به گزارش امروله ،حسین امیر عبداللهیان، وزیر خارجه جدید کشورمان، در اولین سفر خارجی خود، برای شرکت در نشست یکروزه «حمایت از عراق» به بغداد سفر میکند. در این سفر نمایندگان کشورهای عربستان و مصر نیز حضور دارند.
وزیر خارجه پیش از پرواز به عراق در گفتگو با خبرنگاران اعلام کرد از هرگونه ابتکار عمل بغداد در گفتگوهای منطقهای استقبال میکند، برخی تحلیل گران اعتقاد دارند، اشاره امیر عبداللهیان، به پرونده نیمهباز رابطه میان تهران و ریاض است.
مصطفی کاظمی نخستوزیر عراق در ماههای اخیر بارها از اعلام آمادگی کشورش برای ایجاد یک کانال دیپلماتیک میان ایران و عربستان خبر داده است. او تمایل دارد نقش حافظ اسد در دهه نود میلادی را بازی کرده و خود را بهعنوان یک مهره مؤثر در آینده سیاسی منطقه مطرح کند.
خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام دیپلماتیک نزدیک به دفتر نخستوزیری عراق، هدف اصلی از این اجلاس را رفع تنش میان عربستان سعودی و متحدان عربش از یکسو و جمهوری اسلامی از سوی دیگر عنوان کرده، البته موضوع جنگ در یمن، وضع نابسامان لبنان و بحران آب در منطقه نیز از دیگر موضوعات موردبررسی خواهد بود.
برقراری ارتباط میان کشورهای برادر و اسلامی امری واجب در عرف جمهوری اسلامی ایران است، اراده ایران در پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچگاه مبتنی بر قطع رابطه با همسایگان خود ازجمله «دولت سعودی» نبوده است. حتی دورانی که حضرت امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) پس از جنایت آل سعود در جریان حج سال ۱۳۶۶ مجازات آل سعود بهعنوان عامل و امر جنایت را لازم شمردند و اقدامات آنان را بدتر از جنایات صدام حسین در تحمیل جنگ علیه ایران خواندند نیز قطع کامل رابطه در دستور کار ایران نبود.
قطع رابطه دو کشور نه اقدامی از جانب ایران بلکه ابتکاری از سوی ریاض در همدستی با جنایتکارانی چون ترامپ بوده است، حال باید پرسید چه اتفاقی رویداده است که عربستان برای بازگشت روابط کشور بهصورت دیپلماتیک به تقلا افتاده است؟ در موضوع برقراری رابطه میان ایران و عربستان دو نکته بسیار مهم وجود دارد: اول آنکه چه اتفاقی ارتباط ایران و عربستان را از حالت عادی خارج کرده و دوم آنکه کدامیک از دو کشور به برقراری رابطه دیپلماتیک در حال حاضر نیاز مبرم دارند.
آنچه عربستان را از رادار دوستی با ایران دور کرده نه اختلافات در شیوه عمل، بلکه ناشی از ماهیت سعودی است، پادشاهی عربستان از بدو پیدایش ادامه حیات خودش را به همکاری با غرب گره زده است و این امر با اندیشه های انقلابی و ضد استعماری مردم منطقه سازگاری ندارد، سعودی برای ایجاد رابطه با ایران بر اساس پیمان «برادری اسلامی» باید یک مسیر طولانی را طی کرده و با تکیه بر یک اصلاحات واقعی و نه اصلاحات آمریکایی خود را باز سازی کند. بنابراین تنش در رابطه تهران و ریاض نه یک اختلاف بر سر سفارتخانه، بلکه موضوعی بنیادین تر است.
از سوی دیگر موقعیت منطقه ای به گونه ای است که این ریاض است که به ایران احتیاج دارد و نه بالعکس! علاوه بر آنکه ارتش سعودی در یمن بهزانو درآمده؛ اختلافات گسترده شاهزادهها در عربستان، همانند آتش زیر خاکستر دوباره در حال شعله گرفتن است تا جایی که بن سلمان مجبور شده است چند نفر از پرنسهای معترض را دوباره به قدرت بازگرداند.
تا پیش از آنکه دو فاکتور فشار منطقهای و ضعف داخلی بر عربستان چیره شود؛ سران آل سعود هر نوع درخواست دوستی و همکاری از جانب ایران را رد کرده و میگفتند مسئله یمن مربوط به اعراب است و به ایرانیها ربطی ندارد. زمستان سال ۹۵ وقتی حسن روحانی به کویت سفرکرده و پیغام آشتی به سران عرب خلیجفارس داد، پسر پادشاه سعودی در واکنش به این اقدام و در ادعایی مضحک گفت که آتش جنگ را به درون خاک ایران میکشاند و امیر ابوظبی نیز در اقدامی ضد ایرانی جزایر سهگانه را متعلق به کشور انگلیسی زاده خود دانست. در آن زمان پرنس سعودی گمان می کرد پشتش تا ابد به اسلحه آمریکایی ها گرم است!
آمریکاییها با طرح این موضوع که باید رژیم سعودی درون مرزهایش و ایران در خارج از آن کنترل شود، تمایل به تفاهم میان ایران و عربستان دارند. طبیعتاً سعودی با آن وضعیت داخلی و خارجی از این ایده استقبال میکند، اما جمهوری اسلامی با مدد دست توانای سپاه پاسداران؛ مانع از دیپلماسی انفعالی در منطقه شده است. این نیرو چنان عظمتی به ملت ایران داده که با پشتوانه آن دیگر هیچ شروری حتی تا ۵ هزار کیلومتری مرزهای ایران (پایگاه آمریکاییها در اقیانوس هند) جرئت فتنهانگیزی ندارد و دوران آنکه دولتهایی با خلقوخوی قاجاری بخواهند منافع ملی ایران را به خارجیها بفروشند، به پایان رسیده است.
سفر ملک عبدالله به تهران سال ۱۳۷۶
واقعیت آن است که دولت آل سعود هم در میدان و هم در دیپلماسی شکستهای سنگینی خورده است، این دولت خودفروخته برای آنکه بتواند در جهان اسلام باقی بماند نیاز به بازسازی رفتارهای گذشته دارد و یک تفاهم سریع با آنها کفایتکننده این ماجرا نیست. نظام جمهوری اسلامی مدتها قبل دست دوستی بهسوی این دولت دراز و آنها رد کردهاند، این گروه حاکم خبیث باید برای بازگشت به میز، هزینههای رجوع دیرهنگام خود را بپردازند تا ایران از سر مسلمانی و برادری درخواست آنها را موردعنایت قرار دهد:
۱-پدر تروریسم منطقهای باید دست از شرارت بردارد. عربستان بر اساس نیازهای خود دست رابطه دیپلماتیک بهسوی ایران دراز کرده، ازاینرو آنها باید خباثت گذشته خود را ترک کنند، تعهد به آن دهند و تمامی همکاریها با گروههای تروریستی سلفی و تکفیری را قطع و آن را اعلام رسمی کنند.
۲- دولت سعودی رسماً باید شکست در یمن را بپذیرد و تمامی نیروهای رسمی و گروههای وابسته به خود را از مرزهای قانونی این کشور خارج و با عذرخواهی از مردم مظلوم یمن تمامی خسارتهای وارده را جبران کند.
۳- پس از تفاهم سعودی با دولت قطر و برداشته شدن تحریمهای دوجانبه منافع ملی ایران در استخراج گازی لحاظ نشده است. تا پیش از آشتی مجدد میان برادران بزرگ و کوچک؛ دوحه برداشت برابر از میدانهای گازی با ایران را پذیرفته بود و تفاهم جدید با عربستان باید برداشت ایران را بهصورت کامل تأمین کند.
۴- ریاض در طول چند سال گذشته با پول پاشی در بغداد زمینه اقدامات ضد ایرانی را پدید آورده است. لازم است عربستان رابطه خود را با نیروهای مزدور قطع کند. آل سعود باید اجرای سناریوی انگلیسی تفرقه میان شیعه و سنی را برای همیشه کنار بگذارد.
۵- عربستان سعودی در لبنان ۱۰ میلیارد دلار خرج کرد تا یک دولت وابسته به خود را روی کار آورد. سعودیها باید به کارشکنی علیه نیروی بر حق و مردمی حزبالله پایان دهند.
۶- رژیم آل سعود در سالهای گذشته جنایتهای غمباری علیه شیعیان کشور خود بهویژه در شهرهای قطیف و احساء انجام داده است. این رژیم جلاد باید زمینه آزادی، سلامت وزندگی آرام مردمان مظلوم این مناطق را فراهم آورد.
باوجود همه پیششرطهای موجود در برقراری رابطه با عربستان باید گفت که روابط ایران با حوزه عربی نیازمند تحول است و ظرفیتهایی در حال حاضر وجود دارد که این تحول را ممکن میکند. بهبود روابط عربی با ایران و خروج از روابط تکبعدی و دستیابی به روابط در جنبههای مختلف، میتواند به جنگ کنونی علیه یمن خاتمه دهد. امروز هیچ کشور عربی در منطقه نیست که روش عربستان را کمککننده به امنیت منطقه بداند.
از سوی دیگر بهبود روابط ایران با حوزه کشورهای جنوب خلیجفارس، هزینههای نظامی آنان را پایین میآورد چراکه این هزینهها از سه مسئله ناشی میشود؛ تهدید نمایی قدرت ایران برای کشورهای منطقه، تهدیداتی که از ناحیه بعضی از دولتهای عرب متوجه بعضی دیگر از دولتهای عرب منطقه است و تهدیدات بالفعل و بالقوهای که از ناحیه گروههای نوپدید تروریستی متوجه این کشورهاست. غرب با تأکید بر این سه موضوع، بخش زیادی از درآمدهای این کشورها را به خرید و انبار کردن سلاح معطوف کرده است. رابطه ایران با این دولتها هر سه دسته این تهدیدات واقعی و یا ساختگی را از بین میبرد، رابطه گرم و چندوجهی با ایران جایی برای تهدیدنمایی ایران برای کشورهای برادر عربی باقی نمیگذارد.
به نظر میرسد تجربه پرهزینه هشتساله باعث شد و بلوغ سیاسی برخی کشورهای حوزه عربی شده است؛ آنها به این نتیجه رسیدهاند که در پرتو گفتوگوهای سازنده و باهدف رسیدن به امنیت و صلح پایدار میتوان به همکاریهای دستهجمعی دست پیدا کرد. سران ریاض متوجه شده اند که نمیتوانند تا ابد روی تروریستهای سنتکام حساب کرده و عاقبت این رابطه له شدن در زیر چرخهای هواپیماهای این کشور است. در ایران اما وضعیت متفاوت است، پیام ایران به گروه دیپلماتیک عربستان در بغداد از حالا مشخص است، درهای بهسوی عربستان بسته است، اما قفل نیست! آنها باید برای اعتمادسازی قدمهای بیشتری بردارند.