به گزارش نیک صالحی به نقل از فارس، آیتالله روحالله قرهی مدیر مدرسه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران به مناسبت آغاز ماه بهار قرآن به شرح دعای ابوحمزه ثمالی میپردازد که بخش دوم آن در ادامه میآید:
*ربیع عبودیّت
عرض کردیم هر چیزی ربیعی دارد و فرمودند: ربیع قرآن، ماه مبارک رمضان است. خود این ماه مبارک رمضان، ربیع الشهور و ربیع الایام و اللّیالی هم است. خصائص ربیع و علّت اسمگذاری ماه مبارک به ربیع را بیان کردیم.
خصوصیّت ربیع، این است که انسان را زنده میکند و حیات به انسان مرحمت میکند. حیاتی که ماه مبارک رمضان به انسان، مرحمت میکند، عبودیّت است؛ یعنی انسان، عبدالله و بنده پروردگار عالم میشود.
نفحاتی که در لحظه این ماه مبارک رمضان به انسانها میخورد، چنان آنها را اوج میدهد و به آنها حیات میدهد که در هیچ ماهی اینگونه نیست، امّا یک شرط دارد و آن شرط این است که انسان خودش بخواهد. وقتی باران رحمت الهی دارد میبارد، اگر کسی چتر بالای سرش بگیرد، معلوم است یک قطره باران هم به او نمیرسد و اصابت نمیکند. عرض کردم که حسب روایات شریفه فرمودند: خودتان را در معرض باد بهاری قرار بدهید، امّا ابدانتان را از باد پاییز بپوشانید؛ پس معلوم است خود انسان باید بخواهد.
اگر خودمان را در معرض این نفحاتی که دارد وارد میشود، این باد رحمت الهی، این ربیع و بهار قرار دادیم، برندهایم، امّا اگر بهار آمد و همچنان لباسهای زمستانی به تن کردیم، در یک جایی کز کردیم و خودمان را در معرض بهار قرار ندادیم؛ طبیعی است بهره نمی-بریم.
*قرآن صاعد
عرض کردیم که این ماه، ربیع عبودیّت است. در این ربیع عبودیّت، یکی از آن مطالبی که انسان باید داشته باشد، دعا است. کتابالله مجید و کریم الهی، قرآن نازل است، امّا دعا، حسب فرمایش عرفای عظیم الشّأن، قرآن صاعد است. دعا آن قدر مهم است که عرض کردیم اولیاء خدا تقسیمبندی کردند و گفتند: برای اینکه از دعا، این قرآن صاعد محروم نباشید، برنامهریزی کنید، طوری که روزتان را به قرآن نازل و شب هنگامان، به قرآن صاعد، دعا مشغول باشید.
لذا عرض کردیم بیشترین ادعیّه، آن هم دعاهای با مضامین بسیار عالی، در ماه مبارک رمضان است. مثل دعای ابوحمزه، مثل دعای جوشن کبیر که اسماء و صفات نازله پروردگار عالم را تبیین میکند که در بحث نیمه شعبان عرض کردم: تمام آن اسماء و صفات الهی که در دعای جوشن کبیر تبیین میفرمایند، نازله و متعلّق به آقاجانمان، مولایمان، سیّدمان، صاحبمان، سالارمان، آن که امور همه هستی به ید مبارک اوست، حضرت حجّـت بن الحسن المهدی(عج) است.
*قرب حضرت حقّ در دعاست
پس وقتی انسان در مقام ربیع قرار میگیرد، باید بداند در عبودیّت است و این عبودیّت به دعا (قرآن صاعد) است.
پروردگارعالم به قدری بندگانش را دوست دارد و میخواهد او را بخوانند که اولیاء خدا میگویند: پروردگار عالم در هیچ آیهای، مثل این آیه، این قدر من، من بیان نفرموده است و آن این است که فرمودند: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَلْیُؤْمِنُوا بی» پروردگار عالم مدام به خود اشاره میکند که من نزدیک و قریب هستم.
در باب «ونحن اقرب الیه من حبل الورید» هم همین را بیان میفرماید. فرمودند: منظور از این «و نحن اقرب الیه من حبل الورید»، همان لحظهای است که انسان دارد دعا میکند.
«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ» من قریبم، نزدیکِ نزدیک. «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» هر موقعی بندهام من را بخواند، اجابتش میکنم؛ چون خیلی نزدیکم. لذا قرب در دعا برای همین است.
*قنوت؛ مستحبّ واجب!
نکتهای را بگویم که خیلی عالی است. استاد عظیمالشّأنمان، علّامه حسنزاده آملی میفرمودند: آن مرد الهی و عظیم الشّأن، آیتالله الهی قمشهای میفرمودند: مقام دعا که در آن، عنوان قریب بودن مطرح است، این قدر مهم است که اگر از شما سؤال کردند، فلسفه قنوت در نماز چیست، باید گفت: قرب حضرت حقّ که در نیّت میگوییم: «قربة الی اللّه»، به وسیله همین دعا و قنوت است.
قنوت، مستحب است، امّا چنان مستحبّی است که حتّی بیان کردهاند: اگر یادتان رفت و قبل از خواندن قنوت، به رکوع رفتید، عیبی ندارد که بعد از رکوع، مجدّداً قنوت بگیرید و بعد به سجده بروید.
آیتالله الهی قمشهای به نقل از استادشان فرموده بود: در محضر آقاجانمان، حضرت حجّت بن الحسن المهدی(عج) از ایشان سؤال شد: آقاجان! نظر مبارک شما در مورد قنوت چیست؟ حضرت فرمودند: مستحبّ واجب!
مستحبّ، مستحبّ است و واجب هم واجب است. مستحبّ واجب دیگر چه تعبیری است؟!
بعد ایشان توضیح دادند و فرمودند: به نظر میرسد این قدر دعا مهم است که وقتی انسان در نیّت، چه به لسان و چه در ذهنش میگوید: دو رکعت نماز صبح میخوانم قربةً الی الله، این قرب، در دعاست. لذا دیدید در سجده و رکوع هم دعاهایی وارد شده است، به خصوص در سجده و رکوع آخر. از جمله آنها، دعایی است که خود آقاجانمان به آیتالله العظمی مرعشی نجفی، استاد عظیمالشّأنمان فرمودند و آن، این است: «و ترحّم علی عجزنا واغثنا بحقّهم واجعلنا من شیعتهم».
کما اینکه میدانید خود صلوات هم دعای مقبوله است. برای همین بیان کردند: قبل از دعا، اوّل یک صلوات بفرستید و بعد در انتهایش هم یک صلوات بفرستید. این بیان اولیاء خدا است که میگویند: اگر دعایی اوّلش مقبول و انتهایش مقبول باشد، پروردگار عالم شرمش میآید و حیا میکند که وسطش را اجابت نکند. لذا میگویند: اگر میخواهید دعاهایتان مستجاب شود، اوّلش آن ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد را بفرستید و آخرش هم همینطور.
پس اگر گفتند: چرا قنوت میگیرید؟ چرا در سجده دعا میکنید؟ چرا در رکوع دعا میکنید؟ چرا دائم دعا میکنید؟ باید بگوییم: برای اینکه اصلاً پروردگار عالم، همین را از من و شما میخواهد. این قربةً الی الله شاید به واسطه همین دعاست.
لذا در قرآن کریم و مجید الهی به جز در مورد دعا نداریم که خدا اینگونه فرموده باشد: «إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی». عرض کردیم اوّل اجابت پروردگار عالم، همان خواندن است و دوست دارد انسان هم او را بخواند و دعا کند.
*شب جمعه ماه مبارک و بخشیدن میلیونها نفر در هر ساعت!
لذا عزیزان! خودمان را از این ادعیّه دور نکنیم، به خصوص در ماهی که هر لحظهاش، رحمت است. شما را به خود مفاتیح ارجاع میدهم که ببینید حاج شیخ عبّاس قمی، آن مخلَص عظیمالشّأن (نه مخلِص، بلکه مخلَص) چه نکات عجیبی را راجع به این ایّام ماه مبارک رمضان، به خصوص آن ایّامی که اصلاً در طی سال هم معروف به ایّام دعاست، مثل شب جمعه و روز جمعه، بیان میفرمایند. از جمله اینکه میفرمایند: در هر روز از ماه مبارک رمضان، هزار هزار (ألف ألف که در عرب یعنی میلیونها) بخشیده میشوند، امّا شب و روز جمعه که میشود، برای هر ساعتش، ألف ألف است!
آن قدر مهم است که وجود مقدّس پیغمبر اکرم، خاتم رسل، محمّد مصطفی(ص) فرمودند: پروردگار عالم در شب جمعه ماه مبارک رمضان فوج فوج میبخشد؛ برای چه؟ برای دعا. لذا فقط بیاییم به واسطه دعا به خدا نزدیک شویم.
*علّت غل و زنجیر شدن شیاطین در ماه مبارک
اصلاً اولیاء خدا علّت غل شدن شیاطین در ماه مبارک را این میدانند که انسان به پروردگار عالم نزدیک شود و سریعترین و نزدیکترین راه به قرب الی الله و نزدیک شدن به پروردگار عالم، دعاست.
امشب، شب جمعه است و بحثش فرق میکند، امّا إنشاءالله، به فضل الهی، از فردا ادامه بحث دعای ابوحمزه را خواهیم داشت، امّا ببینید دعا، غوغاست و قرب میآورد. لذا دعا را از دست ندهیم. پروردگار عالم حتّی بعضیها را به مشکل میاندازد، برای اینکه دوستشان دارد و دوست دارد آنها لب به سخن بگشایند.
یعنی گاهی مشکلات عندالاولیاء، لطف پروردگار عالم به انسان است؛ برای اینکه به مشکل بر بخورند، تا با خدا سخن بگویند و دعا کنند. خدا آن لحظهای را که بنده، ذلیل، به سمتش میآید، خیلی دوست دارد و آن قدر بدش میآید که بنده در مقابل بندگان دیگر ذلیل بشود.
لذا اگر هم میبینید که ما در مقابل ائمّه معصومین، ذلیل هستیم؛ چون خود خدا گفته است. اگر میبینید ما در مقابل اولیاء خدا، مثل امام راحل و امام المسلمین، ذلیل و خاضع و خاشع هستیم؛ چون خودش گفته است. خدا فرموده: راهش، این است: «وابتغوا الیه الوسیلة»، اینها وسیلهاند تا با آنها به سمت من بیایید و الّا خدا دوست ندارد در مقابل بندگان، ذلیل شویم، امّا در مقابل خودش آنقدر دوست دارد انسان ذلیل، خاضع و خاشع بیاید و چقدر هم مزه دارد و شیرین است.
خدا هم حلاوت دعای بندگان را میچشد!
آیتالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی فرموده بودند: شیرینی و حلاوتی بالاتر از این نیست که انسان در مقابل پروردگار عالم، گردن کج کند و مدام بگوید: خدا! خدا! و پروردگار عالم را اینگونه صدا بزند. این مطلب آن قدر شیرین است و حلاوت دارد که خود پروردگار عالم هم این حلاوت را میچشد!
البته ما این تعبیر را نمیفهمیم! یعنی چه که پروردگار عالم این حلاوت را میچشد؟! مگر نستجیربالله، نعوذبالله پروردگار عالم جسم است؟! خیر، ما نمیفهمیم، ولی این تعبیر اولیاء است که هم خود پروردگار عالم این حلاوت را میچشد و هم بندهای که اینگونه او را صدا میکند. لذا مصداق «راضیة مرضیة» در همین دعا است.
*یک نشانه شقی
دعا این قدر مهم است، دعا را دست کم نگیریم. لذا فرمودند: یکی از نشانههای شقی، این است که دیگر لبش به دعا گشوده نمیشود، دیگر حالش، حال دعا نیست و حوصله دعا را ندارد، امّا آن که تا دعا شروع میشود، گویی گمشدهاش را پیدا کرده و از دعا و مناجات با پروردگار عالم لذت میبرد؛ معلوم است پروردگار عالم دوستش دارد، عشق به او میورزد و به او علاقه دارد. لذا او را یک طوری در خانهاش میکشاند که پروردگار عالم را صدا بزند.
*شب جمعه ماه مبارک؛ شب قدر زودرس!
لذا خود پروردگار عالم شب را قرار میدهد و برای همین است که اولیاء خدا، عشقشان، شب است و لحظه شماری میکنند تا شب برسد که سحرگاهان قیام کنند و در خلوتگاه، گردن، کج کنند و این دستهای گدایی را بالا بیاوند و خدا خدا کنند و اشک بریزند و ناله کنند و فغان کنند و حضرتش را صدا کنند. تمام همّ آنها، این بود که کی شب میشود. مگر از این شب چه میخواهند؟ آنها در آن لحظات با پروردگار عالم خلوت میکنند و عشقبازی کنند که آن هم از طریق دعاست.
خدا در این لحظات، به من و تو توفیق داده است، آن هم در شب جمعه ماه مبارک رمضان. لذا امشب باید خضوعمان بیشتر شود. خدا گواه است خدا امشب دوستمان داشته که ما را به مجلس دعا آورده است. الآن یک عده در پارکها هستند، باید برایشان دعا کنیم، البته آنها را هم خدا دوستشان دارد، نه اینکه نعوذبالله انسان تصوّر کند کسی شده است. عرض کردم که هر کس ولو به لحظهای، تصوّر کند، کسی شده است، همان لحظه، لحظه سقوط اوست. اما خدا یک لطف ویژه به ما کرده است. پس من باید بگویم: خدا! شرمندهام، من که لیاقت نداشتم، خیلیها بیدارند، امّا دور و بر هم هستند و مشغول به بازی و تفریح هستند و لحظهای توفیق دعا ندارند. البته این توفیق، از ناحیه اوست، ما خودمان نداشتیم، لطف کرده، محبّت کرده، بزرگواری کرده، کرم کرده، دعای پدرو مادر بوده، یک کاری کردیم که یک موقعی کسی دعایمان کرده، نمیدانیم، امّا همان باعث شده خدا لطف کند، کرم کند، محبّت کند و امشب من و تو را اینجا و آن هم در دل شب، آن هم بهترین لحظات ماه مبارک، جمع کند.
این تعبیر را به ذهنت بسپار، خیلی جالب و قشنگ است، ابوالعرفا میفرمود: شب جمعه ماه مبارک رمضان را قدر زودرس میگویند. لذا خدا شب قدر را زودتر از موعد آورده است! اولیاء خدا، عجب تعابیری دارند!
خدا لطف کرده امشب من و تو دور هم جمع هستیم، ما هم امشب بیشتر گردنمان را کج کنیم، بگوییم: خدایا! من نمیدانم، خیلی شرمنده ام که مرا این وقت شب آوردی؟ فقط میتوانم بگویم: ممنونتم. آقاجان! یابن الحسن! شما لطف کردی، امضاء کردی که من اینجا بیایم. عزیزان من! خدا گواه است اگر امضاء آقاجان نبود، من و تو در این شب جمعه ماه مبارک رمضان به مجلس دعا نمیآمدیم. آقاجان! ممنونتیم، لطف کردی. خیلیها شاید امشب میخواستند بیایند ولی نمیدانیم چطور شده که نیامدند. فقط یک چیزی میشود گفت و آن این که اولیاء خدا گفتهاند: امضاء نشده که بیایند. آقا! خیلی آقایی کردی که برای ما امضاء کردی و اجازه دادی من در خانه تو، مهدیه، بیایم و مناجات کنم و دعا بخوانم.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد