گروه فرهنگ امروله

شخصيت ممتاز حضرت امام خمينی(ره)

کد خبر: 18490|08:43 - 1392/03/14
نسخه چاپی
 شخصيت ممتاز حضرت امام خمينی(ره)
 
 شخصیت استثنایی و ممتاز
خصوصيات امام، استثنايى و ممتاز و بى‏نظير است و هرچه در ابعاد شخصيت ايشان تأمل كنيم، اين استثنا و امتياز را بهتر و بيشتر مى‏يابيم. حال كه اين داغ بزرگ، دلهاى ما را گداخته است و غم سنگينى قلبهاى ما را مى‏فشارد، خلأ وجود او را بيشتر احساس مى‏كنيم....

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368


محو در اراده‌ی الهی و تکلیف شرعی
شخصيت امام تا حد بسيار زيادى به اهميت و عظمت آرمانهاى او مربوط مى‏شد. او با همت بلندى كه داشت، هدفهاى بسيار عظيمى را انتخاب مى‏كرد. تصور اين هدفها، براى آدمهاى معمولى دشوار بود و مى‏پنداشتند آن هدفهاى والا، دست‏نيافتنى هستند؛ ليكن همت بلند و ايمان و توكل و خستگى‏ناپذيرى و استعدادهاى فراوان و تواناييهاى اعجاب‏انگيزى كه در وجود اين مرد بزرگ نهفته بود، به كار مى‏افتاد و در سمت هدفهاى مورد نظرش پيش مى‏رفت و ناگهان همه مى‏ديدند كه آن هدفها محقق شده‏اند.
نقطه‏ى اساسى كار او، اين بود كه در اراده‏ى الهى و تكليف شرعى محو مى‏شد. هيچ چيز برايش غير از انجام تكليف، مطرح نبود. واقعاً او مصداق ايمان و عمل صالح بود. ايمانش به استحكام كوهها مى‏مانست و عمل صالحش با خستگى‏ناپذيرىِ باورنكردنى توأم بود. آن‏چنان در تداوم عمل صبور و كوشا بود كه انسان را دچار حيرت مى‏كرد. به همين خاطر، هدفهاى بزرگ قابل وصول شد و دست يافتن به قله‏ها امكان‌پذير گرديد.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نخست وزیر و هیئت وزیران 16/3/1368


شخصیتی عظیم با جامع صفات
شخصيت عظيم رهبر كبير و امام عزيز ما، حقاً و انصافاً پس از پيامبران خدا و اولياى معصومين، با هيچ شخصيت ديگرى قابل مقايسه نبود. او وديعه‏ى خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه‏ى عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‏ديد، عظمت بزرگان دين را باور مى‏كرد. ما نمى‏توانيم عظمت پيامبر(ص)، اميرالمؤمنين(ع)، سيّدالشّهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقيه‏ى اوليا را حتّى درست تصور كنيم؛ ذهن ما كوچكتر از آن است كه بتواند عظمت شخصيت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور كند؛ اما وقتى انسان مى‏ديد شخصيتى با عظمت امام عزيزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ايمان قوى، عقل كامل، داراى حكمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بى‏اعتنايى به زخارف دنيا، تقوا و ورع و خداترسى و عبوديت مخلصانه براى خدا، دست‏نيافتنى است، و مشاهده مى‏كرد كه همين شخصيت عظيم، چگونه در برابر آن خورشيدهاى فروزان آسمان ولايت، اظهار كوچكى و تواضع و خاكسارى مى‏كند و خودش را در مقابل آنها ذره‏يى به حساب مى‏آورد، آن‏وقت انسان مى‏فهميد كه پيامبران و اولياى معصومين(ع) چه‏قدر بزرگ بودند.

فرازی بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368


فاتح فتح الفتوح
در پيامى به مناسبت يكى از فتوحات ارزنده‏ى شما در جبهه فرمودند: فتح‏الفتوح، عبارت از ساختن اين‏گونه انسانها و جوانهاست. در حقيقت، فاتح اين فتح‏الفتوح، خود او بود. او بود كه اين انسانها را ساخت. او بود كه اين فضا را مهيا كرد. او بود كه مسير را به وجود آورد. او بود كه ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا و خمول، دوباره احيا كرد. ميراث او، همين ارزشها و همين جمهورى اسلامى است. هر كدام از ما در هر مسؤوليتى كه هستيم، عشق و محبت وافرمان را به آن عزيز، بايد در حفظ و تداوم ارزشها و نظام جمهورى اسلامى مجسم كنيم.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368


عبد صالح و نیایشگر گریان نیمه شب‌ها
شخصيتى آن‏چنان بزرگ بود كه در ميان بزرگان و رهبران جهان و تاريخ، به جز انبيا و اولياى معصومين(عليهم‏السّلام)، به دشوارى مى‏توان كسى را با اين ابعاد و اين خصوصيات تصور كرد.
آن بزرگوار، قوّت ايمان را با عمل صالح، و اراده‏ى پولادين را با همت بلند، و شجاعت اخلاقى را با حزم و حكمت، و صراحت لهجه و بيان را با صدق و متانت، و صفاى معنوى و روحانى را با هوشمندى و كياست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعيت، و ابهت و صلابت رهبرى را با رقت و عطوفت و خلاصه بسى خصال نفيس و كمياب را كه مجموعه‏ى آن در قرنها و قرنها بندرت ممكن است در انسان بزرگى جمع شود، همه و همه را با هم داشت. الحق شخصيت آن عزيز يگانه، شخصيتى دست‏نيافتنى، و جايگاه والاى انسانى او، جايگاهى دور از تصور و اساطيرگونه بود.
او، رهبر و پدر و معلم و مراد و محبوب ملت ايران و اميد روشن همه‏ى مستضعفان جهان و بخصوص مسلمانان بود. او، عبد صالح و بنده‏ى خاضع خدا و نيايشگر گريان نيمه‏شبها و روح بزرگ زمان ما بود. او، الگوى كامل يك مسلمان و نمونه‏ى بارز يك رهبر اسلامى بود. او، به اسلام عزت بخشيد و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد. او، ملت ايران را از اسارت بيگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصيت و خودباورى بخشيد. و او، صلاى استقلال و آزادگى را در سراسر جهان سرداد و اميد را در دلهاى ملل تحت ستم جهان زنده كرد. و او، در عصرى كه همه‏ى دستهاى قدرتمند سياسى براى منزوى كردن دين و معنويت و ارزشهاى اخلاقى تلاش مى‏كردند، نظامى بر اساس دين و معنويت و ارزشهاى اخلاقى پديد آورد و دولت و سياستى اسلامى بنيان نهاد. و او، جمهورى اسلامى را ده سال در ميان طوفانهاى سهمگين و حوادث سرنوشت‏ساز، قدرتمندانه اداره و حراست و هدايت كرد و به نقطه‏يى مطمئن رسانيد. ده سال رهبرى او براى مردم و مديران ما، يادگارى فراموش‏نشدنى و ذخيره‏يى بس گرانبهاست.

فرازی از پیام به ملت شریف ایران در تجلیل از امام امّت 18/3/1368


شخصیت ممتاز
شخصيت امام(ره) با هيچكدام از رهبرهاى دنيا قابل مقايسه نيست؛ او را فقط با پيامبران و اوليا و معصومان(ع) مى‏توان مقايسه كرد. او شاگرد و دنباله‏روِ آنها بود و به همين خاطر نمى‏توان با رهبرهاى سياسى دنيا مقايسه‏اش كرد.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیته‌های انقلاب اسلامی 18/3/1368


انسانی حکیم و حلیم و آینده‌نگر
امام(ره) انسانى بسيار عاقل، دورانديش، حكيم، آدم‏شناس، تيزبين، حليم، متين و آينده‏نگر بود؛ كه هركدام از اين صفات، كافى بود كه شخصى را در مرتبه‏يى والا جاى دهد و احترام همگان را جلب كند. متانت و بردبارى و حلم امام به‏گونه‏يى بود كه اگر صد نفر در مجلسى سخنانى مى‏گفتند كه او آنها را قبول نداشت، تا لازم نمى‏دانست، حرفى نمى‏زد و سكوت مى‏كرد؛ در صورتى كه اگر در حضور آدمهاى معمولى كلمه‏يى گفته شود كه برخلاف عقيده‏ى آنها باشد، طوفانى در روحشان به وجود مى‏آيد كه سريعاً پاسخ بدهند.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیته‌های انقلاب اسلامی 8/3/1368


امیر بر هوی‌ها و خواهش‌ها
حقيقتاً براى انسان بزرگ و شخصيت بى‏نظيرى مثل امام عزيز و بزرگوارمان، جا دارد كه برگزيده‏ترين انسانها و هوشمندترين ذهنها و صافترين و پاكترين دلها و جانها، از احساس تعظيم و تكريم سرشار شوند. فرق است ميان شخصيتى كه به خاطر مقام و سمت ظاهريش مورد احترام و تجليل واقع مى‏شود، و كسى كه شخصيت و عظمت و عمق وجود و آراستگيهاى گوناگون او، هر انسان بزرگ و قوى و هوشمندى را به تعظيم و تجليل و ستايش و تكريم وادار مى‏كند. امام عزيز ما، از اين نوع انسانها بود.
امام(ره)، خصلتهاى گوناگونى داشت: بسيار خردمند و عاقل و متواضع و هوشيار و زيرك و بيدار و قاطع و رئوف و خويشتندار و متقى بود. نمى‏شد حقيقتى را در چشم او واژگونه جلوه داد. داراى اراده‏يى پولادين بود و هيچ مانعى نمى‏توانست او را از حركت باز دارد. انسانى بسيار دلرحم و رقيق بود؛ چه در هنگام مناجات با خدا كه از خود بى‏خود مى‏شد، و چه در هنگام برخورد با نقطه‏هايى از زندگى انسانها كه به‏طور طبيعى دلها را به عطوفت و رأفت وادار مى‏كند. انگيزه‏هاى نفسانى، جاذبه‏هاى مادّى، هوى‏ها و هوسها، نمى‏توانست به قله‏ى رفيع وجود باتقواى او دست‏اندازى كند. او امير هوى‏ها و خواهشهاى خود بود؛ ولى خواهشها بر او حكومت نمى‏كردند. صبور و بردبار بود و سخت‏ترين حوادث در اقيانوس عظيم وجود او، تلاطم ايجاد نمى‏كرد.

شخصیت درخشنده
من قادر نيستم خصلتهاى انسانى و والاى اين مرد بزرگ را كه مثل خورشيد در تاريخ ايران درخشيد، توصيف كنم. سالهاى متمادى خدمت امام بودم. از سال 37 با ايشان آشنا شدم و به درس او مى‏رفتم. در دوره‏هاى مختلف زندگى و در بحرانهايى كه پيش مى‏آمد، رفتار حساب‏شده‏ى آن مرد را ديده بودم. اين انسان استثنايى، اصلاً از نوع مردم زمان ما نبود. واقعاً نمى‏توانم خصلتها و خصوصيات اين مرد بزرگ را توصيف كنم.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت نماینده‌ی امام در ارتش، وزیر دفاع و ... 18/3/1368


عابد و مخلص
نكته‏ى اصلى اين است كه اگر در مجموعه‏ى ذى‏قيمتى كه شخصيت معنوى امام(ره) را تشكيل داده بود، عنصر عبوديت و اخلاص وجود نمى‏داشت، او به اين موفقيتها نمى‏رسيد. بنابراين، كارهاى انجام شده، خيلى عظيمتر از آن است كه شخصيتى با همه‏ى آن خصوصيات منهاى ارتباط با خدا بتواند آن كارها را انجام دهد.
امام كه توانست اين حركت عظيم را در دنيا به وجود آورد، به خاطر آن بود كه با خدا ارتباط داشت و در اين راه ملاحظه‏ى هيچ چيزى را نمى‏كرد. امروز كه او در ميان ما نيست، سيل اعترافها و تعريفها سرازير شده است و همه‏ى دنيا به اقدام عظيم او كه اقيانوس انسانها را به حركت درآورد، معترفند. اين كار بزرگ، تنها در سايه‏ى قاطعيت و اراده و هوش و شجاعت و تيزبينى و آينده‏نگرى به وجود نيامد؛ اين خصلتها قادر نبودند اين طوفان عظيم را پيش آورند؛ عنصر اصلى، ارتباط با خدا و كمك خواستن از او بود كه نام امام(ره) و كار او را در تاريخ جاودانه كرد.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی 20/3/1368


شخصی ممتاز و جامع صفات
رهبر كبير عزيز و امام فقيد بزرگوار ما، چهره‏ى درخشانى در عالم بود و حقيقتاً مثل او را نه در اين زمان و نه در زمانهاى گذشته نداشتيم و در ميان چهره‏هاى معروف عالم - بعد از انبيا و اوليا(عليهم‏السّلام) - شخصيتى با اين عظمت و خصوصيات مثبت و جامع‏الابعاد و جامع‏الاطراف سراغ نداريم. من عقيده‏ى قاطع دارم كه اگر اين بزرگوار همه‏ى آن خصوصيات مثبت چون: علم و قاطعيت و هوش و شجاعت و اراده را دارا بود، ولى اخلاص و ارتباط با خدا و تنزه از شرك - به معناى تجنب از اهواى خود و ديگران - را نمى‏داشت، به اين توفيقات دست نمى‏يافت. اين توفيقات بزرگ در زمانى به وجود آمد كه تمام نشانه‏ها حكايت از انزواى دين و كهنه شدن و فرسوده شدن آن و روآمدن تفكرات و اخلاق و شيوه‏هاى مادّى و حاكميت هوسهاى شيطانى و بشرى در دنيا داشت.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان 21/3/1368


راز موفقیت اخلاص و اتصال به خدا
به اعتقاد من، مهمترين و تعيين‏كننده‏ترين راز موفقيت او، همان اخلاص و توجه و اتصال به خدا بود. ايشان توانست معناى «ايّاك نستعين» را در عمل خود مجسم كند و به منبع لايزال قدرت الهى متصل شود. وقتى يك انسان كوچك و ضعيف و ظرف محدودى، خودش را به اقيانوس بى‏پايانى وصل مى‏كند، ديگر هيچ عاملى وجود ندارد كه بتواند بر او فايق آيد. اگر هر انسانى همين كار را بكند، همان‏گونه خواهد شد. البته انسانها به آسانى نمى‏توانند اين كار را بكنند؛ ولى ايشان توانست و كرد. ما بايد به قدر وسع خودمان تلاش كنيم. بزرگان در قله‏ها ايستادند، ما نيز از دامنه‏ها حركت كنيم و به آن سمت پيش برويم؛ هرچند به آن قله‏ها هم دست پيدا نكنيم؛ ولى به‏هرحال حركت و رفتن، فريضه و وظيفه‏ى همه‏ى ماست.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت فقها و حقوقدانان شورای نگهبان 21/3/1368


عابد و مخلص
عامل موفقيت رهبر عظيم‏الشأن ما - آن امام استثنايى و بى‏نظير - اين بود كه توانست اقيانوس عظيمى را اين‏طور به حركت درآورد و ميليونها انسان را خدايى كند و راه اسلام را، راه زندگى قرار دهد و اسلامى را كه همه‏ى قدرتهاى دنيا عليه او بسيج شده بودند، عزيز كند و معنويت و ارزشهاى منزوى‏شده‏ى معنوى را دوباره احيا نمايد.
او چون مرد خدا بود و براى خود كار نمى‏كرد، خدا نيز بنده‏ى صالحش را هدايت كرد و به دل و ذهن او صفا و روشنى‏يى بخشيد، تا راه را پيدا كند. به او جرأت و شهامت داد، تا در مقابل دنيايى از دشمن بايستد؛ و با دل او انس گرفت، تا از روگردانى انسانها در روزگار غربت، وحشت نكند.
يك روزى امام ما مثل نوح و ابراهيم(عليهماالسّلام)، در غربت و تنهايى و اقليت بود؛ اما از تنهايى و تهديد نترسيد و خدا را از همه‏ى خلايق بزرگتر شمرد. برادران و خواهران! شما كه بندگان مؤمن خدا هستيد و به خاطر او قيام و حركت و اقدام كرديد و شعار داديد و تصميم گرفتيد جبهه را پُر كنيد و شهيد داديد و در راه خدا انفاق كرديد و تن‏هاى خود را به زحمت انداختيد، بدانيد كه راز اصلى اين است كه بايد با تكيه بر خدا، به دنبال اهداف الهى حركت كنيد.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از مردم استان همدان و ساری و ساوه 5/4/1368


امام ، علمدار اسلام ناب
امروز هم در دنيا اسلامى كه با ظلم و زورگويى درافتد و چپاولگرى و فساد را محكوم كند، وجود دارد. اين اسلام بايد در انتظار دشمنى ابرقدرتها و امريكا و صهيونيستها و كمپانيهاى غارتگر عالم و سلاطين فاسد و رؤساى مفسد امروز دنيا باشد.
روزى كه ما پشت سر امام عزيز و علمدار اسلام ناب، شعارهاى اسلام واقعى را مطرح مى‏كرديم، مى‏دانستيم كه دشمنها و قدرتها و ابرقدرتها در مقابل ما صف‏آرايى مى‏كنند. در صدر اسلام هم همين‏گونه بود. آن روزى كه يهوديها و منافقان و كفار و مشركان، اطراف مدينه‏ى پيامبر را محاصره كردند و جنگ احزاب و خندق را به وجود آوردند، مؤمنين واقعى گفتند: «هذا ما وعدنااللَّه و رسوله»؛ اين، چيز تازه‏يى نيست. خدا و رسولش به ما گفته بودند كه بدها و شريرها و فاسدها عليه شما همدست خواهند شد. بنابراين، آنها چون صدق وعده‏ى الهى را ديدند، ايمانشان قويتر شد.
هرجا كه اسلام واقعى آشكار شد، اگرچه قدرتهاى خبيث و پليد در مقابل آن صف‏آرايى كردند، اما انسانهاى پاك و دلهاى مطهر و روحهاى صاف و فطرتهاى پاك و ناآلوده، با همه‏ى توان و وجود از آن حمايت كردند. چرا ده ميليون انسان عزادار در ايام رحلت امام(ره) گرد پيكر مطهر آن بزرگوار جمع شدند و آن‏گونه بر سر و سينه‏ى خود مى‏زدند؟ چرا صدها ميليون مسلمان در سرتاسر عالم، به خاطر درگذشت يك انسان، اين‏طور عزادار و داغدار شدند؟ محبوبيت امام ما به خاطر چه بود؟ جواب، يك كلمه است: به خاطر اسلام. خود آن بزرگوار اين نكته را به ما ياد داد و خود او به ما فهماند و تأكيد كرد كه به خاطر اسلام، خدا دلها را متوجه انقلاب و رهبر و ملت ايران كرد.
آن چيزى كه به پاها و دلهاى شما قوّت داد، تا بتوانيد راههاى طولانى را طى كنيد و به اين‏جا بياييد، اسلام ناب و مدافع مظلوم و ناسازگار با ظالم بود. اين اسلام است كه دلها را جذب و جمع مى‏كند و نيرويى عظيم و شكست‏ناپذير به وجود مى‏آورد. راز اصلى همين نكته است، كه ما بايد آن را درست درك كنيم و هميشه به ياد داشته باشيم.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت روحانیون و مسئولان و مردم استانهای فارس، هرمزگان، شهرهای قزوی، تاکستان و .... 21/4/1368


دشمن شناسی، دوست شناسی
امام خصوصيات ممتاز فردى خيلى داشت؛ اما توفيقات او بالاتر از آن بود كه به خصوصيات فردى يك انسان - هرچه هم بالا - متكى باشد. شجاعت و آگاهى و عقل و تدبير و دورانديشى امام بسيار ممتاز بود - در اينها هيچ شكى نيست - اما توفيقاتى كه آن بزرگوار به دست آورد، خيلى بالاتر از اين است كه به شجاعت و عقل و تدبير و آينده‏نگرى زياد يك انسان متكى باشد.
آن توفيقها از جاى ديگر نشأت مى‏گرفت، كه در درجه‏ى اول از اخلاص او ناشى مى‏شد؛ «مخلصين له الدّين». مخلص خدا بود و كار را فقط براى او - ولاغير - انجام مى‏داد. لذا اگر همه‏ى دنيا هم در مقابل او قرار مى‏گرفتند و از او چيزى مى‏خواستند كه مورد رضاى خدا نبود، انجام نمى‏داد.
در درجه‏ى دوم، توكل و حسن ظن به خدا داشت. هيچ كارى در نظر او خارج از قدرت الهى نبود. كارهاى بزرگ، حركتهاى عظيم، كندن كوههاى راسخ و جبال راسيات براى او ميسور بود؛ چون عقيده داشت كه به خدا متكى است و خدا او را كمك مى‏كند؛ و چون به خدا توكل داشت، لذا با حسن ظن مى‏نگريست.
امام دو خصوصيت ديگر هم داشت، كه اين هم جز با نورانيت الهى ممكن نبود، و آن عبارت بود از: دشمن‏شناسى و دوست‏شناسى. در شناخت دشمنها و دوستها اشتباه نكرد. از اول دشمنها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم در مقابلشان ايستاد، و نيز از اول دوستها را شناخت و آنها را اعلام كرد و تا آخر هم از دوستى آنها منتفع شد.

فرازی از خطبه‌های نماز جمعه 23/4/1368


ذات ممتاز و تربیت شده
مكرراً در طول اين چند سال فكر مى‏كردم و به ذهنم مى‏رسيد كه بخش مهمى از پيروزيهاى ما، ناشى از روحيات شخص امام(ره) است. يعنى آن بزرگوار، علاوه بر اين كه حقاً و انصافاً يك ذات ممتاز و تربيت شده و رياضت كشيده و روى خود كار كرده بود - همه‏ى كسانى كه از قديم ايشان را مى‏شناختند، اين نكته را تصديق مى‏كنند - اما احساس مى‏كرديم كه در همين دوران انقلاب هم، ايشان در درون خود متوقف نبودند و مثل اولياى خدا و وجود مقدس پيامبر و ائمه - كه دايماً در حال پيشرفت و تحول و تكامل بودند - سير پيشرفت و تكامل را طى مى‏كردند.
لحظه‏ى بعثت رسول‏اكرم(ص)، مثل لحظه‏ى رحلتشان نبود. در اين بيست‏وسه سال، ايشان خيلى پيشرفتها و ترقيات داشتند كه براى ما افراد عادى، دهشت‏انگيز است. مؤمن اين‏گونه است و لحظه به لحظه در حال پيشرفت مى‏باشد. امام(ره) نيز عيناً همين‏طور بودند و ما آن را - مخصوصاً در مواقع خاص - احساس مى‏كرديم. مثلاً در ماه رمضان، ايشان معمولاً هيچ ملاقاتى نداشتند و بيشتر به خودشان مى‏پرداختند. بعد از ماه رمضان كه انسان با ايشان ملاقات مى‏كرد، محسوس بود كه نورانيتر و معنويتر شده‏اند. يقيناً بسيارى از موفقيتهاى انقلاب و اين ملت، ناشى از همان كانون جوشان منوّر بود.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از علما، ائمه‌ی جمعه و نهادهای انقلابی، ... 26/7/1368


لطافت و روح عرفانی
هويت هنرى امام، بعد از رحلتشان براى همه آشكار شد. شايد خيليها اصلاً نمى‏دانستند كه امام اهل شعر يا شاعر است؛ آن‏هم شعر با اين مايه از لطافت عرفانى وآن سوخته حالىِ مخصوص يك انسان عارف دلباخته. اين بزرگوار، با آن روح عرفانى، همان كسى است كه صدايش قويترين صداها عليه استكبار جهانى بود. يعنى لطافت روحى با قوّت اراده‏ى آن‏چنانى همراه مى‏شود و بزرگترين كارهاى روزگار ما را انجام مى‏دهد.
واقعاً تشكيل جمهورى اسلامى، فقط تشكيل يك حكومت جديد و از بين بردن يك حكومت قديم نبود؛ كار خيلى مشكلتر از اين بود. در دنيايى كه همه چيز در جهت مادّيت است و شايد حدود دويست سال است كه به‏طور برنامه‏ريزى شده، عليه اديان و بخصوص عليه اسلام كار مى‏شود، تأسيس حكومت اسلامى در يكى از حساسترين نقاط دنيا، واقعاً كار معجزه‏آسايى بود. آن بزرگوار، با قوّت اراده‏ى خودش توانست همه‏ى نيروهاى عظيم مردمى را به‏كار گيرد و اين معجزه را به كمك پروردگار تحقق ببخشد.
خيلى مهم است كه آن روح لطيف، در طول سالهاى متمادى مبارزه - كه مشكلات فراوانى به همراه داشت - با قوّت اراده و استقامت در راه، يك سر مو به چپ و راست نرفت. به‏نظر من، ايشان براى همه‏ى ما و شما به‏عنوان هنرمندان متعهد و مؤمن و براى هر قشرى به عناوين مختلف، الگو هستند و بايستى از ايشان تعليم گرفت.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شعرا، قصه‌نویسان، فیلمسازان و ... 21/8/1368


مرد استغاثه و مناجات و دعا
اعتقادم اين است كه اگر امامِ بزرگوارِ بى‏نظيرِ ما - كه واقعاً در ميان مردم اين زمان، نظيرى براى ايشان نمى‏شناسيم و بعد از ائمه‏ى هدى‏ و اولياءاللَّه(عليهم‏السّلام) نظير ايشان را بسيار كم سراغ داريم - با اين مفاهيم مأنوس نبود و با مناجات و دعا سروكار نداشت و اهل تضرع و استغفار و استغاثه و گريه و توسل نبود، بسيار بعيد بود كه خداى متعال اين همه توفيق را به ايشان ارزانى بدارد. موفقيتهاى اين بزرگوار، به‏ميزان زيادى مرهون همين ارتباط با خدا و باز بودن راه دلِ او با درگاه الهى و استغاثه و مناجات و دعا بود. انسان، پيشرفت لحظه به لحظه‏ى اين مرد معنوى و الهى را در طى سالهاى اخير احساس مى‏كرد. هر ماه رمضانى كه بر اين بزرگوار مى‏گذشت، انسان مى‏ديد كه نورانيتر شده و خداى متعال او را هدايت مى‏كرده‏است.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمع کثیری از پاسداران 10/12/1368


سیر دائمی به سوی کمال
اين امامى كه شماها و دنيا را اين‏طور دلباخته كرد - دلباختگى هم نبود، دلها را از جا كند؛ همچنان‏كه دنيا را زيرورو كرد - راز كارش در يك كلمه بود. مشكل من و امثال من هم اين است كه اين كلمه را درست بفهميم و بتوانيم عمل كنيم. گفتنش به زبان آسان است؛ عمل كردنش سخت است. آن كلمه‏يى كه ماها شايد حتّى درست نتوانيم آن را بفهميم، او بدان عمل كرده بود. آن كلمه، عبارت از سير دايمى به سوى كمال بود. شما خيال نكنيد كه امامِ سال 68 كه به جوار الهى رفت، همان امامِ سال 57 بود كه وارد ايران شد. نخير، امام خيلى جلو رفته بود، خيلى پيشرفت كرده بود، خيلى بالا رفته بود.
درست است كه ما منازل امثال آن بزرگوار را نمى‏توانيم بفهميم؛ اما از همين پايين كه انسان نگاه مى‏كند، اوج آن باز بلندپرواز را مى‏بيند. خدا شاهد است كه بعد از هر ماه رمضان، گاهى كه خدمت امام مى‏رسيدم، برايم محسوس بود كه در اين ماه رمضان، امام نسبت به گذشته بالاتر رفته، پرواز كرده و از مادّه دورتر شده است. روزبه‏روز جلوتر مى‏رفت و خودش را كاملتر مى‏كرد. انسان مؤمن، اين است. «من ساوى يوماه فهو مغبون». اگر دو روزمان مثل هم باشد، سرمان كلاه رفته است. مغبون، يعنى فريب خورده، سركلاه‏رفته. و كسى كه فردايش از امروزش بدتر باشد، «فهو ملعون»؛ يعنى طرد شده است.

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و جمعی از سپاهیان و اعضای کمیته انقلاب اسلامی ... 29/11/1369


راز توفیقات پیوسته
امام عظيم‏الشأن كه فجر انقلاب اسلامى را در دل تاريكيهاى مادّيت و فساد و ظلم و فسق كنونى جهان به درخشش آورد، شاگرد صادق و مؤمن و مخلص مكتب نبوى بود؛ و اين بود سرّ توفيقات پيوسته و محيرالعقول او در برانگيختن مردم و در هراس افكندن به دل ظالمان و جهانخواران و در پيروزيش در صحنه‏هاى گوناگون.

فرازی از پیام مقام معظم رهبری به کنفرانس اندیشه‌ی اسلامی 15/11/1370


رهبر و زمامدار، زاهد و عارف
آنچه كه در دوره بعد از تشكيل نظام اسلامى، از ابعاد وجودى امام مشاهده شد، به نظر من به مراتب مهمتر و عظيمتر بود از آنچه كه قبلاً ديده شده بود. در اين دوران، امام - اين شخصيت برجسته و ممتاز - در دو بُعد و دو چهره مشاهده مى‏شود: در دوران حكومت، يك چهره، چهره رهبر و زمامدار است؛ يك چهره، چهره يك زاهد و عارف. تركيب اين دو با هم، از آن كارهايى است كه جز در پيامبران، جز در مثل داود و سليمان، جز در پيامبرى مثل پيامبر خاتم صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله‏وسلّم انسان نمى‏تواند ديگر پيدا كند. اينها حقايقى است كه ملت ايران در طول سالهاى متمادى آنها را لمس كرده؛ ما هم كه از نزديك شاهدش بوديم و ديديم. تربيت اسلامى و قرآنى اين است. امام به چنين چيزى همه را دعوت مى‏كرد؛ نظام اسلامى را براى تربيت انسانهايى از اين قبيل مى‏خواست و مى‏پسنديد؛ همان‏طور كه خود او مظهر اعلاى آن بود. در چهره يك حاكم و زمامدار و رهبر، امامِ بزرگوار مردى هوشيار، باشهامت، باتدبير، باابتكار و دريادل بود. امواج سهمگين در مقابل او چيز كم‏اهميتى محسوب مى‏شدند. هيچ حادثه سنگينى نبود كه بتواند او را شكست دهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار كند...
امام در موضع يك انسان مقتدر و يك انسان بااراده بود؛ انسانى كه اگر جنگ پيش بيايد، مى‏تواند تصميم بگيرد؛ اگر صلح هم باشد، مى‏تواند تصميم بگيرد. براى اداره يك كشور و براى مواجهه با دشمنان، مى‏تواند تصميم‏گيرى كند. اما همين انسان، در چهره زندگى شخصى و خصوصى خود، يك انسان زاهد و عارف و منقطع از دنياست. البته منظور، دنياى بد است؛ همان چيزى كه خود او مى‏گفت دنياى بد، آن چيزى است كه در درون شماست. اين ظواهر طبيعت - زمين و درخت و آسمان و اختراعات و امثال اينها - دنياى بد نيست. اينها نعمتهاى خداست؛ بايد اينها را آباد كرد. دنياى بد، آن خودخواهى، آن افزون‏طلبى و آن احساس تعلّقى است كه در درون انسان است. امام از اين دنياى بد به‏كلّى منقطع بود.

فرازی از خطبه نماز جمعه 14/3/1378


دارای دو خصوصیت صبر و یقین
مايلم عرايض خود را با آيه‏اى از قرآن آغاز كنم كه امام بزرگوار ما مصداق آن بود. در سوره مباركه سجده، خداى متعال ضمن بيان حالات ملتها و اقوام و انسانهاى مبارز و پر تلاشِ مؤمن، اين تعبير را مى‏فرمايد: «و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا لمّا صبروا و كانوا بأياتنا يوقنون»؛ كسانى‏كه دو خصوصيت و دو امتياز را در خود به‏وجود آوردند، به اين موهبت بزرگ سرافراز شدند كه خداى متعال زمام هدايت مجموعه‏هاى انسانى را به آنها سپرد. آن دو خصوصيت، يكى صبر و ديگرى يقين؛ «لمّا صبروا و كانوا بأياتنا يوقنون». يقين، همان ايمان آگاهانه و روشن‏بينانه است كه وسوسه‏ها نمى‏تواند آن را در دل انسان، سست‏بنياد كند. صبر، خصوصيتى است كه به يك انسان بزرگ اين امكان را مى‏دهد كه در راه آرمانهايى كه آگاهانه و روشن‏بينانه انتخاب كرده است، به هنگام مواجهه با مشكلات، خود و راه خود را گم نكند؛ هدف را فراموش نكند و منصرف نشود. همه پيغمبران، همه هدايتگران و همه كسانى‏كه توانسته‏اند در مسير تاريخِ بشر يك اثر ماندگار و تحسين برانگيز از خود به جا بگذارند،.... امام راحل ما، اين تجديد كننده حيات اسلام در ميان ملّت ما و امّت اسلامى، از اين دو خصوصيت برخوردار بود.
امروز بعد از چهل سال كه از واقعه پانزدهم خرداد مى‏گذرد، شما ملاحظه مى‏كنيد كه نهضت مظلوم امام، دنياى اسلام را فراگرفته است. يك روز در همين شهر تهران و در قم، مثل امروز و فردا، كسانى مظلومانه جان باختند؛ چون نام اسلام را به پيروى از امام بزرگوار فرياد مى‏كردند؛ چون با سلطه بيگانه بر اين كشور و با استثمار منابع حياتى اين كشور به وسيله بيگانگان مخالف بودند. آن روز هر كس به اين صحنه نگاه مى‏كرد، شايد گمان مى‏برد كه اين سخن و اين فرياد به پايان رسيده است. امام را با قساوتِ هرچه تمامتر دستگير و از خانه‏اش ربودند؛ مردم را با وحشيگرىِ هرچه بيشتر سركوب كردند؛ اما اين فكر با الهام از همين قاعده بزرگ الهى - يعنى توأم شدن صبر و يقين - راه خود را ادامه داد. امام پانزده سال مبارزه كرد و به بركت همان ايمانِ آگاهانه توانست ملت ايران را يكپارچه به صحنه رويارويى با استبداد داخلى و استكبار بين‏المللى بكشاند. وقتى ملت در معركه‏اى پاى خود را وسط گذاشت، پيروزى در آن معركه حتمى است.
فرق امام بزرگوار ما و ديگر مصلحان تاريخ اسلام در يكى دو قرن اخير همين بود. امام وارد صحنه شد، وسط ميدان آمد، ميان مردم بود، با مردم حرف زد، اصول خود را براى مردم تبيين كرد و آنها را به ايمان روشن‏بينانه و آگاهانه‏اى مثل ايمان خود رساند؛ آن‏گاه ايمان و انگيزه مردم و تعاليم اسلام، معركه را به سود حقّ و حقيقت تمام كرد. ديگران نمى‏توانستند و نتوانستند اين مرحله دشوار را پيش ببرند؛ اما امام توانست. ملت ايران به اين اصول اعتقاد پيدا كرد، ايمان آورد و در راه آن به مجاهدت پرداخت. نتيجه اين شد كه اوّلاً نظام اسلامى على‏رغم همه كارشكنيها و دشمنيها به پيروزى رسيد و روزبه‏روز تا امروز ريشه‏دارتر شد و ثانياً فكر تحقّق و حيات دوباره اسلام و نجات امّت اسلامى از ظلم و استكبار قدرتهاى مستكبر، در مرزهاى اين كشور محدود نماند.

فرازی از بیانات رهبر مقام معظم رهبری در چهاردهمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره)14/3/1382


برخورداری از روحیه حسینی
در تمام عمر ده ساله حيات مبارك امام رضوان اللَّه تعالى عليه، پس از پيروزى انقلاب، يك لحظه اتّفاق نيفتاد كه او به خاطر سنگينىِ بارِ تهديدِ دشمن، در هر بُعدى از ابعاد، دچار ترديد شود. اين، يعنى همان برخوردارى از روحيه حسينى.
جنگ، تلفات دارد. جان يك انسان، براى امام خيلى عزيز بود. امام بزرگوار، گاهى براى انسانى كه رنج مى‏بُرد، اشك مى‏ريخت و يا در چشمانش اشك جمع مى‏شد! ما بارها اين حالت را در امام مشاهده كرده بوديم. انسانى رحيم و عطوف، داراى دلى سرشار از محبّت و انسانيت بود. اما همين دل سرشار از محبّت، در مقابل تهديد شهرها به بمباران هوايى، پايش نلرزيد و نلغزيد. از راهْ برنگشت و عقب‏نشينى نكرد. همه دشمنان انقلاب در طول اين ده سال، فهميدند و تجربه كردند كه امام را نمى‏شود ترساند. اين، نعمت بسيار بزرگى است كه دشمن احساس كند عنصرى چون امام، با ترس و تهديد از ميدان خارج نمى‏شود. امام، با منش و شخصيت درخشان خود، كارى كرد كه همه در دنيا، اين نكته را فهميدند. فهميدند كه اين مرد را از ميدان نمى‏شود خارج كرد؛ تهديد نمى‏شود كرد؛ با فشار و با تهديدهاى عملى هم نمى‏شود او را از راه خود منصرف كرد. لذا مجبور شدند خودشان را با انقلاب تطبيق دهند...
فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع پر شکوه زائران مرقد امام خمینی (ره)