به گزارشامروله، به نقل ازشبکه اطلاع رسانی مرصاد، استان کرمانشاه با تقدیم ۱۰ هزار شهید و ده ها هزار جانباز و ایثارگر و آزاده نقش بزرگی در دفاع از کیان کشور و انقلاب اسلامی در طول ۳۶ سال گذشته داشته است.
نقشی که فارغ از همه مشکلات اقتصادی و توسعه ای استان کرمانشاه به اندازه رشادت های مردان و زنان این مرز و بوم بازگو نشده است.
در این میان نقش رسانه ها و مخصوصا رسانه های دیداری و شنیداری برای به تصویر کشیدن حماسه های ماندگار رزمندگان این دیار بسیار قابل توجه است اما همواره یک خلاء عمیق در این فضا احساس شده است چرا که تولیدات تازه و نو در ژانر دفاع مقدس در استان کرمانشاه بسیار فقیر و انگشت شمار است.
خلاء و کمبودی که البته شاید با اقدامات و برنامه های مجموعه هایی مانند قرارگاه رسانه ای بسیج کمی جبران شود. اقداماتی مانند ساخت فیلم ها و مستند های گوناگون از جلوه های زندگی و صحنه های رزم اسطوره هایی مانند شهید یحیی شمشادیان...
قرارگاه رسانه ای بسیج غرب کشور ایجاد شد تا جنگ را در قالب فیلم و مستندهای فاخر به تصویر کشد و هنر مردان خدا را دوباره زنده کند. این قرارگاه اکنون درحال ساخت مستندی از امیر سرلشکر شهید یحیی شمشادیان است.
این شهید والامقام سال ۱۳۳۲ در شهر قصرشیرین به دنیا آمد و پس از اخذ دیپلم، در سال ۱۳۵۷ در هوانیروز استخدام شد، پس از گذراندن دورههای نظامی و زبان در تهران، جهت یادگیری پرواز بالگرد به دانشكده مركز آموزش هوانیروز اصفهان اعزام شد.
خلبان شمشادیان از تیزپروازانی بودکه عشق به وطن وجودش را فراگرفته بود. او دورههای پرواز با بالگرد جنگنده كبری و موشك تاو را با موفقیت پشت سرگذاشت و با درجه ستوان سومی به پایگاه هوانیروز كرمانشاه منتقل شد.
این خلبان شجاع و بی پروا آخرین ماموریت خود را در تاریخ نیمه مهر ماه سال ۱۳۶۱ درمنطقه سومار با موفقیت به پایان رسانید اما عملیات مسلم بن عقیل آخرین عملیات این شهید والا مقام بود.
اشتیاق همسرم در وصف غلبه بر دشمن را دوست داشتم
همسر شهید شمشادیان در رابطه به بخشی از زندگی شهید شمشادیان که به تصویر کشیده خواهد شد به خبرنگار ما گفت: خانواده یحیی از همسایه های قدیمی ما بودند و همین ارتباط ها باعث شد در سال ۱۳۵۶ باهم ازدواج کنیم، ثمره این ازدواج دخترم شهره و پسرم رضا است که در زمان شهادت شهره سه ساله بود و رضا هشت ماه پس از شهادت پدرش به دنیا آمد.
شهناز رضایی که در آن زمان مدیر مدرسه ای در شهر کرمانشاه بود به خصوصیات اخلاقی همسر شهیدش اشاره کرده و می گوید: یحیی به تمام مشکلات اطرافیانش توجه می کرد و برای حل آنها از هیچ کوششی فروگذار نبود. به قدری مردم دار و فروتن بود که وقتی پدر و مادر سربازی برای دیدن فرزندشان به کرمانشاه می آمدند حتما آنها را به خانه می آورد و می گفت اینها غریبند جایی برای رفتن ندارند. این حرف های من نیست همسایه ها و همکارانش هم او را اینگونه می شناسند.
وی ماندگارترین خاطره از یحیی با حالاتی جالب توجه بیان کرده و می گوید: آنچه که بیشتر از همه در ذهنم تداعی می شود لحظه هایی بود که یحیی از جنگ برمی گشت و چنان با شوق و ذوق از حمله به تانک های دشمن و انهدام آن حرف می زد که مشتاق می شدیم بازهم بگوید.
رضایی در ادامه افزود: ما زندگی مشترک کوتاهی داشتیم و یحیی بیشتر در جبهه بود تا کنار خانواده، هربار که به او می گفتم نرو ماهم از تو سهمی داریم، پاسخ می داد "یک لحظه به زنان و بچه هایی فکر کن که از ترس دشمن آواره بیابان ها شده اند، آنها خواهرو برادر و پدر و مادر تو هم هستند".
همسرم همیشه می گفت: نگران نباش هروقت خالص شدم شهید می شوم.
خبر شهادت یحیی را از دختر ۳ ساله ام شنیدم
همسر شهید شمشادیان با اشاره به روز شهادت وی گفت: یک روز قبل از شهادت، یحیی در خواب می بیند که من مریض شده ام عصر همان روز یکی از دوستانش را راهی منزل مادرم می کند تا خبر برگشتنش را برای فردا بدهد. من همان شب خواب یک تشیع جنازه عظیم را دیدم. صبح آن روز قبل از رفتن به مدرسه به مادرم گفتم یحیی امروز شهید می شود و مادرم به شدت از حرف من عصبانی شد. پس از یک انتظار طولانی زمان برگشتن همسرم فرا رسید شهره را از خانه مادرم با خود بردم که ماشینمان را درب هوانیروز بگذارم که وقتی یحیی برگشت دنبال ماشین برای رسیدن به خانه نباشد. در حین رانندگی به یکباره شهره دخترم گفت: مامان، بابا یحیی مرد... و آن لحظه دقیقا زمانی بود که بالگرد یحیی سقوط می کند و ما بی خبریم.
وی ادامه داد: وقتی دخترم دید که از حرفش ناراحت شدم با همان زبان کودکانه اش گفت: مامان ببخشید ولی بابا مرد. خودم هم اضطراب شدیدی داشتم. ماشین را درب هوانیروز گذاشته و مجدد به خانه پدرم بازگشتم، شب شده بود اما خبری از همسرم نشد تا اینکه یکی از دوستانش به درب منزل مادرم آمد و درحالی که از شدت گریه چشمانش سرخ شده بود، گفت: بالگرد یحیی سقوط کرده اما زنده است. در دل می دانستم شهید شده اما بازهم قبول کردم که هنوز زنده است. حوالی شش صبح بود که مردم به خانه ما آمدند و آن موقع بود که پذیرفتم یحیی پرکشیده است.
همسر شهید شمشادیان درحالی که گریه مجال صحبت را به او نمی داد و بریده بریده سخن می گفت، اظهار داشت: سه سال بعد پدرم و تنها برادرم نیز شهید شدند و خودم و مادرم بار یک زندگی سخت و پراز تنهایی را به دوش کشیدیم.
وی در ادامه گفت: اگر یحیی اکنون زنده بود با وجود این ناملایمی ها بازهم راه گذشته اش را ادامه می داد چرا که عاشق خاک وطنش بود، او اهل تظاهر نبود و بازهم راه امام و شهدایش را ادامه می داد و حتما از فرزندان شهدا دستگیری می کرد.
خاطرات یک فرزند شهید از پدری که هرگز ندیده است
رضا شمشادیان فرزند شهید یحیی شمشادیان است که هیچگاه پدر شهیدش را ندیده است.
او در گفتگو با خبرنگار ما با توصیف پدر شهیدی که هیچگاه اورا ندیده می گوید: در تمام عمرم تنها یک بار پدرم را در خواب دیدم بی آنکه با من سخنی بگوید به من خیره شده بود. ذهنیت من از پدرم ساخته حرف های مادرم و نزدیکان و دوستان پدرم است. اما میدانم پدرم یک مرد واقعی بود که جانش را فدای سرزمینش کرد تا من و امثال من اکنون در امنیت باشیم. خوب بودن وجه مشترک تمام شنیده های من از پدرم است.
وی عنوان کرد: در این سال ها سعی کردم رفتار و منشم همچون پدرم باشد، حتی میخواستم خلبان شوم که مادرم اجازه این کار را به من نداد.
او نیز همچون مادرش گلایه هایی داشت.
رضا شمشادیان می گوید: با اینکه لیسانس عمران دارم و ۳۲ سال از عمرم سپری شده اما هنوز جایی استخدام نشده ام. چندباری برای پیدا کردن شغل اقدام کرده ام اما هنوز نتیجه ای نداشته است.
فرزند شهید شمشادیان با اشاره به ساخت فیلم زندگی و شهادت پدرش تصریح کرد: دوست دارم اکنون که زندگینامه پدرم در حال ساخت است خودم نقش وی را بازی کنم، پدری که هیچگاه کنارم نبود اما همیشه یادش با من خواهد ماند.
ساخت مستند شهید شمشادیان مرداد ماه به پایان می رسد
مسئول قرارگاه رسانه ای بسیج غرب کشور درخصوص ساخت مستند زندگی شهید یحیی شمشادیان به خبرنگار ما گفت: اواخر سال ۹۳ با دعوت از کاظم معصومی کارگردان برجسته کشورمان و آقای محمدعلی کاظمی فرد تهیه کننده کرمانشاهی صحبت های لازم در رابطه با ساخت این مستند صورت گرفت.
فرهادنوری مقدم گفت: این مستند اکنون در مرحله فیلم برداری صحنه های جنگ و رزم شهید است و حداکثر تا پایان مرداد ماه تولید و به کنگره شهدای استان تحویل داده خواهد شد.
نوری مقدم از همکاری بسیار خوب و شایسته هوانیروز استان کرمانشاه، سپاه نبی اکرم (ص) و همچنین تیپ زرهی ۲۸۱ ارتش تشکر و قدردانی کرد.
مستند زندگی یک شهید هوانیروز از هر استان را خواهیم ساخت
تهیه کننده این مستند در گفتگو با خبرنگار ما اظهار داشت: هدف ما از ساخت این مجموعه این بود که مردم کرمانشاه و ایران هیچگاه غرور ملی را فراموش نکند چرا که به وقتش می تواند همچون افسانه های ایرانی به جنگ با دشمن به پاخیزد و اگر مجبور شود باردیگر قصه جنگ و دفاع مقدس را رقم بزند.
محمدعلی کاظمی افزود: قهرمانان بزرگ عصر ما همین شهدا هستند دلاورمردانی که از میان همین مردم عادی سر برآوردند و جای افسوس دارد اگر مسئولین و هنرمندان این موضوع را فراموش کنند و غبار زمان آنرا کهنه سازد. دوست داریم مدیران ارزش این کارها را درک کنند چرا که این برنامه های فاخر سال های سال ماندگار خواهند شد.
کاظمی فرد عنوان گفت: در ابتدا با مشکلات اجرایی برخوردیم اما خوشبختانه نیروی زمینی چندین برابر امکانات لازم را دراختیار ما گذاشت تا بتوانیم برای صحنه های رزم آرایش جنگی مناسب را ایجاد کنیم که در این فضای مستند باورپذیری مردم بیشتر خواهد بود.
وی افزود: برای ساخت مستند شهید شمشادیان تحقیقات را از خانواده، آشنایان و همرزمان وی آغاز کردیم و به یک آگاهی نسبی ازاین شهید رسیدیم. پس از آن اسناد موجود در هوانیروز کرمانشاه را مورد بررسی قرار دادیم، بنا داریم تمامی اسامی و شخصیت های مرتبط با این شهید کاملا واقعی باشند.
تهیه کننده فیلم مستند شهید شمشادیان ادامه داد: در این تحقیقات به این باور رسیدیم که هوانیروز کرمانشاه یک نقشه جغرافیای ملی در تقدیم شهید به انقلاب و اسلام دارد و تقریبا از اقصی نقاط ایران در این محل خدمت داشته اند، لذا اگر امکانات و اعتبارات لازم فراهم می شد می توانستیم مستندی بسازیم که هراستانی با یکی از شهیدان خلبان خود آشنا شود.
وی در پایان گفت: از آنجا که شهید شمشادیان خلبان هلی کوپتر کبری بوده است برای پرواز آن مشکلات بسیاری وجود دارد که امیدواریم مسئولان ما را همچون قبل یاری دهند تا این مستند در یک فضای واقعی ساخته شود.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد