چالشیشدن در این مقطع فایدهای برای اصلاحطلبان ندارد. امیدوارم همه دستاندرکاران براساس قانون عمل کنند و بتوانیم به کمک هم انتخابات پرشور و با مشارکت حداکثری داشته باشیم.
مهمترین نگرانی اصلاحطلبان بحث تأیید صلاحیتهاست. برای این مسئله چه راهکاری دارید؟
با دوستان و مسئولان مذاکراتی داشتهام و انشاءلله این مذاکرات را در ماههای آینده هم ادامه میدهم.
دوستان چه کسانی هستند؟
اشخاص مختلف؛ در شورای نگهبان مسئولان اجرائی و... بزرگانی که نقشآفرینند یا در حل مشکلات میتوانند نقشآفرینی کنند.
مثلا چه کسانی؟
اجازه دهید اسم نبرم. البته نمیخواهم خودم را به افراد خاصی محدود کنم. برنامهام این است که با اعضای محترم شورای نگهبان و بزرگان حوزه، ملاقاتهایی داشته باشم. همچنین با دستاندرکاران اجرای قانون انتخابات، وزارت کشور و دستاندرکاران انتخابات در استانها مثلا نمایندگان شورای نگهبان مذاکره خواهیم کرد. نظر ما این است که با همه دستاندرکاران انتخابات تعامل خوبی داشته باشیم تا چنانچه ذهنیت یا پیشداوری وجود دارد، حتیالامکان رفع شود. درعینحال که به قانون تمکین میکنیم و قانون را مبنا قرار میدهیم، راهبرد ما این است که بتوانیم در سطوح مختلف با دستاندرکاران انتخابات، تعامل داشته باشیم.
تا الان هم دیدارهای شما با دستاندرکاران بوده؟
بله.
چقدر امیدوارید این تعامل و رایزنی بتواند دغدغه اصلی اصلاحطلبان را که بحث صلاحیتهاست، مرتفع کند؟
من خوشبینم. اما این موضوع درعینحال به فعالیت دوستان ما در سطوح مختلف برمیگردد. اخیرا یکی از دوستان ما ملاقاتی در حوزه علمیه داشت که بازتاب خبری هم پیدا کرد. ما اینگونه ملاقاتها را کاملا تأیید کرده و لازم میدانیم. یکی از مشکلاتی که در یکی دو انتخابات اخیر داشتیم، تقریبا قطع رابطه با بزرگان و دستاندرکاران انتخابات بود. باید این رابطه برقرار شود.
الان فقط شما این تلاش را انجام میدهید؟
خیر.
افراد دیگری هم هستند؟
ازجمله راهبردهای جریان اصلاحات که به توافق رسیدیم، این است که دوستان در سطوح مختلف حداکثر تعامل را با همه نهادهای دستاندرکار انتخابات داشته باشند.
این تعامل چگونه است؟ چه مباحثی مطرح میشود؟
بخشی را شما مطرح کردید. یکی از دغدغهها و نگرانی عدهای از اصلاحطلبان در بحث بررسی صلاحیتهاست. مثلا به سراغ یک استاد برجسته دانشگاه میرویم و از او میخواهیم به میدان بیاید. چون فرض است که باید سطح مجلس ارتقا پیدا کند. آن استاد برجسته حاضر است برای انجام وظیفه به میدان بیاید، اما حاضر نیست به دلایل غیرموجه رد صلاحیت شود. ما میخواهیم این دغدغهها را کاهش دهیم تا افراد با خیال راحتتر حضور پیدا کنند. درعینحال خواهش ما این است، دوستانی که احساس میکنند ممکن است به دلایلی تأیید صلاحیتشان با تردیدهایی همراه باشد، وارد میدان نشوند. نیاز به یک فضای آرام داریم. میخواهیم نشاطی را که در انتخابات سال 92 داشتیم، تقویت کنیم. به عقبه همه افراد نیاز داریم. اگر مشارکت حداکثری را در انتخابات مطرح میکنیم، یعنی این عقبه اجتماعی افراد باید وارد مشارکت در انتخابات شوند. بهطور طبیعی اگر کسی رد صلاحیت شود، ممکن است بخشی از عقبه او حضور کمرنگی پیدا کنند.
تزی که برخی از جریانهای اصلاحطلب مطرح میکنند این است که اتفاقا میگویند ثبتنام حداکثری داشته باشیم تا اگر هر تعدادی رد صلاحیت شدند، ما همچنان چهره برای پرشدن فهرستها و لیستهای انتخاباتی داشتیم باشیم. چقدر به این معتقدید؟
تحت هر شرایطی میتوانیم لیست خود را ببندیم. با کمبود نیرو مواجه نمیشویم. بااینحال، حضور حداقلی را اصلا توصیه نمیکنیم. بالاخره حضور حداکثری یک میدان تمرین هم هست. اولویتهای ما جوانان و زنان است. درعینحال باید لیست را جوری ببندیم که رأیآور باشند. افراد باید خودشان یک کف رأیآوری را داشته باشند تا در لیست انتخاباتی قرار بگیرند. البته حضورشان در این صحنه مهم، زمینه را برای دفعات بعد فراهم میکند که بیشتر شناخته شوند. بنابراین میتوان گفت، حضور حداقلی را توصیه نمیکنیم. باید در هر شهرستان با مکانیسمی توافقشده به یک نفر برسیم. مکانیسمهای مختلفی هم بحث شده که انشاءالله به نتیجه هم میرسیم. اینکه از اول بگوییم چون یک فرد خاصی در این شهرستان کاندیدا میشود دیگران نیایند را قبول نداریم؛ اولا این جزء منش و روش ما نیست، بعد هم حقوق فردی همه افراد است که در صورت تمایل ثبتنام کنند و درعینحال توسعه ثبتنام به نشاطی که ما میخواهیم کمک میکند. مهم این است که همه نامزدها بپذیرند در نهایت و با هر سازوکار پذیرفتهشدهای، باید در هر حوزه به یک نفر برسند.
آقای عارف! اینکه فرمودید افراد حداقل رأیآوری را داشته باشند، ممکن است در بعضی از حوزههای انتخابیه شرایطی باشد که افرادی که نماینده گفتمان اصلاحطلبی هستند نتوانند کاندیدا شوند. آنجا برنامه چیست؟ آیا به هر ترتیبی قرار است همه فهرستها را پر کنیم یا ممکن است در جاهایی نتوان فهرست داد؟
با شناختی که من دارم فکر نمیکنم چنین چیزی پیش بیاید که در حوزهای نتوانیم کاندیدا معرفی کنیم. اولویت ما منافع و مصالح ملی است. در مقابل کاندیداهایی که احساس میکنیم نمیتوانند جایگاه مجلس را بالا ببرند، اگر در حوزههایی به این نتیجه رسیدیم و دیدیم در جریان رقیب یا جریانی که به ما نزدیکتر است، کاندیدایی مناسب باشد، احتمالا از او حمایت میکنیم.
احتمالا دراینباره باید چانهزنی زیادی در خود جریان اصلاحات انجام شود؛ چون بعضی از اعضای جریان، معتقدند ما هیچ تعاملی به این شکل که بخواهیم کاندیدای رقیب را بهعنوان کاندیدای خود معرفی کنیم، نداریم.
راهبرد کلی ما این است که فهرست ما باید با هویت اصلاحطلبی باشد که آن را با عنوان اجماع کامل مطرح کردیم. همچنین بحث ائتلاف نسبی را با رقیب مطرح کردیم. در ائتلاف نسبی ممکن است در جاهایی مثل تهران که تعداد نمایندگان بیش از یک نفر است، با سازوکاری ائتلافی، در فهرست نهایی چند نفر را مشترک قرار دهیم. اعلام آمادگی کردیم اگر رقبای ما این آمادگی را داشته باشند؛ ما حاضریم با هم صحبت کنیم در فهرست ٢٩٠ نفری خودمان و آنها هم در فهرست 290 نفره خودشان، تعدادی را به صورت مشترک قرار دهیم.
عدهای از جریان رقیب این موضوع را قبول ندارند؛ مثلا آقای باهنر میگویند ما برای اینکه با اصلاحات وارد چنین ائتلافی نشویم، حاضریم تندروهای خودمان را بپذیریم... .
در انتخابات مواضع افراد به مرور زمان عوض میشود. من این را بهمن 92 مطرح کردم و بعضی عزیزان اصولگرا هم مطرح کرده بودند یا یادشان رفته یا مرور زمان معیارهای آنها را عوض کرده! مسئولیت با خودشان است. در آن مقطع زمانی، احساسم این بود که اگر بتوانیم قبل از انتخابات این کار را بکنیم، همدلی و همبستگی ملی را که جزء دغدغههای ماست، خیلی راحتتر میتوانیم بعد از انتخابات دنبال کنیم.
این نظر را آنها رد کردند. تجدیدنظر کردند یا هر چیزی؛ علیالحساب رد شده است. شما هم قرار است تجدیدنظری داشته باشید یا شما همچنان پایبندید؟
ما یک طرف قضیه هستیم و 50 درصد برعهده ماست. اگر رقیب نخواسته باشد، ما هم اصراری نداریم و کاری نمیتوانیم کنیم. آن وقت ما بیشتر به استحکام جبهه داخلی خودمان میپردازیم. فهرست ما، فهرست اصلاحطلبی است. گفتمان اصلاحطلبی مشخص است و اگر بنا شد ائتلاف کنیم، مشخص است چه افرادی نتیجه این ائتلاف خواهند بود. اگر رقیب آمادگی داشت، ما آمادگی مذاکره و صحبت را داریم و اگر نه؛ مردم تصمیمگیری میکنند که بین این دو فهرست به چه کسی رأی دهند.
چشماندازتان درباره انتخابات 94 چیست؟ (با همه رایزینیهایی که گفتید در سطوح نهادهای نظارتی انجام میدهید). البته این قضیه نهادهای نظارتی هنوز برای من روشن نشده، مثلا در تهران چه صحبتهایی انجام شده، با شورای نگهبان صحبت میکنید؟
واقعیت این است با اعضای شورای نگهبان و مسئولان اجرای انتخابات باید تعامل کنیم. با بعضیها ملاقات کردهام. با شورای پنجنفره هیأت نظارت انتخابات هم باید تعامل خوبی داشته باشیم که با بعضیهایشان ملاقات کردهام و این تعامل را ادامه میدهیم. ما در ارزشها و آرمانها هیچ اختلافی با هم نداریم. باصراحت این را مطرح میکنم. ولی روی تاکتیکها اختلاف داریم. تصمیمگیری نهادهای دستاندرکار باید براساس راهبردها و اصول باشد نه تاکتیکها. درعینحال، این اختلاف سلیقه باعث نمیشود برادری خود را مخدوش کنیم، لااقل خود من با برادران و عزیزان اصولگرا ارتباط نزدیکی دارم. در جلسات هم با حفظ دیدگاهها، نظرات خود را خیلی صمیمی و دوستانه مطرح میکنیم. بههرحال، نسبت به برگزاری انتخابات مجلس و حضور و مشارکت حداکثری مردم خیلی خوشبینم و امیدوارم انتخابات اسفندماه در امتداد انتخابات ٩٢ و در همان حالوهوا برگزار شود.
شما کلا در خودیها تعریف میشوید آقای عارف!
همه خودی هستند انشاءالله (با خنده) همه اصلاحطلبان و اصولگراها خودی تلقی میشوند. این ضعف ماست که باهم نتوانستهایم تعامل کنیم. مردم هم گاهی سؤال دارند و خصوصی از ما میپرسند. «چطور است در عروسیها در مراسم عزا با هم خوشوبش میکنید، بیرون که میآیید دعوا میکنید؟!». این سؤالی است که هیچوقت نتوانستهایم جواب دهیم. افطاریها هم با هم هستیم. عروسیها هم با هم هستیم. رفیق هستیم. وصلت میکنیم، مثلا میبینید در خانوادهای، یک پسر، داماد اصولگرا شده، یک دختر، عروس اصلاحطلب شده است. نشان میدهد با هم اختلاف اساسی نداریم. انشاءالله اختلافات برای مسئولیتپذیری بیشتر است و نه هوای نفس و خودبزرگبینی. نمیشود جامعه را تکقطبی کرد... . از سال 84 به بعد مهمترین دغدغهام این بوده است جریانی نگوید رهبری انحصارا در اختیار ماست. هزینه هم دادهام و باز هم هزینه میدهم. رهبری متعلق به همه نظام است. رهبری و نظام متعلق به هر دو جریان است. اما وقتی از سطح رهبری پایین میآییم، اتفاقا دوقطبیشدن جامعه خوب است. اصلا ممکن است در آینده چندقطبی شود. اگر احزابی که الان وجود دارند، فراگیر شوند، ممکن است پنج، شش یا هفت حزب مقتدر داشته باشیم. که در آن صورت رقابت در رویدادهای سیاسی بین بیش از دو جبهه یا دو قطب خواهد بود، ولی بههرحال برچسبهای بعضا ناروا میزنیم.
که خیلی هم برچسب میخورد!
طبیعی است؛ تریبون در اختیار دارند و میخواهند رقیب را حذف کنند. شاید اگر تریبون در اختیار ما هم قرار بگیرد، همین کار را بکنیم که انشاءالله نمیکنیم، چون شعار اصلی ما اخلاق است. سیاست مبتنی بر اخلاق، اقتصاد مبتنی بر اخلاق، مدیریت مبتنی بر اخلاق. ما برای ماندگاری خود چنان کارهایی نمیکنیم.
در ادامه فعالیت سیاسی، ممکن است به سمت ایجاد تشکل یا حزب بروید؟
در برنامه ما بهطور جدی تشکیل حزب مطرح بود. گروههای مختلفی که با من ملاقات میکردند، عموما دو سه مطالبه داشتند که یکی از آنها، تشکیل حزب بود. بنابراین مطالبه، تقریبا از دو سال قبل، این موضوع در برنامه ما بود. کار سنگین و جدی هم دراینباره انجام دادیم، اما از ابتدا عدهای مخالف بودند که من حزب تشکیل دهم و اصرار داشتند در خود جبهه اصلاحات باید فعالیت کنم.
چرا؟ دلیل مخالفتشان چه بود؟
عدهای موافق بودند که ما باید خودمان پرچم خاصی داشته باشیم. بحث دوستانی که مخالف بودند، بیشتر این بود که چون هنوز در کشور رویکرد حزبی نداریم، با تشکیل حزب، این حزب با احزاب دیگر اصلاحطلب ممکن است اختلاف نظر پیدا کند. زمان که پیش رفت، ضرورت تشکیل حزب قطعی شد، اما با فعالیت انتخابات مجلس روبهرو شدیم و اینکه اگر حزبی را زودهنگام تأسیس کنیم، ممکن است همان تلقی دوستان مخالف محقق شود. احساس میشد در کنار احزاب اصلاحطلب موجود، نقشآفرینی و فعالیتهای ما در داخل جبهه، جهتدار شود و به همین دلیل هم حزب نتواند کارایی داشته باشد. به همین دلیل، فرایند تشکیل حزب به بعد از انتخابات اسفند موکول شد. همزمان جوانان فعال در گروه ما برای ایجاد تشکیلات سیاسی سازمان جوانان کار کردند؛ موضوع هم خیلی خوب جلو رفت و قطعی شد که اگر ما حزب تشکیل نمیدهیم، این تشکل سیاسی با رویکرد حزبی و البته با جوانان تشکیل شود. این حرکت هم بهخوبی روبهپیشرفت بود تا اینکه باز به این ملاحظات (انتخاباتی) برخورد کرد. تصمیمی که دو سه ماه قبل گرفتیم، این است که فعلا این پروسه را تا بهمنماه، عقب بیندازیم تا فعالیتها در آستانه انتخابات شبهه انتخاباتیبودن پیدا نکند. چون معمولا برخی تشکلهای سیاسی در آستانه انتخابات فعال میشوند. برای اینکه این تلقی به وجود نیاید، تاکنون تقاضای مجوز نکردهایم. کارها تقریبا انجام شده است، ولی با وسواس بررسی کردیم که آمادگی خوبی پیدا کنیم. احتمالا بهمنماه از وزارت کشور تقاضای مجوز میکنیم، بنابراین تأسیس آن به بعد از انتخابات موکول میشود. در کنار این دو تشکل سیاسی، در راه توسعه بنیاد امید که تشکلی راهبردی است، خیلی فعال بودیم و خوب جلو میرویم، اما با ملاحظاتی که هیأتمدیره و شورایعالی بنیاد داشتند، توسعه تشکیلاتی بنیاد امید با احتیاط جلو رفت. تلقی ما این بود که بهگونهای فعال شویم که فعالیتها، حزبی تلقی نشود. درحالحاضر شش یا هفت استان آمادگی افتتاح داشتند. توصیهای که این روزها هیأتمدیره به استانها میکند (با پوزش و عذرخواهی از استانها) این است که برای فعالیت استانی، افتتاح شعب را به بعد از انتخابات موکول کنند. بنابراین احتمالا بنیاد هم در شش ماه آینده شعبه جدیدی افتتاح نخواهد کرد. البته در استانها فعالیت خواهد داشت. کانون استادان را بهعنوان یک تشکل فراگیر هیأتعلمی دنبال کردیم. تقریبا عقبه این کانون دو هزار استادی بودند که در انتخابات به میدان آمدند، ابتدا از من و بعد از آقای روحانی حمایت کردند. در جلسهای که در دانشگاه تهران داشتیم، تقاضای یک تشکل فراگیر از ما شده بود. کارگروهی هم درباره این موضوع کار کرد. دو، سه ماه کار شد و به این نتیجه رسید که بهدنبال رویکرد حزبی نباشیم، به همین دلیل قرار شد بهعنوان یک تشکل صنفی استادان دانشگاهی از وزارت کشور مجوز بگیریم. از کمیسیون 10 احزاب مجوز را اینگونه گرفتیم که کانون بتواند درباره مسائل و امور سیاسی هم در کنار امور صنفی و مسائل مربوط به توسعه علم و فناوری، نظر دهد، اما رویکرد حزبی نداشته باشد. فعالشدن کانون استادان دانشگاهی و ایجاد شعب در دانشگاهها، جزء اولویتهای کاری کانون است. خوشبختانه در دو، سه ماه اخیر که مجوز وزارت کشور گرفته شد، استقبال خوبی شده است. برنامه کانون این است که بهطور جدی کار خود را در دانشگاهها ادامه دهد.
البته سیاست و توصیه شورای مرکزی کانون این است که در دو، سه ماه آخر امسال، افتتاح واحدهای کانون هم در دانشگاه متوقف شود.
در بنیاد امید نگاه ما به همه فعالیتها نگاهی درازمدت است، برای اینکه برنامهها، شبهه سیاسیبودن در انتخابات را پیدا نکند، فعالیتهای توسعهای را به بعد از انتخابات منتقل میکنیم که هم شبهه سیاسیبودن تصمیم کمرنگ شود و هم بتوانیم پروژه مهم سیاسی انتخابات را بهطور جدیتر دنبال کنیم.
آقای دکتر! سال 87 در گفتوگویی احتمالا به شوخی گفته بودید که نظام شما را در آبنمک خوابانده است...
آنطور که رسانه منتشرکننده مصاحبه آن را منتشر کرد، بیان نشد؛ سؤالی که مطرح بود این بود که من چرا سال 84 کاندیدا نشدم؛ این سؤالی است که من زمانی به آن جواب خواهم داد.
الان جواب بدهید.
نه. الان وقتش نیست.
چه وقتی مهمتر از الان آقای عارف؟
شاید به برخی از افراد بر بخورد که من در این مقطع صلاح نمیدانم...! برگردیم به اینکه ما همه سرمایهمان را نباید به میدان بیاوریم. باید ذخیرههایی داشته باشیم.
فکر میکنید انتخابات مجلس جایی است که شما باید از ظرفیت و سرمایه خودتان استفاده کنید؟
اولا اینکه من مدعی داشتن سرمایه نیستم. کاری که تا به حال کردهام وظیفه و تکلیفم نسبت به نظامی بوده که بهطور جدی به آن اعتقاد دارم.
سرمایه ناچیزی که من دارم متعلق به نظام است. این سرمایه را هرجایی که باید هزینه کنم، هزینه خواهم کرد. هیچ خط قرمزی از دیدگاه شخصی ندارم که چرتکه بیندازم، ببینم اینجا که هزینه میکنم برای مصالح شخصی خودم فایدهای دارد یا نه. سال 92 اولین بار نبود که این کار را کردم. خیلی از بزرگان و عزیزان میدانند. شبیه همین کار را سال 84 و قبل و بعدش هم انجام دادهام. در آینده نیز هرجایی که لازم باشد، انجام خواهم داد.
آیا جایی که شما باید تکلیفتان را نسبت به نظام انجام دهید، انتخابات مجلس است؟
این هم هست. احساس کردیم باید روند و فضای خوبی را که بعد از 92 ایجاد شده است، حفظ کنیم و حضور جدی در انتخابات مجلس را در این راستا ارزیابی میکنیم.
برای رقیب احتمالی که رقیبی قوی هم هست، چه کاری باید انجام شود؟
ما اصل رقابت را میپذیریم و خوشحال هم هستیم. هر قدر نیروهای توانمندتر و جریانات قویتر به صحنه بیایند انتخاباتی باشکوهتر و مشارکت مردمی بیشتری خواهیم داشت. قبل از اینکه ما به پیروزی جریان خودمان فکر کنیم، به پیروزی مردم و نظام میاندیشیم (یعنی مشارکت حداکثری). این کار را میکنیم. برای ما این اصل است. ما اعتقاد داریم برای حضور حداکثری، همه گروهها و جریانات باید حداکثر توان خود را بگذارند. برای ما قابل تقدیر است که همه جریانات با تمام توان به صحنه بیایند. اما باید همه به حرف مردم و صدای صندوق رأی تمکین کنیم. همه به هر صدایی که از صندوق بیرون آمد، احترام بگذاریم.
برای اینکه این رقابت، رقابت مستحکمی باشد و نتیجه هم به نفع شما تمام شود، چه برنامهای دارید؟
بهنفع ما نه؛ به نفع مردم و نظام باید باشد. به نظرم هر دو جریان باید حداکثر فعالیت را بکنند اما اخلاق را در مبارزات رعایت کنند. بهجای برچسبزدن به رقیب، بگوییم کار و برنامه ما چیست. کاری که ما انجام میدهیم، این است که با برنامه خواهیم آمد. به مردم میگوییم اگر رأی بیاوریم و وارد مجلس شویم، این کارها را برای شما میکنیم. امیدواریم جریان اصلاحطلب نشان دهد که به اخلاق وفادار است.
تخریب و حذف رقیب را در دستور کار قرار ندهد. البته توانایی حذف رقیب را نداریم! ولی جزء آرمانهای ماست که هیچگاه حذف رقیب را در دستور کار قرار ندهیم. همین انتظار را هم از رقیب داریم که همه با صمیمیت و صداقت در صحنه باشیم و دنبال حدف و تخطئه نباشیم. میبینید که با یک مسئله کوچک که در گروه اصلاحطلب پیش میآید، چه حرفها و تحلیلهایی میشود. این نشان میدهد برخی رقبای ما منتظرند مویی از جریان اصلاحات ببینند و یک پلاس عریض و طویلی ببافند!
برای این موضوع باید چه کرد؟
رعایت اخلاق و آنچه اسلام و نظام میگوید. مهم این است که در داخل جبهه اصلاحات به اختلافات و اختلافنظرها کمتر پرداخته شود. توصیه میشود خودمان را نزنیم که خودزنی در جبهه اصلاحات، جفاست. اگر دیگران زدند، گله نمیکنیم ولی معمولا گلهام از داخل جبهه بیشتر است.
از اشتباهات رسانههای خودی این است که خودزنی میکنند. فکر میکنند به نفع یکی دیگر از دوستان اصلاحات اقدام میکنند، ولی نتیجه آن خودزنی است. این توصیهام به همه رسانههاست و منظورم رسانه خاصی نیست. در سه، چهار ماه آینده نگاه ما این باید باشد که مبنا را اجماع و وحدت و انسجام در جبهه اصلاحات بگذاریم و هر حرف و حرکتی را که خلاف این است حداقل تیتر نکنیم؛ نمیگویم بیان نشود، تیتر و برجسته نکنیم. در این صورت ما به راحتی میتوانیم به اجماع برسیم و وقتی وارد رقابت شدیم باید تمام انرژی را برای معرفی کاندیداهای اجماعی و توافقشده بگذاریم.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد